گزارش همایش بررسی اندیشه‌های خاندان معظم آیت‌الله محلاتی 3 - 10 - 1398

ژزارش همایش بررسی اندیشه‌ها و آثار علمی و هنری خاندان معظم آیت‌الله شیخ اسماعیل محلاتی (قدس سره)

مرکز اسناد فرهنگی آسیا سه‌شنبه دهم دی ماه 1398، همایش «بررسی اندیشه‌ها و آثار علمی و هنری خاندان آیت‌الله شیخ اسماعیل محلاتی» را با مشارکت موزه آستان مطهر حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله علیها) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار کرد. همایش مذکور با نوشتار و پیامی از حضرت آیت‌الله سید هاشم رسولی محلاتی و دکتر احمد مهدوی دامغانی همراه بود و سخنرانان اصلی عبارت بودند از استادان فرهیخته: حجت‌الاسلام والمسلمین سیّد جعفر حجت کشفی استاد منوچهر صدوقی سها حجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر انصاری محلاتی مهندس اسماعیل روحانی. مدیر جلسه همایش دکتر ثریا مکنون و دبیر علمی آن دکتر کامیار صداقت‌ثمرحسینی و دبیر اجرایی نشست آنیتا کمالی‌ها بودند.

منبع: اینجا را کلیک کنید

در ابتدای مراسم دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی دبیر علمی همایش در سخنانی کوتاه گفت: عالمان، اندیشمندان و هنرمندان الگوهای جامعه هستند و بایسته است آثارشان در میان مردم زنده بماند تا هرازگاهی خاطرات و یادگارانشان مرور شوند تا نسل‌های بعد، جایگاه بلند و خدمات ارزنده آنان را به دست فراموشی نسپارند، ازاین‌رو مرکز اسناد فرهنگی آسیای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اندیشه‌های خاندان معظم آیت‌الله شیخ اسماعیل محلاتی را موردتوجه قرار داد که مجموعه خدمات دینی، فرهنگی، هنری و اجتماعی آنان گستره جغرافیایی وسیعی از عراق و ایران تا شبه‌قاره هند را در نوردیده است. سپس دکتر حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ضمن خیرمقدم به حاضران، به تشریح اهداف پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مرکز اسناد فرهنگی آسیا از برگزاری چنین همایش‌هایی خصوصاً ضرورتِ بازشناسی و گسترش میراث‌های تمدنی اسلامی – ایرانی در تداوم هویت ایرانی – اسلامی برای نسل‌های آینده پرداخت و بر گسترش و تداوم چنین برنامه‌هایی در مجموعه بزرگ پژوهشگاه با تأکید بر بازنشر و احیای خوانش میراث اصیل دینی در مبارزه با جریانهای افراطی نظیر داعش تأکید کرد. سخنران بعدی استاد منوچهر صدوقی سها، پژوهشگر برجسته حوزه عرفان و فلسفه اسلامی بود که با بیان حکایتی از کتاب سیاحت شرق تألیف مرحوم آقا نجفی قوچانی، مقام بلند معنوی آیت‌الله شیخ محمد‌اسماعیل محلاتی و ماجرای تفأل ایشان به مثنوی را در واقعه به توپ بستن حرم مطهر رضوی توسط یادآور شد که در واقعِ پیش‌بینی نابودی روسیه تزاری و از میان رفتن خانواده تزار روس بود که دستور چنین اقدام ننگینی را صادر کرده بودند. سخنران بعدی، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدباقر انصاری محلاتی، رئیس سابق مرکز اسلامی هامبورگ بود. وی ضمن تمجید از اقدام پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بزرگداشت عالمان و متفکران اسلامی، طی سخنان مبسوطی به معرفی خاندان محلاتی و آثار و اندیشه‌هایشان پرداخت و اشاره به ارتباط نزدیک مرحوم حضرت امام خمینی (ره) با عالمان وارسته محلات کرد. در ادامه، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید جعفر حجت کشفی رئیس سابق موزه شهدای تهران و موزه آستان مقدس حرم حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) که خود یکی از استادان بنام و مسلم خوشنویسی کشور است، به ایراد سخنرانی پرداخت. وی از آن رو که مرحوم شیخ زین‌العابدین محلاتی استادی مسلم در خط نسخ بوده است، ابتدا به سیر اجمالی تحولاتِ تاریخی خط کوفی و خط نسخ و تاریخ کتابت قرآن تا زمان قاجار پرداخت و سپس به جایگاه هنری رفیع مرحم استاد محلاتی اشاره کرد. وی با یادآوری آنکه مرحوم زین‌العابدین محلاتی بالغ بر هفتاد مصحف را کتابت کرده و کتاب‌ها و تابلوهای زیادی به خط آن مرحوم باقی‌مانده که از جمله آن‌ها کتابتِ حدیث کساء است که به همّت عباس مصباح‌زاده به شیوه مطلوبی منتشر شده و از خطر نابودی محفوظ مانده است، از سرعت عمل و نرمی و لطافتِ خط نسخ مرحوم محلاتی تمجید کرد و از تسلط آن مرحوم در صفحه‌بندی ابتدا و انتهای صفحات که امری بغایت دشوار است، سخن به میان آورد. حجت‌الاسلام حجت کشفی افزود: مرحوم زین‌العابدین محلاتی همانند بسیاری از کاتبان قرآن، حافظ قرآن و عالم بدان بود و با تسلطی که داشت، اعراب قرآن و همه علائم راهنما آن را خود می‌گذاشت. در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین حجت کشفی به تسلط زین العابدین محلاتی بر خط رقاع که حالتِ لطافتی برای سر سوره‌های قرآن ایجاد می‌کند، اشاره کرد و ایشان را یکی از برجستگان عصر خویش در آن خط دانست. در ادامه استاد حجت کشفی بر ضرورت مرمت نسخه‌های خطی خصوصاً نسخه‌های قرآن به خط زین‌العابدین محلاتی که در معرض نابودی هستند، تأکید و از برخی کم لطفی‌ها و بی‌محلی‌ها در حفظ گنجینه‌های ارزشمند کشور انتقاد کرد. این‌گونه آثار اگر نگهداری و مرمت نشوند به تدریج از میان می‌روند و این در حالی است که بر تک‌تک این صفحات و قطعات نمی‌توان ارزشی نهاد. وی اظهار امیدواری کرد که برنامه‌هایی نظیر برنامه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی موجب آشنایی مردم با مواریث فرهنگی و شخصیت‌های بزرگ گذشته شود و باعث توجه مسئولان به حفظ آثار فرهنگی کشور مخصوصاً مرمت قرآن‌هایی نظیر قرآن‌هایی که به خط زین‌العابدین محلاتی است، شود. در ادامه مهندس اسماعیل روحانی فرزند مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسین روحانی و نوه آیت‌الله محمد اسماعیل محلاتی شرحی از بزرگان خاندان محلاتی و حکایاتی از نحوه سلوک معنوی‌شان را ارائه داد که ان‌شاءالله مشروح سخنرانی‌ها در کتاب همایش منتشر خواهد شد. همچنین در حاشیه همایش، به همت موزه حرم حضرت معصومه سلام‌الله علیها نمایشگاهی از آثار مرحوم زین‌العابدین محلاتی و برخی از اسناد نامه‌ها و اجازات خاندان محلاتی خصوصاً آیت‌الله حاج آقا حسین محلاتی ارائه شد که موردتوجه بازدیدکنندگان واقع شد. لازم به ذکر است حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ ناصرالدین کمره‌ای، حجت‌الاسلام والمسلمین احمدی به نمایندگی از موزه حرم حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها، برخی از اعضای محترم شورای اسلامی شهر محلات، طلاب و دانشجویان مؤسسه بنت‌الهدی صدر و مهمانانی از شهرهای قم و محلات در همایش حضور داشتند که بر رونقِ آن افزودند. در خاتمه، از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مرکز اسناد فرهنگی آسیا، لوح تقدیری به نشانه مراتب قدردانی از مجاهدت‌های علمای خاندان معظم آیت‌‌الله اسماعیل محلاتی (قدس سره) به خانواده ارجمند روحانی محلاتی اهداء شد. گفتنی است در همایش فوق دو پیام از سوی حضرت آیت الله سید هاشم رسولی محلاتی و استاد احمد مهدوی دامغانی ارائه شد. آیت‌الله رسولی محلاتی در قسمتی از یادداشت خود با اشاره به ویژگی‌های برجسته اخلاقی مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین روحانی، ایشان را عالمی مورد وثوق بزرگان محلات و علمای هم‌دوره خود معرفی کرد. دکتر احمد مهدوی دامغانی نیز در بخشی از پیام خود، در معرفی جایگاه علمی آیت‌الله شیخ اسماعیل محلاتی چنین تقریر کرد: «در میان فقهاء بزرگ قرن چهاردهم هجری گویا هیچ‌کس مانند، شیخ اسمعیل محلاتی با چنان زحمات و مضایق، طریق تحصیل علم و معرفت به معنای واقعی را طیّ نکرده است و محضر اساتید عظامی را که این مرد جلیل شریف درک کرده، درک نکرده است».

به‌پاس سخنرانی ارزشمند استاد دانشمند جناب آقای دکتر مهدی گلشنی (زید عزّه)  در اصلاح آموزش عالی کشور

به‌پاس سخنرانی ارزشمند استاد دانشمند جناب آقای دکتر مهدی گلشنی (زید عزّه)

در اصلاح آموزش عالی کشور

 

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


 دریافت متن یادداشت به صورت PDF

زمانی گمان می‌رفت برنامه کنترل جمعیت در ایران، برنامه‌ای ابدی و در مسیر پیشرفت ایران است و با چنین تصوری بیش از دو دهه، امکانات کشور در مسیر عقیم ساختن جامعه بسیج شدند که آمار تکان دهنده‌ای هم دارد. مرحوم علّامه سید محمدحسین حسینی طهرانی (متوفی 1416ق) با نگارش کتاب «رسالة نکاحیه: کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین» به نقل از دکتر حاج عباسعلی امیدی (پاتولوژیست معروف) و رئیس وقت بانک خون استان خراسان، اشاره به فضایی در اوایل دهه 1370 شمسی دارد که منتقدان این سیاست را در سمینارها و نشست‌ها راه نمی‌دادند تا آراء طبی خود را بازگو کنند.[1] امروزه معایب برنامه پیشین و درستی سخن منتقدان آن نظیر استاد دکتر ناصر سیم فروش (چهره‌ ماندگار پزشکی کشور) [2] مشخص شده است. بی‌تردید فضای مبتذل مقاله سازی و معیارهای تصنعی رشد علمی در کشور نیز تا ابد نمی‌تواند چنین باشد. زمانی فرا خواهد رسید که همگان بر مبارزه قاطعانه با مقاله سازی در دانشگاه‌ها، تغییر معیارهای ارزیابی رشد علمی کشور و بازگشت به دیدگاه‌های استادان بزرگی چون دکتر مهدی گلشنی، دکتر سیّد جعفر شهیدی، دکتر مجتبی مینوی، دکتر فرامرز رفیع پور، دکتر توفیق سبحانی و بسیاری دیگر به منظور اصلاح آموزش عالی کشور متفق خواهند شد؛ اگرچه امروز نیز بسیار دیر است.

وجود معضل صدها هزار برگه تبلیغ فروش مقاله، کتاب و پایان‌نامه‌هایی که همه‌روزه در شهر تهران و در جنب قدیمی‌ترین دانشگاه کشور بازارگرمی می‌کنند، ضرورت چنین اقدامی را برای هر ایرانی دردمند بیش‌ازپیش آشکار می‌کند. آیا بازار عظیم فروش مقالات و پایان‌نامه‌ها مصرفی غیر از فضای نظام آموزش عالی کشور دارد؟

شاید این پرسش برای عده‌ای مطرح شود که چرا دانشمند وارسته‌ای چون استاد فقید دکتر سیّد جعفر شهیدی - باوجودی که می‌دانست، علیرغم انتقادهایش، «مدرک بازی»[3] با قوّت هرچه بیشتر ادامه خواهد یافت - باز هم فریاد برمی‌آورد که: ای مسلمانان! این رسم و راه کسب دانش نیست؟! اگر استاد دکتر مهدی گلشنی چنین می‌کند، پاسخ را باید در سنّت حسنه‌ای دید که در کتاب «منیة المرید» شهید ثانی و امثال آن ستایش‌شده است. شهید ثانی، بحثی در باب ضرورت شهامتِ آموزگار در بیان حق دارد و معتقد است که از علل انحطاط فرهنگی و علمی یک جامعه، آن است که معلمان و استادان در بیان حق کوتاهی کنند و بدتر آنکه خود به تقویت رویه‌های غلط و نادرست بپردازند. شهید ثانی سخن نغز دانشمندی را می‌ستاید که می‌گفت: «انزوا و خانه‌نشینی، فرد را پاکیزه از منکرات اجتماعی نمی‌کند» زیرا آنان با خانه‌نشینی خود، دعوت به خیر و فضیلت و خوبی‌ها را به کناری نهادند و این خود یکی از عوامل تباهی هر جامعه‌ای است.[4]

بخشی از مشکل از دوران رژیم پهلوی آغاز شد و با درگذشت بسیاری از استادان سرشناس، تبعات آن در دو - سه دهه اخیر ملموس گشت و آن قرار گرفتن آموزش علم در ایران در ذیل نظام اداری کشور بود که همچنان ادامه دارد. هدف اولیه آن بود که مردم از سویی به تحصیل در مدارس و دانشگاه‌های تازه تأسیس و از سوی دیگر به کار در ادارات دولتی ترغیب شوند؛ این امر اگرچه نیازی مقطعی بود، امّا به‌تدریج آنهم به برنامه‌ای ابدی برای آموزش عالی کشور مبدل شد. استاد دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب‌های «موانع رشد علمی در ایران» و «دریغ است ایران که ویران شود» نشان می‌دهد، این روند در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران تشدید شد و به‌جایی رسید که مدرک تحصیلی، نه نشانه توانمندی برای حل مسئله، بلکه در درجه اوّل به ابزاری برای ارتقاء جایگاه شغلی افراد مبدل شد و با تصویب «قانون نظام هماهنگ پرداخت‌ها» تشدید گردید.[5] به اعتقاد دکتر فرامرز رفیع پور اگر مقابل این توسعه سطحی گرفته نشود، از یک‌سو دانشگاه به «کارخانه تولید افراد ناراضی» تبدیل می‌شود و از سوی دیگر شاهد ریشه‌کنی یا حداقل تخریب بنیان‌های تفکر در ایران خواهیم بود که درنتیجه آن قدرت تفکر حکومت تنزّل می‌یابد.[6]

در گذشته، استاد دکتر سیّد جعفر شهیدی و استاد دکتر مجتبی مینوی (متوفی 1355 ه.ش) درباره این معضل بزرگ اعلام خطر کرده بودند.[7] استاد شهیدی به یاد می‌آورد که مرحوم مینوی در جلسه چهلم یا هفته مرحوم فَرزان، این سؤال را مطرح کرد که چرا دیگر امثال فرزان‌ها (که با آن مراتب فضل و دانش، هیچ ورقه مدرکی، حتی دیپلم نداشت) تربیت نمی‌شوند؟ پاسخ او روشن بود: «چون میزان شناخت علم، یک ورقة کاغذ مربعی است که زیرش نوشته می‌شود: «این درجه به او اعطا می‌شود تا از مزایای قانونی آن بهره‌مند گردد.» و این مزایای قانونی وقتی آمد، دیگر نمی‌گذارد که مزایای علمی درست بشود.» مرحوم استاد شهیدی بر روی همین موضوع دست می‌گذارد. به باورِ او تا رابطة میان درجه علمی با مزایای قانونی اصلاح نشود، (اصلاحِ قانون) نیّت‌ها از تحصیل علم، تصحیح نخواهد شد؛ بنابراین پیشنهاد می‌‌کند که تحقیقات نباید«تابع نظام اداری» باشند. ممکن است صدها نفر وارد مقطع دکتری نشوند؛ خب! نشوند اما آن دو نفری که فقط برای یادگیری آمده‌اند، به‌تنهایی خلأ 200 نفر دیگر را پر می‌کنند.[8] مرحوم استاد شهیدی می‌نویسد: «با اطمینان خاطر می‌گویم برنامه‌های آموزشی ما که صرفاً تقلیدی از مغرب زمین است با سنّت و تربیت ما سازش ندارد و هیچ‌گاه نتیجه علمی مطلوب را نخواهد داد.»[9] اینجا باید از خود پرسید که چرا استاد مینوی التماس می‌کرد، که از تبدیل دانشگاه به دکان حذر کنید، و تازه او این بازار وسیع خریدوفروش مقاله ISI (؟) و پایان‌نامه و رساله دکتری را ندیده بود:

«بیش‌ از‌ بیست سال است بنده التماس‌ می‌کنم تحصیل دانش را در این مملکت نجات‌ دهید‌ و این‌ عبارت «از مزایای قانونی آن استفاده‌ نماید» و آثار مترتبه بر آن را از میان‌ ببرید؛‌ مانند رابعة عدویه که می‌خواست آتش در نعمت‌ فردوس زند و آب بر آتش‌ دوزخ‌ بریزد‌ تا مردمان خدای را نه از ترس جهنم و نه از طمع بهشت‌ بپرستند؛ بلکه خدای‌ را‌ برای محبوبی او بپرستند. بیایید آتش در این دیپلم‌ها بزنید و قوانینی را‌ که‌ حقوقی‌ به ازای آن‌ها قائل شده است به دریا افکنید تا مردمِ مملکت جز برای آموختن‌ به‌‌ دانشگاه‌ها‌ نروند و علم را فقط برای علم بیاموزند و آنچه را که فعلاً به‌ پشتیبانی‌ تصدیق رسمی‌ ادعای دانستن آن را می‌کنند، واقعاً بدانند یا دعوی نکنند. ...»[10]

اما مسئلة مهم‌تری نیز مطرح است و آن اینکه در تدوین آیین‌نامه‌های دانشگاهی، جنبه‌های مهمی از میراث ایرانی - اسلامی، خصوصاً خطوط کلی اخلاق و آداب تعلیم و تعلّم نادیده گرفته شد. دیگر خبری از کتاب‌های «اخلاق ناصری» و «آداب المتعلمین» خواجه‌نصیرالدین طوسی (متوفی 672 قمری) و «منیة ‌المرید ...» شهید ثانی (‏متوفی ۹۶۵ه.ق) و «المحجة البيضاء ...» علّامه فیض کاشانی (متوفی ۱۰۹۱ق) و ده‌ها کتاب و سند ماندگار دیگر از آداب تعلیم اسلامی نبود و نتیجه‌اش آن شد که به‌راحتی این امکان برای رؤسای دانشگاه‌ها فراهم شد که به‌دلخواه خود برجسته‌ترین استادان کشور همانند استاد دکتر مهدی گلشنی را با استناد به قانون - و در شرایطی که امکان عدم استفاده از آن نیز موجود بود - به‌اجبار بازنشسته کنند. آموزش علم نباید از اخلاق تهی شود؛ مگر می‌توان خواجه‌نصیرالدین طوسی را بدون اصول فرهنگی و اخلاقی او و نگاهی که به آموزش و ادب تعلیم و تعلم و مجالس علم و علماء دارد، شناخت؟ همو که در بحث رعایت حقوق والدین، استادان و مربیان را به منزلة پدران دانسته است و در وجوب رعایت حرمت ایشان سخن‌ها دارد و نیکی به ایشان را «تالی صحت عقیدت» می‌داند.

بازنشستگی اجباری استاد گران‌قدر دکتر مهدی گلشنی که متعاقب سخنرانی ارزشمند ایشان در بهمن 1396 شمسی صورت پذیرفت، بار دیگر توجه جامعه علمی ایران را به‌ضرورت احیای اخلاق و آداب علمی در جامعه برانگیخت. معظم له بر ضرورت توجه به نیازهای واقعی کشور تأکید کرد و از احساس حقارت و غفلتی که در خصوص هویت ملی و دینی در محیط‌های دانشگاهی ملموس شده است، انتقاد کرد و تصریح کرد که چاپ مقاله در مجلات خارجی یا داخلی به‌خودی‌خود افتخاری محسوب نمی‌شود، بلکه باید به نتیجه عملی پژوهشی که مقاله از آن اخذشده است توجه کرد. «شرط مقاله دکانی است که آمریکایی‌ها به دست عواملشان در ایران بازکرده‌اند؛ اما خودشان هم این کار را در امریکا نمی‌کنند»

در اینجا پیشنهاد می‌شود که مقاله استاد دکتر توفیق سبحانی با عنوان «کدام شفیعی کدکنی؟» مطالعه شود که از رواج سطحی‌نگری تأسف‌باری که دامن‌گیر دانشگاه‌های کشور شده است، سخت انتقاد می‌کند. شرح اصطلاح «دانشجوي حرفه‌ای» در آن مقاله که ناظر به وضعیت تأسف‌بار پایان‌نامه‌‌های دانشگاهی است، واقعیات و حقایق مهمی را از وضعیت موجود در آموزش عالی کشور عرضه می‌کند که سخت خواندنی است.[11] در چنین حال و هوایی دیگر خبری از آن دغدغه‌های اصیل بزرگان جهان اسلام، چون راغب اصفهانی (در الذریعه) و ابو حامد غزالی (در احیاءالعلوم) و دیگران نیست که سخن‌ها در باب ارکان تعلیم و تعلم و راه و رسم آن داشته‌اند. هم شهید ثانی و هم راغب اصفهانی هر دو تأکید دارند که نباید آموزش علوم از هدف متعالی خود خارج شود و به دکانی برای کسب درآمد مبدل شود و هر دوی آنان، طالبان علم را به تأسی از حضرت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله) سفارش می‌کنند که به‌فرمان خدای متعال مفتخر بود: «قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى» (شوری:23)

چنانکه بیان شد، استادان ممتاز کشور در قبال وضعیت نگران‌کننده آموزش عالی در ایران هرگز سکوت نکرده‌اند و هشدارهای آنان سرمایه‌های ارزشمند نظام آموزش عالی کشورمان هستند. در اینجا فرصت بیان تمامی دیدگاه‌های انتقادی استادان دانشگاه در خصوص وضعیت نابهنجار کنونی میسور نیست و از باب مشتی نمونه خروار تنها به چند نمونه آن اکتفا شد. باید قدردان استاد دکتر مهدی گلشنی بود که بار دیگر این توجه را در میان دانشجویان فهیم و زبده دانشگاه صنعتی شریف و به‌صورت وسیع‌تری در دانشگاه‌های کشور زنده کرد. بازگشت به آداب و اخلاق تعلیم و تعلم، آرزوی همه بزرگان علمی دلسوز کشور بوده است و برخی از رؤسای دانشگاه‌ها به‌جای برخورد قهری و استفاده از ابزار بازنشستگی اجباری – که ان شاء الله با تدبیر مسئولان محترم وزارت علوم ابطال شود - باید زانوی ادب در مقابل دانشمندان پیشکسوت خود بزنند و نصایح پندها و تذکراتِ استادان برجسته کشور را شنوا باشند که شکستن ظرف اخلاق در محیط‌های علمی، به‌منزله تهی شدن دانشگاه‌ها از آداب اصیل تحصیل علم است که اثرات مخربی بر نسلهای آتی خواهد داشت.

نصیحت‌گوش‌کن جانا که از جان دوست‌تر دارند

جوانان سعادتمند، پند پیر دانا را

 


[1]. سید محمدحسین حسینی طهرانی (1415 ه.ق) رسالة نکاحیه: کاهش جمعیت، ضربه‌ای سهمگین بر پیکر مسلمین. طهران، انتشارات حکمت، ص 132

.[2] همان، ص 76.

.[3] اصطلاح فوق از آن استاد مرحوم است.

[4] علاقه‌مندان این بحث را می‌توانند در ترجمه آن کتاب با مشخصات زیر دنبال کنند: شهید ثانی (1359ش) آداب تعلیم و تعلم در اسلام (ترجمه) سیّد محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

[5] رفیع پور، فرامرز (1393 ه.ش) دریغ است ایران که ویران شود، تهران (چاپ اوّل) شرکت سهامی انتشار، ص 177-178.

[6]. همان، ص 181.

[7] برای مطالعه دیدگاه استاد مینوی ببینید:

-         مینوی، مجتبی (آذر 1351 ه.ش) به دانشجویان پندپذیر، یغما، شماره 291.

-         مینوی، مجتبی (فروردین 1370 ه.ش) یادی از علامه سید محمد فرزان، کلک، شماره 13.

[8] شهیدی، سیّد جعفر (فروردین 1363 ه.ش) نشستی با اندیشمند فرزانه دکتر سید جعفر شهیدی، کیهان فرهنگی، شماره 1. ص 7 و 8. نیز ببینید: شهیدی، سید جعفر (1372 ه.ش) از دیروز تا امروز؛ مجموعه مقالات. تهران (چاپ اول) نشر قطره، ص 736 و 737 .

[9]. همان، ص 737.

[10] مینوی، مجتبی (فروردین 1370 ه.ش) یادی از علامه سید محمد فرزان، کلک، شماره 13، ص 247-249.

.[11] سبحانی، توفیق (آبان 1389 ه.ش) کدام شفیعی کدکنی؟ اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 56.

ملاقات با ابن سعود سال 1305 شمسی

ملاقات با ابن سعود سال 1305 شمسی - روایتی خواندنی از ملاقات حاج نظام العلماء جلیلی با عبدالعزیز سعود - در این گزارش خواندنی نمونه ای از تلاش ملک عبدالعزیز آل سعود برای دیدار با علمای بلاد اسلامی جهت ارائه تصویری انسانی از خود دیده میشود، هرچند باز هم روح تکفیر ایشان به قوت خود باقی است:  « ....  بدیهیست ما در این خصوص با شیخ‌الاسلام چیزی نگفتیم زیرا از تکفیر او ترسیدیم و .... »

https://eitaa.com/ksedaghat/302

پرسش و پاسخی از مرحوم آیت‌الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی قدس سره

پرسش و پاسخی از مرحوم آیت‌الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی قدس سره درباره مساجد و اماکن متبرکه مکه مکرمه و مدینه منوره از کتاب مصباح الناسکین  و مشکوة الحاج و المعتمرین

https://eitaa.com/ksedaghat/304

گزارش روزنامه اطلاعات از دومین نشست طلایه داران صلح و وحدت اسلامی


روزنامه اطلاعات: تاريخ خبر: پنج‌شنبه 27  ارديبهشت 1397- یکم رمضان 1439ـ 17 مه 2018ـ شماره 27005

نشست طلايه‌داران وحدت اسلامي با عنوان آرا ‌و انديشه‌هاي آيت الله شهيد محمدباقر صدر

دومين نشست علمي طلايه داران وحدت اسلامي با عنوان آرا و انديشه هاي آيت الله شهيد محمدباقرصدر(قدس سره) با شرکت علما، پژوهشگران و انديشمندان ديروز (چهارشنبه) در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما ، در اين نشست دکتر حسينعلي قبادي رييس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با اشاره به اينکه آيت الله شهيد محمد باقر صدر در حوزه مباني اقتصاد که برگ برنده متفکران مارکسيست ها بود کمر اين تفکر را شکسته است به تشريح نقش خاندان صدر در تقويت و ترويج مباني درست تفکر اسلامي در ميان مسيحيان لبنان پرداخت و گفت: اين خاندان راه متمايز و کارآمد را در اين مسير گشودند که ما فاقد آن هستيم.

براساس اين گزارش قرائت پيام آيت الله العظمي سيدکاظم حسيني حائري برنامه بعدي اين نشست بود که توسط حجت الاسلام واعظي خوانده شد.

در بخشي از اين پيام وحدت گرايي و رويکرد تقريبي يکي از ويژگي هاي آيت الله صدر خوانده شده و آمده است: اين ويژگي در همه ميدان هاي فکري، مفاهيم و فعاليت هاي عملي و اجتماعي آن شهيد حضور و ظهور داشت .

در بخش ديگر اين پيام شهيد صدر نظريه پرداز متعلق به همه جريان ها و گرايش هاي مذهبي امت اسلام خوانده شده و نوشته شده است: او مکتب هاي اقتصادي مارکسيستي و سرمايه داري را نقد کرد و با نوشتن کتاب "آقتصادنا" ساختمان کلي اقتصاد اسلامي و نظام توزيع و توليد در آن را به تفصيل شرح داد و در نبردي سخت با اين دو مکتب انديشه هاي آنها را شکست داد.

شاخصه ديگري که در اين پيام به عنوان نشانه ويژگي تفکر شهيد صدر آمده است روش پژوهش آن شهيد است که در اين روش او تنها به بهره گيري از ابزارها و پشتوانه هاي علمي خاص مذهبي خود بسنده نمي کرد بلکه هرآنچه در عرصه انديشه اسلامي وجود داشت را به کار مي گرفت تا به راي به دست آمده ويژگي فراگير و شمول بخشد و آن را به عنوان حکم اسلام در چارچوب گستره آن ارائه کند.

در ادامه اين پيام استفاده آن شهيد از زبان فراگير و تعابير جذاب و ديدگاه او نسبت به مرجعيت از ديگر شاخصه‌هاي ويژگي شهيد صدر خوانده شده و آمده است: او مرجع را رهبري براي عموم مسلمانان مي دانست که تلاش هاي نظري و عملي اش دغدغه همه امت را دارد و اين طور نيست که تنها مرجع يک فرقه يا گروه معين باشد.

براساس اين گزارش آيت الله حاج شيخ محمدعلي تسخيري نيز در اين نشست به تفصيل درباره ايده هاي شهيد صدر سخن گفت و با تشريح تفسير موضوعي گفت: اگر مفسر همه آيات را جمع کند و يک برداشت از آنها داشته باشد تفسر موضوعي است و شهيد صدر روش ديگري را نيز مطرح کرد به اين صورت که يک موضوع حياتي و مهم را انتخاب و پس از بررسي همه جانبه و درآوردن سئوالات اساسي، آنها را در محضر قرآن مطرح مي کنيم و ما فقط مستمع مي باشيم و طوري با قرآن عجين مي شويم که انگار قرآن با ما صحبت مي کند.

وي با اشاره به اينکه براساس ايده شهيد صدر مطالعات ما از تجربه انساني شروع و به جواب هاي قرآن و سئوالات مفسرختم مي شود، افزود: اين تفسير موضوعي است که شهيد صدر مطرح کرده است و براساس آن مشکلات انساني در محضر قرآن مطرح مي شود.

آيت الله تسخيري در بخش ديگري از سخنان خود با تشريح و نقد نظريه هاي اقتصادي سرمايه داري و مارکسيسم نتيجه گرفت که ديدگاه آيت الله صدر مبتني بر نظريه قرآن نجات بخش اقتصاد و نيازهاي انسان است و ناديده گرفتن نعمت هاي الهي، کفر و ظلم به اين نعمت هاست. 

براساس گزارش خبرنگار اطلاعات ، دکتر مهدي گلشني سخنران ديگر اين نشست بود که نبوغ، شهامت، رفتار اخلاقي، جامع نگري و آگاه بودن به مقتضيات زمان را از خصوصيات بارز شهيد صدر دانست و گفت: متاسفانه امروز حوزه هاي ما خيلي آگاه به تحولات زمان و اتفاقات جهان نيستند و بجاي توجه به نيازهاي روز به مسائل فرعي چسبيده اند.

وي با تشريح روند مطالعات و فعاليت هاي علمي، اجتماعي و سياسي شهيد صدربه تجربيات خارج از کشور خود در خصوص جاذبه اخلاقي شهيد صدر اشاره کرد و افزود: حداقل دو نفر آفريقايي را من شاهد بودم که مجذوب و شيفته برخورد و رفتار انساني و اخلاقي شهيد صدر شده بودند.

دکتر گلشني در ادامه صحبت هاي خود به تشريح تجربه گرايي از ديدگاه شهيد صدر پرداخت و گفت: براساس ديدگاه آن شهيد هرچقدر هم از طريق تجربه بخواهيم مبداء عليت را تشخيص بدهيم موفق نخواهيم شد.

وي با اشاره به حاکم بودن اصل شانس در دنياي اتمي امروز به مخالفت شهيد صدر به رغم اينکه اکثرا در کشورهاي اسلامي آن را قبول داشتند، اشاره کرد و گفت: مرحوم صدر در کتاب خود سفت و سخت با اين نظريه مخالفت کردند. 

به گفته دکتر گلشني شهيد صدر استقراء را نيز کاملا قبول داشتند، چرا که روش قياسي را کافي نمي دانستند و به همين دليل سراغ استقراء آمدند و اين موضوع درآثار خودش را در روند فعاليت ها و نظريه هاي آن شهيد برجاي گذاشت.

آيت الله حاج شيخ محسن اراکي سخنران بعدي اين نشست بود که سه ابتکار علمي شهيد صدر را مورد بحث و بررسي قرار داد و گفت: در رشته منطق شهيد صدر پلي بين احتمال و يقين ايجاد کردند و در عرصه فلسفه نيز قانون عليت را تفسير کردند.

وي ابتکار سوم شهيد صدر را در عالم فقه دانست و افزود: اينکه بتوانيم به فقه نظام دست پيدا کنيم و از چنبره فقه فردي بيرون بياييم و فقه ما براي جامعه کارگشا باشد، فقهي است که شهيد صدر روش آن را توضيح داده است.

آيت الله اراکي فقه نظام مورد نظر شهيد صدر را يک نظريه سياسي خواند و تصريح کرد: ما امروز به فقه فرهنگ و بهداشت نيز نياز داريم و گام براي داشتن اين نوع فقه را شهيد صدر برداشته اند.

دکتر ثريا مکنون آخرين سخنران اين نشست بود که با تشريح نظريه هاي شهيد صدر و بنت الهدا صدر در خصوص جايگاه زنان خواستار ارزيابي مجدد نسبت به اين جايگاه شد و بر متفاوت شدن الگوها براي زنان تاکيد کرد.

به گزارش خبرنگار ما، در پايان اين نشست از کتاب نشست علمي طلايه داران صلح و وحدت اسلامي آيت الله حاج ميرزا خليل کمره اي (ارديبهشت 1396) رونمايي شد

 

سخنرانی حضرت آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای در کنگره هزاره شیخ طوسی (ره)

سخنرانی آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای در کنگره هزاره شیخ طوسی ره

 https://archive.org/download/kamarei_201711/1.mp3

https://archive.org/download/kamarei_201711/2.mp3

 

هجوم اشرار به حوزه مقدسه قم (صانها الله) و حادثه سوء کمرشکن 15 خرداد 1342

 

هجوم اشرار به حوزه مقدسه قم (صانها الله) و حادثه سوء کمرشکن 15 خرداد 1342

نوشتاری از مرحوم آیت‌الله علّامه حاج میرزا خلیل کمره‌ای (ره)

 

منبع:  خلیل کمره‌ای (نوروز 1343 ه.ش برابر با اضحی 1383 ه.ق) پنج رساله در حج و قبله، تهران، ناشر: از طرف انجمن جمعیّت راه خدا: علی اکبر تشید و غلامرضا دبیران.


 

(متمم)  پس از مراجعت از حج سال 1340 که در آن سفر مهمان اخوان شربت زادگان معروف به شربت اوغلی بودیم، ایّام با محنت و سرور با سرّاء و ضرّاء گذشت تا موقع افسردگی‌ها و هجوم بلاها رسید؛ در موسم 1342 – 1382.

پس از فروردین که حادثه سوء «قم» پیش آمد و هجوم اشرار به حوزه مقدسه قم (صانها الله) ما را داغدار و مصیب زده نموده بود، در کنج کتابخانه عزادار و مستغرق در لجّه افکار بوده خود را به مطالعات مباحث علمی برای فکر علاج غرق می‌کردم.

شورای عالی حج در آن حین از من این طرح را خواست که آب از سر گذشته بود و من در مبارزه محنت شکست‌خورده، سیل محنت مرا زیر گرفته بود ولی هنوز حادثه سوء کمرشکن 15 خرداد 1342 نرسیده بود بین دو موج هولناک و ظلمات متراکم آن روز پناهگاهی جز حرم پیغمبر (صلی‌الله علیه وآله) و شکایت به پیشگاه والای اقدس اطهر او (صلی‌الله علیه وآله) ندیدم که به‌قصد حج و زیارت حرمین شریفین التجا به پیشگاه پیغمبر اکرم، ملجأ و پناهگاه عالم (صلی‌الله علیه وآله) ببرم؛ چاره‌ای نبود.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که خود کوه ثابتی بود می‌فرمود: در جنگ‌ها در موقع طغیان خطرها و هجوم شداید همه به من پناه می‌بردند و من به پیغمبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) پناه می‌بردم.

من هم دیدم اقتداء به امام (علیه‌السلام) بکنم و به خود امام (علیه‌السلام) هم بنگرم که حتی در موقع محنت و سطوت از پا در نمی‌آمد، هرچند امواج محنت خروشان بود، باز محنت او را زیر نمی‌گرفت تا از وظیفة هدایت بازایستد و در موقع سطوت هم سطوت مقدره او را از وظیفه بازنمی‌داشت.

نظیر قطب‌نما و قبله‌نما که به‌هرحال «قبله» را نشان می‌دهند و اگر فشاری هم از بیرون بر آن‌ها وارد شود باز بعد از نوسان مختصری، همین‌که به حال عادی و به اختیار خود برمی‌گردند، باز به وظیفه خود عودت می‌کنند و قبله یا قطب را نشان می‌دهند.

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرمود: ما قطب فلک (یعنی سپهر و فلک اجتماع) هستیم (نحن ناشئة اللیل و قطب الفلک) – (السماء و العالم) (بحار)

با خود گفتم: اکنون‌که دادخواهی نیست که محکمة عادلانة عاجلانه‌ای تشکیل دهد و در محل وقوع جرم (یعنی قم) چوبه داری در برابر مدرسه فیضیه «قم» بر پا کند و مرتکبین جرم را بر دار بیاویزد.

و این صدمه‌ای که بر پیکر اسلام واردشده و جان مقدس‌تریم افراد نظامیان دین را که پاسبانان مقدّس عقیده و ایمان‌اند و جان خود و جوانی خود را در سر راه محافظت آیین دین و استقلال در طبق اخلاص گذاشته‌اند، به هدر دادند و در جوار حرم مطهر معصومه بی و بانوی دنیا و آخرت (سلام‌الله علیها) و در حضور مهمانان گرامی‌اش که هرسال بالغ‌بر هزاران زوّار محترم است، هجوم آورده طبقة واجب الاحترام و واجب‌التعظیم را مورد مهاجمه ناجوانمردانه و جرح و ضرب و شتم و قتل قرار دادند و هرچه اعتراض به دولت وقت داده می‌شد و مطالبة معرفی مجرمین می‌گردید، هیچ‌گونه اعتناء و اهتمام دیده نمی‌شد.

و حرف حق ما و شعار حوزه‌های علمیّه شیعه در حمایت از فقراء و ضعفاء و طبقة رنجبر و زحمتکش که خاص منطق امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بود و از حلقوم علمای شیعه (بخصوص) همیشه برمی‌خاست و ما فقهای شیعه (علی الاخص) مظهر و مظهر عدالت و عدل علی (علیه‌السلام) بودیم، [توسط مجرمان] اشتباه به دغلی شده، و چنان می‌نمایند که طرفداری از آن‌ها نمی‌شود.

و تیری که باید به سینه و قلب خون‌خواران کشور یعنی طبقة فئودال وارد شود که چندین قرن است خون این ملّت را می‌مکند؛ آن تیر بر قلب مقدس جوانان پاک‌دل تحصیل‌کرده نظامیان مقدّس اسلام و امام (علیه‌السلام) وارد شد.

منفذی در این ظلمات متراکم نبود جز روزنه‌ای به‌سوی روضة مطهره رسول عالم و پناه عالم (صلی‌الله علیه وآله) که شکایت‌ها را نزد او برم و چاره از شفاعت او بخواهم؛ ان شاء الله آنجا در زیر قبة الخضراء دعاء مستجاب است.

این‌ها بواعث حجّ من بود؛ لذا به شورای عالی حج توجه نموده طرح را دادم و دعوت کاروان حج درستی [حاج حسین درستی] را پذیرفتم ندای آن‌ها را اجابت کردم و رو به درگاه کبریایی کرده و روانه شدم. باشید تا (رازهای مرا) با پیغمبر (صلی‌الله علیه وآله) بشنوید.

بنابراین با دلِ شکسته دعوت کاروان حج درستی را پذیرفتم و در دعاء گفتم امروز که کاروان‌های حج و مردمِ زُبده و گُزیده ملت ما با نهایت پاکی و صدق نیّت به‌سوی مکّه معظمه و زیارت حرمین شریفین و آشیان وحی و مهبط قرآن می‌روند آری می‌روند که بعدازاینکه عمری اردوی قبله بوده‌اند، اردوی حج بشوند. ...


 

 منبع:  خلیل کمره‌ای (نوروز 1343 ه.ش برابر با اضحی 1383 ه.ق) پنج رساله در حج و قبله، تهران، ناشر: از طرف انجمن جمعیّت راه خدا: علی اکبر تشید و غلامرضا دبیران.

 

گلچینی از تألیفات آیت‌الله علّامه حاج میرزا خلیل کمره‌ای

افتتاح سعادت بشر با افتتاح وحی شد ... فرمود: « إقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ...» (علق، بخشی از آیه 1) ... تا امّتی سواد نداشته باشد، نمی‌تواند مدارج آدمیّت را بالا برود.

(کتاب افق وحی، ص 4- 5)

 کشور مسجد در دل همه کشورهاست، چون وطن ندارد، پایبند مرزی و وطنی نیست.

(کتاب قبله اسلام، 20)

 رسول اکرم صلی الله علیه وآله ضمن سفر حَجَّة الوداع این منشور امنیّتِ جهانِ بشریّت را پنج مرتبه برای مسلمین به‌صورت خطبه ایراد فرمود یک مورد در مسجدالحرام روز قبل از هشتم، دو مورد در عرفات روز نهم ذی‌حجه، دو مورد آن در منی روز دهم و یازدهم – یا – یازدهم و دوازدهم – هرروز یک‌بار.

(کتاب کلید امن جهان ... ، ص 72)

 ما خطبه‌های حجه الوداع حضرت رسول الله (ص) را دستگاهِ ابلاغ نامیده و انتظار داریم که این حادثه هرسال تکرار شود؛ زیرا ابلاغ امنیت جهان است.

ابن عباس می‌گفت: حَجَّةُ الوداع نگویید؛ بلکه بگویید حَجَّةُ البلاغ.

(کتاب کلید امن جهان ...، ص 36)

 کلیة مواد [خطبه‌های حجه‌الوداع حضرت رسول اکرم ص] به‌طوری‌که خواهید خواند (مستقیم یا غیرمستقیم) با سرنوشت امنیت جهان بشریت توأم است.

(کتاب کلید امن جهان ... ، ص 78)

 -  کعبه - خانة امن دنیا است؛ یعنی ضامن امنیت جهان است و باید امنیت جهان ازاینجا تأمین شود.

(کتاب کلید امن جهان ... ، ص 75)

 منطق بلد الأمین برای «بلاد ناامن» این است که اگر بخواهید «ام‌القری» شوید، باید جهان [همچون بلد الامین] سراسر امن باشد؛ باید حقوق حیات و علم و معیشت افراد از ایشان سلب نشود. همه حق حیات و تحصیل و اعاشه داشته باشند؛ این‌ها شرایط حیات است که باید سلب نشود و شهر، شهرِ ما باشد نه شهرِ من تا ام‌القری و مادر بلاد شود.

(کتاب قبله اسلام، 470 - 471)

 ندای اذان ندای خلاصی است ... ندای اذان می‌گوید: ای همراهان بیایید که از غم زندان به رهیم، عبادتِ عباد را رها کنیم و رو به عبادت خدا کنیم. ولایت و زمامداری بندگان را به ولایت خدا واگذاریم.

(کتاب قبله اسلام، 676)

 پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله شمشیر را شعار خود قرار نداد ...؛ بلکه اذان را که تنها شعار روحانیت و قدس و توجه به خداست، شعار اجتماع اسلامی قرار داد و شمشیر را در زیر پای آن و پشت سر آن نهاد. ...

(کتاب قبله اسلام، 692 – 693)

 دنیای دین‌داران به صلح می‌اندیشد.

(کتاب سروش مقدّس، 150)

 امن و عدل هر جا باشد، همان‌جا خداست.

(کتاب سروش مقدّس، 132)

 [برای مقابله با جریان‌های تکفیری] توقع بجاست اگر از ما قبول کنند هیئت علیای کنگره  فتوی بر سر درب عمارت آن مجمع، این آرم با کلمة طلایی و شنجرف نوشته و آرم پاکت‌ها و دفاتر و اوراق این مجمع همین باشد. آرم را از امیرالمؤمنین علیه السلام داشته باشند که: «من صلی إلی قبلتنا و دخل فی ملتنا استوجب حقوق الاسلام و حدوده.»

(سروش مقدس، صص 133-134)

باید سورة اقتصادی قرآن را که به نظر من سورة أنعام است، نیکو منتشر کنند.

(تفسیر سوره نور، ص 57)

 تولید رحمت و رقّت در نفوس، کارِ «خداوندگاری» است.

(کتاب آفرینش آسمان و زمین در نهج‌البلاغه ، ص 220)

 ما نمی‌گوییم اگر دولتْ عادله بود، ازدواج اجباری می‌شود، می‌گوییم محیط الزام به نکاح می‌کند.

(تفسیر سوره نور، ص 71)

 هر وقت سخنی از وحدت مسلمین در بین می‌آید دست مرموزی از پشت پرده به تحریک برمی‌خیزد و سفهایی را از آن‌طرف و سفهایی را از این‌طرف انگلک می‌کند که به نام حمایتِ حق، بیرق را بلند می‌کند، این آن را تکفیر می‌کند و آن‌هم این را تکفیر می‌کند و جنگی از نو درمی‌گیرد.

(سخنرانی در کنگره هزاره شیخ طوسی)

 همه قبل از مردی کودک‌اند و قبل از علم، جاهل‌اند؛ به‌تدریج در آن‌ها منطق و عقل و فکر؛ غنچه آسا از گُلبن بدن می‌شکفد و کم‌کم مشکل‌ها آسان می‌شود و مردم آسمانی می‌شوند؛ وگرنه از اوّل اهل زمین‌اند و زمینی‌اند؛ اوّل حیوان‌اند و حیوانی؛ باید از گریبان آن حیوان، انسان بیرون آید.

(کتاب قبله اسلام، 675 – 676)

تقدّس عبارت است از تنزّه از دنیا و جسمانیات؛ امّا از تمتع و لذائذ افراطی دنیا؛ نه از اهتمام و تعهد به‌نظام رعایا؛ عنایت به‌نظام رعایا کار خداست یا از قبیل امور ملکوتی و موجب تقرّب به خداست.

(کتاب قبله اسلام، 9)

 امیرالمؤمنین علیه‌السلام از سرّ «سنگ‌ها» سرسری نمی‌گذرد، بلکه می‌ایستد که دریچه‌ای باز کند تا خلق هم سرّ سویدای سنگ‌ها را ببینند. ... اگر دلِ آدمی سنگ نباشد، جمال تدبیر الهی را در سنگ‌ها می‌بیند که گاهی دلربایی می‌کند و گاهی حکمرانی.

(آفرینش آسمان و زمین در نهج‌البلاغه ، ص 104)

 امیرالمؤمنین علیه السلام برای مطالعه روی زمین زیاد ایستادگی کرده، شما هم زیاد بایستید، به زمین زیر پای خود اندکی نگاه بکنید، کم سربه‌هوا باشید. ننگ است که دیگران در موردِ طبقات سنگ‌ها و صخره‌ها کتاب‌ها نگاشته باشند و بدبینان پرادّعای ما با نگاه حقارت به زمین بنگرند.

(آفرینش آسمان و زمین در نهج‌البلاغه ، ص 91)

 دنیایی که در کتب مذهبی مذموم است عبارت از شجر و حَجَر و اختر و زیور طبیعی آن‌ها نیست؛ «دنیا حالتِ دل است»؛ وگرنه مطالعة این مناظر گزیدة زیبای طبیعی بر انسان زیبنده است؛ خصوصاً اگر با چشمی نو بدانها نگریسته و با دیدة جدید مادّه آشفته آن‌ها را بررسی کرده ...

(آفرینش آسمان و زمین در نهج‌البلاغه ، ص 104)

 ... هفت سال اوقات با نوشتن حال و جمال و کمال محمّد صلی الله علیه وآله شیرین بود. ...

(مقدمه کتاب افق وحی، ص «ز»)

 هرجا این تبلیغات مداوم در کار نباشد، [قهرمانان تاریخ] فراموش زمانه‌اند و گمنامند.

(رابطه عالم اسلام، 32)

 جایی که تبلیغ هست، [در خاطرها] زنده است و جایی که تبلیغ نیست، در خاطرها زنده نمی‌ماند. از دل برود هرآنچه از دیده برفت.

(رابطه عالم اسلام، 38)

پیام تسلیت مقام معظم رهبری در پی درگذشت آیت الله واعظ زاده

بسم الله الرحمن الرحیم

خبر درگذشت عالم فرزانه مرحوم آیِة الله آقای حاج شیخ محمد واعظ زاده‌ی خراسانی رحمة الله علیه را با تأسف و تأثر دریافت کردم. این روحانی بزرگوار و پرکار و روشن‌بین از جمله‌ی مردان با همّت و جامعی بود که علوم اسلامی همچون فقه و حدیث و رجال و تراجم را از برترین استاد این فنون یعنی مرحوم آیة الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه فراگرفته و خود در عمر پربرکت خویش به تحقیقات بدیع در آن و نیز علوم قرآنی و تاریخ و کلام پرداخته بود. آثار قلمی و تحقیقی ایشان در برخی از این رشته‌ها در شمار افتخارات علمی حوزه‌های علمی شیعه است و مورد استفاده‌ی ماندگار دنیای اسلام خواهد بود انشاءالله. ضایعه‌ی رحلت این عالم جلیل را که در کهنسالی نیز از کار و تلاش علمی باز نماند به فرزندان گرامی و همه‌ی بازماندگان و مستفیدان از دانش و تجربه‌ی ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.  

سیّد علی خامنه‌ای 

۲۸ آذر ماه  1395

گفتاری از مرحوم آیت‌الله حاج میرزا علی مشکینی ره

حديثى را از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كنند مبنى بر اين كه سيادت و بزرگى خاص اعراب است. آيا چنين مطلبى درست است؟

* خير، چنين نيست. خداوند تبارك و تعالى در قرآن مجيد فرموده است:  «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»؛ كرامت و سيادت و بزرگى از آنِ متقين است.

چند سال پيش، در ايام حج، در نقطه‏اى از مدينه ايستاده بودم و منتظر بودم كوزه‏اى كه در دست داشتم، پر از آب كنم. در اين هنگام شنيدم كه يكى به رفيقش مى‏گفت: «هذا السيد يأخذ الماء؛ يعنى اين آقا مى‏خواهد آب بردارد». شخص ديگر در پاسخ او گفت: «هذا هو السيد؟ هذا ايرانى؛ اين ايرانى است، چگونه تو او را آقا مى‏نامى؟». من كه اين گفت و گو را مى‏شنيدم، به آنان گفتم: «كل من اعتقد باللَّه و آمن بربه و رسوله و بالمعاد و عملوا الصالحات فهو السيد، فأنا السيد؛ سيادت از آنِ كسى است كه با خدا باشد ...». اما علاوه بر اين، خداوند نوع خاصى از سيادت را به انبيا و ائمه عليهم السلام عنايت فرموده كه انحصارى است و به عده‏اى تعلق گرفته كه به زبان عربى تكلم مى‏نموده‏اند، اما اين دال بر فضيلت عرب‏ها بر ساير اقوام نيست.

منبع

على‏مشكينى اردبيلى، (1392 ه.ش) گفتارها و نوشتارها در نشريات و مقدمه كتاب ها، قم، دار الحديث، ج1/ 343.

 

... خداوند ما را بس است‌. من فقط وسیله بودم.

یکی از الطاف الهی که شامل حالم شد، ورود به مدرسه علمیه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف و آشنایی با حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمد امامی پور معروف به امامی (متولد 1313ه.ش) مؤسس و مدیر وقت آن مدرسه بود. او زندگی‌اش را وقف تعلیم و تربیت طلاب دینی کرده است و بحمدلله تعالی هم اینک (سال 1394ش) در سنی بالغ بر 81 سالگی با شور و شوقی الهی در خدمت به حوزه‌های علمیه است. ...  در کتاب حوزه علمیه مشهد به تفصیل درباره ایشان سخن به میان آورده‌ام و خاطراتی از آن مدرسه را ثبت کرده‌ام که هرچند انتشار آن با تأخیر همراه بود، ولی ان شاء الله امسال منتشر خواهد شد. 


 

در روزنامه شهرآرا پنجشنبه 24 اردیبهشت سال 1394شمسی، مصاحبه‌ای آموزنده و خواندنی از او منتشر شده است که مطالعه آن را پیشنهاد می‌کنم. مصاحبه‌گر به خوبی متوجه این موضوع شده بود که مصاحبه با این مرد الهی بسیار فراتر از یک گفت‌و‌گوی ساده است:

«  ...  هنوز گفتگو را آغاز نکرده‌ام که می‌فهمم ‌این گفتگو فقط برایم یک مصاحبه خالی نیست؛ چرا‌که ایشان در همان چند‌ساعتی که در کنارش هستم، درس‌های مهمی از زندگی برایم می‌گوید‌. قبل از آغاز صحبت، کتاب نماز شب و یک کاغذ که در فضائل ایام ماه مبارک رجب است، به دستم می‌دهد. به‌ من یادآور می‌شود که از این‌ها غافل نشوم. گله می‌کنم که کار روزانه فرصت را برایم کم کرده است. در جوابم نصیحت می‌کند که مواظب باش کار دنیا تو را از آخرتت‌ محروم نکند، شیطان در هر آدمی به یک طریق نفوذ می‌کند، پس این ایام مبارک را از دست نده... حالا که دست به قلم می‌شوم، برای نوشتن مصاحبه‌ای که بیشتر درس زندگی بود تا حرفه کاری، یاد تمام حرف‌هایش می‌افتم‌. دلم می‌خواست حافظه نیمه‌جان این شیخ 81‌ ساله به‌اندازه‌ای یارای این را داشت که باز هم خاطراتی به‌اندازه یک کتاب برایم نقل می‌کرد. ای‌کاش زودتر با او آشنا می‌شدم؛ با مردی که تمام حرفش فقط یک کلمه است «فقط خدا را در زندگی‌مان داشته باشیم.»

http://shahrara.com/news/1394/2/24/pdf/11.pdf

ما را همین خدا بس است

 

سوم شوال سالروز عروج ملکوتی آیت‌الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره

 سوم شوال سال روز وفات عالم ربانی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی ره است. رحلتش سحرگاه روز سه‌شنبه 24/12/1372 ه.ش (سوم شوال 1414 ه.ق) بر اثر سكته قلبي رخ داد.

پیکر پاک او در صحن آزادي حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام، نزديك ايوان طلا به خاك سپرده شد. 

می‌فرمود: 

أَخْرِجُوا مِنَ اَلدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ ... مُوتوا قبل أن تَمُوتوا... [آیات و روایات در این زمینه] یکی و دو تا و سه تا نیست، قبل از آن که بمیرید، بمیرید یعنی هنوز که نمُرده‌اید، بمیرید؛ یعنی هنوز که این موت عُرفی که این روح از بدن خارج می‌شود ... [رخ نداده است] این نفس اماره را بکشید

... آن علمی که ما صحبتش را می‌کنیم آن علم این است ... که اگر در چند مورد خداوند تبارک و تعالی دید؛ دو سه مورد انسان واقعاً مخالفت نفس اماره را بکند، خداوند توفیق می‌دهد. از همین‌جا باید شروع بشود ...

برای مطالعه بیشتر اینجا را کلیک کنید.

متن پیام  تصویری آیت الله جوادی آملی به همایش بین‌المللی قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی

همایش بین‌المللی قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی (ره) 

تاریخ برگزاری 10 آبان ماه 1394 شمسی

منبع خبرگزاری مهر

http://www.mehrnews.com/news/2956170/پيام-آیت-الله-جوادی-آملی-به-همايش-قرآن-درسيره-و-انديشه-امام-خمينی


 

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(ع) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّیء الی الله.
مراسم سوگ و ماتم سالار شهیدان حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی‌طالب(ع) به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقه‌مندان قرآن و عترت و شما فرهیختگان تعزیت عرض می‌شود

از حضور شما بزرگواران و اندیشوران حق‌شناسی می‌کنیم و از برگزارکنندگان این همایش بین‌المللی که درباره قرآن در سیره و اندیشه امام راحل(ره) تشکیل شده است، سپاسگزاریم و از همه بزرگواران و فرهیختگانی که با ایراد سخن یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش بین‌المللی افزودند، حق‌شناسی می‌کنیم و از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم روح مطهّر امام راحل را که عالی است، متعالی بفرماید و همه علما و مراجع و مؤمنان به ویژه شهدا را مشمول عنایت خاصّ خود قرار دهد و کوشش شما بزرگواران را با اجر جزیل همراه کند.

محور بحث، قرآن در سیره و اندیشه امام(رضوان الله تعالی علیه) مطرح است، مستحضرید هر جا قرآن حضور دارد عترت(علیهم السلام) حاضرند، هر جا نام مبارک عترت(ع) مطرح است، قرآن شریف حضور دارد. حضور و ظهور قرآن در سیره و اندیشه امام، فرع بر قرآن‌شناسی است، هر کسی قرآن را در حدّ خاصّ خود بشناسد به همان حد قرآن در سیره او ظهور پیدا می‌کند.

برخی بر آن‌ هستند که قرآن که از خدای سبحان نازل شده است، همانند باران است که نازل شده است؛ یعنی قرآن به نحو تجافی نازل شده است نه تجلّی. محقّقان قرآن‌شناس بر این باورند که نزول قرآن از ذات اقدس الهی به نحو آویختن است نه انداختن، فرق است بین باران و طناب، قرآن چون حبل متین است، خدای سبحان آن را به زمین آویخت و نه انداخت. باران چون حبل متین نیست، به زمین انداخته شده، آیا قرآن همانند کتابی است که نوشته شده و همه این مجموعه به نحو تجافی به پیامبر(ص) داده شد یا همانند طناب متینی است که از بالا آویخته شد به نحو تجلّی است و نه تجافی!؟ فرق تجافی و تجلّی را بارها عنایت کردید، در تجافی شیئی که بالاست پایین نیست، وقتی پایین آمده در بالا نیست، تجلّی آن است که وقتی در بالاست مرحله حقیقت اوست، وقتی تنزّل می‌کند مرحله رقیقت اوست، هم رقیقه در پایین و در ساق است، هم حقیقه در بالا و در صدر است و این مجموعه به نام قرآن حکیم است که «أحد طرفیه بید الله سبحانه و تعالی و الطرف الآخر بأید الناس»، [۱] این تفصیل که نزول قرآن به نحو تجلّی است نه به نحو تجافی، به نحو آویختن است نه به نحو انداختن از بیانات نورانی علی ‌بن ‌ابی‌طالب(ع) برمی‌آید که در نهج‌البلاغه فرمود: «فَتَجَلَّی‌ لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یکُونُوا رَأَوْهُ»، [۲] بنابراین نزول قرآن به نحو آویختن است نه انداختن و به تعبیر دیگر به نحو تجلّی است نه به نحو تجافی.

اصل دوم آن است که آن گروهی که قرآن را به نحو تجافی می‌دانند؛ نظیر باران که نازل می‌شود، چنین تلقّی می‌کنند تفسیر آنها، تنزیل آنها، تأویل آنها، باطن آنها، ظاهریابی آنها بوی زمین می‌دهد، صبغه أرضی دارد، اگر باران فراوانی از خدای سبحان نازل شود و به صورت اقیانوس بیکران درآید؛ این اقیانوس ظاهری دارد، باطنی دارد، سطحی دارد، عمقی دارد، حاشیه‌ای دارد، متنی دارد، ولی همه اینها بوی زمین می‌دهد، بوی آب و خاک می‌دهد، ولو باطن دریا، عمق دریا هم کسی برود، باز بوی زمین می‌دهد، شما ببینید تفسیر فخر رازی، تفسیر کشّاف و دیگر تفسیرها باطن آنها هم بوی زمین می‌دهد، عمق آنها هم بوی خاک می‌دهد، ولی اگر به نحو تجلّی باشد نه به نحو تجافی، هم مانند اقیانوس بیکران عمقی دارد، باطنی دارد، ظاهری دارد، سطحی دارد، ساقه‌ای دارد که صبغه أرضی دارد و هم عرشی دارد، لوحی دارد، قلمی دارد و فرشتگانی دارد، ملکوتی دارد، جبروتی دارد که هرگز بوی زمین نمی‌دهد، بوی آسمانی می‌دهد.

امام راحل(ره) قرآن را به عنوان «حبل متین» تلقّی کردند و نزول قرآن را به نحو تجلّی دانستند، نه به نحو تجافی؛ لذا گاهی در ظاهر و گاهی در باطن اقیانوسی قرآن سخن گفتند و کار کردند، گاهی هم در ظاهر و در باطنِ عرشی و جبروتی و ملکوتی و «لدی اللّه» قرآن سخن گفتند و هرگز آن نقطه و اوج را از نظر دور نداشتند، اینکه در جریان فتح خرمشهر سخن این بود که خدا خرمشهر را آزاد کرد؛ معنایش این است که این حبل متین را گسیخته از «ید» خدا ندانستند، قرآنی سخن می‌گفتند که ﴿ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾، [۳] زمینی را هر چه بود به عنوان سپاه و ستاد می‌دانستند که ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾؛ [۴] اما کارگردان اصلی را ذات اقدس الهی می‌دانستند، در سخت‌ترین موارد می‌گفتند، خدا مرجع ماست، در شیرین‌ترین موارد می‌فرمودند، خدا این کار را انجام داده است، نه خود را فاتح می‌دانستند نه دیگران را، خود را و دیگران را همانند سپاه و ستاد الهی به عنوان ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ تلقّی می‌کردند.

مطلب دیگر آن است که چون قرآن به عنوان حبل متین است، طناب آویخته مشکل مردم را حل می‌کند که اعتصام به آن سودمند است، وگرنه طناب انداختهٴ در کنار گوشه یک مغازه و مانند آن مشکل خود را حل نمی‌کند، چه رسد به مشکل دیگران. اینکه در دستورهای دینی ما آمده است «اقْرَأْ وَ ارْق» [۵] بخوان و بالا برو! برای آن است که قرآن حبل متین است و بالا آویخته است «لدی‌اللّه» ی است؛ هرگز امام سخن از یأس و ناامیدی نداشتند، زیرا این به مبدأ أزلی وصل بود، قرآن و عترت که یک حقیقت‌اند در دو چهره، این به مبدأ أزلی وصل است، چون به مبدأ أزلی وصل است، یأس و ناامیدی در کار نخواهد بود، چون خدای سبحان بر هر چیزی قادر و قاهر است.

مطلب دیگر آن است که همواره امام جامعه را به وحدت فرا می‌خواندند. وحدت، آنها که نزول قرآن را تجافی می‌پنداشتند و همانند باران می‌دانستند، گرچه برای قرآن عمقی قائل بودند، باطنی قائل بودند؛ اما تمام گفتارها و رفتارها و مَنش و گرایش آنها بوی زمینی می‌داد و اندکی بوی آسمانی داشت؛ اما امام(ره) همان‌طوری که در نشاط و پیروزی فرمودند: «خرمشهر را خدا فتح کرد»، در موارد اختلاف که ـ خدای ناکرده ـ بین مردم یا مسئولان یا مسئولان و مردم، اختلافی رخنه می‌کرد، بسیار نگران بودند.

اختلاف گاهی زمینی محض است؛ نظیر گلایه‌هایی که بین دو نفر هست یا بین مردم یا بین دولت یا بین دولت و مردم، ولی امام(ره)، چون دید او دیدِ قرآنی بود، سعی می‌کرد که این اختلاف‌ها بوی زمینی بدهد که قابل اصلاح هست، اگر ـ خدای ناکرده ـ این اختلاف بوی آسمانی بدهد، حلّ آن به دست کسی نیست. اختلاف زمینی در مسایل عادی است با گفتگو و نصیحت حل می‌شود، چون از زمین برخاست و در زمین می‌نشیند؛ اما اگر ـ خدای ناکرده ـ این اختلاف به عنوان عذاب از طرف خدای سبحان نازل شده باشد، درمان آن به دست کسی نیست. در سوره مبارکه «مائده» دو جا عذاب دامنگیر یهود و مسیحی را، به این صورت ذکر کرد: درباره یهودی‌ها کلمه «القا» دارد، درباره مسیحی‌ها کلمه «أغرینا» فرمود: ﴿وَ أَلْقَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلی‌ یوْمِ الْقِیامَةِ﴾، [۶] این یک عذاب است این‌گونه از اختلاف‌ها که با اصلاح و نصیحت و سخنرانی و سخن‌خوانی و امثال آن حل نمی‌شود، درباره مسیحی‌ها هم فرمود: ﴿فَأَغْرَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلی‌ یوْمِ الْقِیامَةِ﴾، [۷] این یک عذاب است. در بخش‌های دیگر فرمود: ﴿هُوَ الْقادِرُ عَلی‌ أَنْ یبْعَثَ عَلَیکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یلْبِسَکُمْ شِیعاً وَ یذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾، [۸] این مضمون در آن آیه هست. فرمود، ذات اقدس الهی آن توان را دارد که عذاب را از بالا، مانند صاعقه و امثال آن یا از پایین مانند زلزله یا با اختلاف داخلی دامنگیرتان کند.

اینکه در بسیاری از سخنان و رهنمودها امام سعی می‌کرد جامعه را به وحدت متنعّم کند، در کنار مائده و مأدبه وحدت بنشاند همین است که قرآن را امام به عنوان یک حبل آویخته می‌دید، رهنمودهای قرآن را همواره به عنوان حبل آویخته و تجلّی می‌دید نه به نحو تجافی، آن بحث‌های علوم برهانی‌شان را در کتاب‌هایی که مربوط به فقه و اصول است مرقوم داشتند یا فلسفه و کلام است مرقوم داشتند، آن بحث‌هایی که مربوط به شهود عرفانی است در رساله‌ها و کتاب‌ها و منشورات عرفانی بیان داشتند که اینها سخن از علم است؛ خواه علم شهودی؛ خواه علم حصولی؛ خواه علم عقلی؛ خواه علم نقلی؛ اما «از علم به عین آمد وز گوش به آغوش»، [۹] آنچه کتاب و قرآن گفته است، در جامعه پیاده کنند، ستم‌زدایی کنند، ستم‌سوزی کنند، حکومت عدل برقرار کنند، جامعه را به عدل آشنا کنند، رهبری جامعه عدل‌پذیر را به عهده بگیرند، جامعه را به قرآن و عترت مأنوس کنند، این کار، کار کسی است که قرآن را به عنوان حبل تلقّی کرده است و خود به این حبل اعتصام کرده است و جامعه را به اعتصام به این حبل فرا می‌خواند.

بنابراین ما باید بین دو اختلاف فرق بگذاریم، چه اینکه بین دو نزول فرق می‌گذاریم، بین تجافی و تجلّی فرق می‌گذاریم، اگر ـ خدای ناکرده ـ این اختلاف آسمانی بود، جز تضرّع و لابه و ناله و ضجّه به درگاه خدا حل نخواهد شد، فرمود: ﴿هُوَ الْقادِرُ عَلی‌ أَنْ یبْعَثَ عَلَیکُمْ عَذاباً﴾، برخی بر آن هستند که این از نازل به عالی، از ضعیف به شدید تلقّی کرده است: ﴿عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ﴾، عذاب‌های عادی است: ﴿أَوْ یلْبِسَکُمْ شِیعاً وَ یذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾، عذابِ بعض این عالی‌ترین عذاب و سخت‌ترین عذاب است که از هر صاعقه‌ای بدتر است از هر زلزله‌ای بدتر است

کار امام(ره) این بود که خودش واحد بود، خودش متّحد بود، موحّد بود، در اثر وحدت و اتحاد توحیدی‌اش جامعه را به توحید فرامی‌خواند، در بسیاری از کلمات جامعه را به وحدت فرا می‌خواند؛ هرگز ممکن نیست جامعه «ارباً اربا» شده، بتواند در برابر دشمن بایستد، بنابراین راه امام(ره) این بود که جامعه را که حیوان ناطق می‌پنداشتند، آنها را به عنوان «حی متألّه» معرفی کند و پیام قرآن را عملاً و علماً پیاده کند که ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یحْییکُمْ﴾، [۱۰] جامعه را زنده کرده است؛ لذا فرمود: نه شرقی و نه غربی، آن‌گاه استقلال را به جامعه داد، امنیت را به جامعه داد، آزادی را به جامعه داد، جامعه‌ای که معتصم به «حبل الله» است، نه شرقی است و نه غربی، جامعه‌ای که معتصم به «حبل الله» است، تار و پود این طناب است که در تار و پود این طناب، نه اختلاف است و نه تخلّف و اگر احیاناً ریز و درشتی در جامعه پیاده شود و بی‌مِهری اندکی رخ دهد، این زمینی است و قابل اصلاح است و اگر ـ خدای ناکرده ـ آسمانی باشد، راه‌حلّ آن چیز دیگر است.

بنابراین سیره امام و اندیشه امام را اگر کسی بخواهد از منظر قرآن و عترت بررسی کند، آن سه ضلع مثلث مبارک عرفان و تفسیر قرآن و برهان مشاهده می‌کند و اگر بخواهد عینیت قرآن و عترت را بررسی کند، انقلاب اسلامی را، هدایت اسلامی را، براندازی نظام سلطه و طاغوت ۲۵۰۰ ساله را، شرق و غرب را سر جای خود نشاندن، جامعه را مستقل کردن، به حیات استقلال رساندن، اینها آثار و برکات قرآنی رهبر عزیز و رحیل ماست که امیدواریم ذات اقدس الهی روح مطهّر ایشان را با انبیا و اولیا محشور بفرماید!
بیت مکرّم و معزّز ایشان را همچنان مکرّم و معزّز بدارد!

نام و یاد ایشان را همچنان زنده نگه بدارد و خدای سبحان نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را در سایه ولی‌ خود حفظ بفرماید و خطر استکبار و صهیونیسم را همانند سلفی و داعش و تکفیری به خودشان برگرداند و این نظام الهی ـ اسلامی را تا ظهور صاحب اصلی خود از هر گزندی محافظت بفرماید!
غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

..............................
[
۱]. ر. ک: غرر الاخبار، ص ۶۲.
[
۲]. نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه ۱۴۷.
[
۳]. سوره نحل، آیه ۵۳.
[
۴]. سوره فتح، آیات ۴ ـ ۷.
[
۵]. الکافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‌۲، ص ۶۰۶.
[
۶]. سوره مائده، آیه ۶۴.
[
۷]. سوره مائده، آیه ۱۴.
[
۸]. سوره انعام، آیه ۶۵.
[
۹]. دیوان اشعار سنایی، غزل شماره ۲۰۹؛ «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق ٭٭٭ از علم به عین آمد وز گوش به آغوش»
[
۱۰]. سوره انفال، آیه ۲۴

پاسخ حضرت آیت الله العظمی آقای صافی گلپایگانی مد ظله العالی در دفاع از لباس روحانیت

باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای صافی گلپایگانی مد ظله العالی

سلام علیکم

 احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده "روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس" را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد. با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟

با احترام ملتمس دعای خیرتانحضرت آیت الله العظمی آقای صافی گلپایگانی

 


جواب : شماره استفتاء  105726 شماره دفتری 13 / 1 / 1393

  

بسم الله الرحمن الرحیم

علیکم السلام و رحمۀ الله

بسیار واضح است که سیره سلف حوزه‌های مبارکه علمیه از ابتدا تاکنون این بوده است که مومنین آنها را با این لباس مقدس می‌شناخته و محل مراجعه آنها بوده اند و فکر مذکور در سوال اشتباه و مورد اشتباه کاری‌های بسیار می‌شود و عزیزانی که به این لباس مقدس ملبس شده‌اند باید همیشه به آن مزین باشند که حضور آنها با این لباس در جامعه تبلیغ دین و مکتب است.

انشاء الله موفق باشید.

 22 جماد الاولی 1435 

 


 اخبار     معرفی     کتاب‌ها     مقالات   یادداشت‌ها  مصاحبه‌ها    سخنرانی‌ها       

وحدت اسلامی  بخش ویژه مناسبت های مذهبی  سخن علمای معظم اسلام   

ویژه حوزه علمیه مشهد                درسگفتار  روش تحقیق  

 در خصوص از میان رفتن پاره‌ای از مطالب وب‌نوشت

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای وحید خراسانی مد ظله العالی

سلام علیکم

 احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده "روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس" را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد. با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای وحید خراسانی مد ظله العالی

با احترام ملتمس دعای خیرتان

 


 

جواب: به شماره استفتاء  ۶۷۴۲۵ دریافت به تاریخ ۵ / ۱۲ / ۱۳۹۲ 

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته

روحانی معَّمم باید ملتزم به لباس روحانیت باشد

 

از بزرگترين واجبات بر مكلّفين امر به معروف و نهى از منكر است.

خداوند متعال مى فرمايد: ( وَالْمُؤمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اَوْلِيَاءُ بَعْض يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ )» ، (و مردان و زنان مؤمن ، بعضى از ايشان دوستان بعضى ديگر هستند ، امر مى كنند به معروف و نهى مى كنند از منكر).

امر به معروف و نهى از منكر راه انبياى خداست ، و به اين فريضه الهيّه ، بقيّه فرايض و مقرّرات دين اجرا مى شود ، و كسب و كار حلال ، و امنيّت جان و عرض و مال مردم  حفظ ، و حقّ به حقّ دار مى رسد ، و زمين از لوث منكرات و بديها تطهير و به معروف و خوبيها آباد مى شود.

و به روايتى از امام ششم(عليه السلام) اكتفا مى شود كه فرمود: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: چگونه است حال شما ، زمانى كه زنان شما فاسد ، و جوانان شما فاسق شوند ، و حال آن كه امر به معروف و نهى از منكر نكرده ايد؟

گفته شد: چنان خواهد شد يا رسول الله؟

فرمود: بلى ، و بدتر از آن هم خواهد شد ، چگونه است حال شما ، زمانى كه امر كنيد به منكر ، و نهى كنيد از معروف؟

گفته شد: يا رسول الله چنان خواهد شد؟

فرمود: بلى ، و بدتر از آن هم خواهد شد ، چگونه است حال شما زمانى كه معروف را منكر و منكر را معروف ببينيد!»

 توصیه‌های معظم له:

سعادت دنیا و آخرت در توجه و توکل به خداوند متعال و توسل به ولی او امام زمان (صلوات الله علیه) است و برای رسیدن به این مهم به این نکات توجه کنید:

1) در همه حال خداوند تبارک و تعالی را در نظر داشته باشید که او این همه نعمتهای بی پایان را به شما داده است و سعی کنید نماز را اول وقت به جا آورید که اول وقت رضوان الله تبارک و تعالی است.

2 ) هر روز بعد از نماز صبح دعای عهد (اللهم ربّ النور العظیم...) را بخوانید که وسیله ارتباط با ولی عصر (عجل الله فرجه) است.

3) هر روز صبح بعد از نماز و شب قبل از خواب یازده مرتبه سوره (توحید) را قرائت کنید و در شبانه روز هر مقدار توانستید این سوره را بخوانید.

4) سعی کنید هر روز حداقل پنجاه آیه قرآن و اگر میسّر است یک جزء قرآن برای حضرت ولی عصر (عج) تلاوت کنید.

5) بعد از هر نماز تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) فراموش نشود. بعد از آن سه مرتبه بگوئید: (صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی المستشهدین بین یدیک و رحمة الله و برکاته) و (دعای اللهم کن لولیک...) را بخوانید.

6) هر روز صبح یا شب یک سوره (یس) برای حضرت زهرا (علیها السلام) قرائت نمائید.

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

کد ثبت سئوال -  12434  دریافت ۷ بهمن ۱۳۹۲

 در سایت دفتر  مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانی مد ظله العالی

سئوال:

باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی آقای نوری همدانی مد ظله العالی

 سلام علیکم

احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده «روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس» را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد.

با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟

 

 


 

جواب معظم له:

بسمه تعالي

سلام عليكم

ج1. در فرض سوال، پوشیدن کسوت مقدس روحانیت در هر دوره ای بر اهل علم، لازم و ضروری است.

ج2. پوشیدن لباس روحانیت به جهت تاسی و تبعیت از پیامبر و ائمه اهل البیت(علیهم السلام) است.

ج3. لازم است از در آوردن لباس روحانیت اجتناب شود.

 


 

اخبار     معرفی     کتاب‌ها     مقالات   یادداشت‌ها  مصاحبه‌ها    سخنرانی‌ها       

وحدت اسلامی  بخش ویژه مناسبت های مذهبی  سخن علمای معظم اسلام   

ویژه حوزه علمیه مشهد                درسگفتار  روش تحقیق  

 در خصوص از میان رفتن پاره‌ای از مطالب وب‌نوشت

به لوازم اين لباس بايد التزام پيدا بكنيم - سخنی از مرحوم حضرت امام خمینی ره

 

 

الآن اين لباسى- كه الآن شعار است، لباس اسلام است، شعار است، لباس روحانيت است- كه ما اين لباس را پوشيديم، به لوازم اين لباس بايد التزام پيدا بكنيم. دنبال اين باشيم كه شئون اين لباس- كه ما مى گوييم لباس اسلام است- شئون اين را بايد حفظ بكنيم. اگر خداى نخواسته ما شئون اين را حفظ نكنيم، لباس، يك لباس غصبى است.

 

صحيفه امام، ج‏8، ص: 523 - 523

 

 

از نقشه‏هاى شيطانىِ قدرتهاى بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالهاى طولانى در دست اجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاى مختلف دنباله گيرى شد، به انزواكشاندن روحانيت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبى و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاى ديگر كه يكى از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعى در اين زمينه شد؛ و مع الأسف به واسطه بيخبرى هر دو قشر از توطئه شيطانى ابرقدرتها نتيجه چشمگيرى گرفته شد.

صحيفه امام    ج‏21    413    وصيتنامه سياسى - الهى

 اين را بسيارى البته يادشان است كه شروع كرد؛ مخالفت با روحانيون با اسم اينكه مى‏خواهيم اصلاح بكنيم، چه بكنيم. مجلسى در شايد جاهاى ديگر و در مدرسه فيضيه، كه ما شاهدش بوديم، مجلس امتحان درست كردند و اشخاصى كه مال خودشان بود، مى‏آمد آنجا براى امتحان و اينها به خيال اينكه، تبليغاتشان اين بود كه ما مى‏خواهيم اين اشخاصى كه صحيحند و اهل علم صحيح هستند، از آنهايى كه نه، لياقت اين لباس را ندارند، مى‏خواهيم تميز بدهيم. حتى بعضى از آقايان محترم قم هم اين معنا را باور كرده بودند. خدا رحمت كند مرحوم آقاى فيض را، به من فرمودند كه- در مدرسه فيضيه، كه- خوب، اينكه بدكارى نيست كه اينها بيايند خوبها را از بدها جدا كنند. من به ايشان عرض كردم كه بله، اينها مى‏خواهند خوبها را از بدها جدا كنند كه خوبها را از بين ببرند، نه بدها را. و همين‏طور هم شد. ابتدا براى اين معنا آمدند و چه تلخيها بر ماها گذشت از اين امتحان و از اين بساط. بعد هم با يك بهانه ديگر شروع كردند به اينكه بايد ملت لباس واحد داشته باشد و عمامه‏ها را از سرها برداشتند و آنقدر خرابكارى كردند كه روى تاريخ را سياه كردند. البته اينها يك مسائل طولانى است كه شايد تاريخ، حالا كه‏ مى‏توانند، بنويسند اشخاصى كه اطلاع دارند بعد هم يا در همان وقتها هم، مجالس روضه را با كمال جدّيت منع كردند كه شايد در شهرها، يك مجالس علنى كه مثل مجالس متعارف، آن وقتها بپا نبود.

من در قم يادم است كه يكى از آقايان، بين الطلوعين- قبل از طلوع فجر- يك مجلس چند نفرى داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرّق مى‏شدند و گمانم اين است كه همين مجلس را هم آمدند جلويش را گرفتند. اين دو جناح- كه هر دوش از جناح روحانى است- جناح روحانيت و جناح خطبا- اين دو راه، دو جهت وجهه نظر آنها بود و به هر دو حمله كردند، عمامه‏ها را از سر آنها برداشتند. يكى از كسانى كه در قم مشغول اين خرابكارى بود، يك روز گفت كه در تمام ايران، شش نفر بايد عمامه‏اى باشد، و حال آنكه آن هم دروغ مى‏گفت. اگر مى‏توانستند، يك نفر هم نمى‏گذاشتند باشد. اين حمله‏اى كه اينها كردند به روحانيت و حمله‏اى كه كردند به مجالس تعزيه، ما از آن مى‏فهميم كه اين دو جناح در نظر آنها، مخالفتشان با ابرقدرتها و اين معنا كه اينها مانع از آن مقاصدى كه آنها دارند، بيشتر. اين دو جناح بيشتر بوده و لهذا، بيشتر مورد آزار واقع شده‏اند .

صحيفه امام    ج‏13    320 - ۳۱۹  تلاش رضاخان براى دين زدائى و نابودى روحانيت.

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

 باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی آقای مکارم شیرازی مد ظله العالی

سلام علیکم احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده «روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس» را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد. با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

 1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟


 

پاسخ: کد رهگیری: 9211050089 

 دریافت به تاریخ ۱۷ بهمن ماه ۱۳۹۲

 

این تفکرات صحیح نیست و افرادی که در حد مطلوبی از دروس حوزه بهره برده اند و توانایی تبلیغ دین را دارند در صورتی که محذور مهمی نداشته باشند لازم است با رعایت شئونات ملبس به لباس مقدس روحانیت شوند.

 

  

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی مظاهری  - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

باسمه تعالی شأنه
 حضور مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای مظاهری مد ظله العالی
سلام علیکم احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده "روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس" را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد. با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:
۱. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟
 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟
 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟
 
 
 

پاسخ معظم له (سوال شماره:26723  - دریافت: ۸ بهمن ۱۳۹۲)

بسمه تعالي

از خصوصيّات آن شخص و کار او اطلاع ندارم؛ امّا به طور کلّي لباس روحانيّت، نشانۀ سربازي حضرت ولي‌عصر«ارواحنا‌فداه» و به منزلۀ سلاح در جنگ فرهنگي است و از اين جهت طلاب علوم ديني بايد به آن اهميّت دهند و مراقب شبهه‌افکني بدخواهان تشيّع باشند و به اين گونه حرف‌هاکه انحرافي است، توجه نکنند.

حسين المظاهري

استفتاء از حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی - جهت اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها

کد ثبت سئوال -  12434  دریافت ۷ بهمن ۱۳۹۲

در سایت دفتر  مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی نوری همدانی مد ظله العالی

سئوال:

باسمه تعالی شأنه

حضور مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی آقای نوری همدانی مد ظله العالی

 سلام علیکم

احتراماً یکی از اساتید دانشگاه‌های کشور، مدتی است حتی در برخی از جلسات جذب اعضای هیأت علمی یکی از پژوهشگاه‌های کشور، ایده «روحانیت حوزه‌های علمیه منهای لباس» را دنبال می‌کند و مدعی است لباس روحانیت جزیی از روحانیت به‌شمار نمی‌آورد و روحانیون لازم نیست مقید بدان باشند وی این موضوع را از اقتضائات دوران جدید به شمار می‌آورد.

با عنایت به این موضوع، خواهشمند است نظر شریف خود را در زمینة پرسشهای زیر برای اطلاع مؤمنین و رفع شبهات و تردیدها بفرمایید:

1. آیا روحانیون باید التزام به لباس متداول روحانیت (عبا، قبا و عمامه) داشته باشند؟ یا امروزه دیگر نیازی به التزام بدان نیست؟

 2. آیا لباس روحانیت حوزه‌های علمیه پاسداشت سنت پیامبر اکرم (ص) و عمامه‌گذاری پاسداشت واقعه غدیر خم است یا آنکه پدیده‌ای است تاریخی که در هر دورانی تاریخی می‌توان جلوه و شکل جدیدی داشته باشد؟

 3. حکم درآوردن لباس روحانیت و استفاده گاه‌به‌گاه و دلبخواهی از آن چیست؟

 


جواب معظم له:حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی

بسمه تعالي

سلام عليكم

ج1. در فرض سوال، پوشیدن کسوت مقدس روحانیت در هر دوره ای بر اهل علم، لازم و ضروری است.

ج2. پوشیدن لباس روحانیت به جهت تاسی و تبعیت از پیامبر و ائمه اهل البیت(علیهم السلام) است.

ج3. لازم است از در آوردن لباس روحانیت اجتناب شود.