مصاحبه با خبرگزاری مهر - 9 فروردین 1399 عزت حسینی در امتداد سیره نبوی
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: به مناسبت سوم شعبان، سالروز ولادت حضرت امام حسین (ع) با «کامیار صداقت ثمر حسینی»، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و پژوهشگر حوزه شیعه شناسی به گفتگو نشستیم که ما حصل آن را در ادامه میخوانید؛
کامیار صداقت حسینی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به سیره امام حسین (ع) و جایگاه عزت نفس در مکتب آن حضرت اظهار کرد: چنانکه برخی از آیات قرآن میفرمایند، عزت تنها از آن خداست و خداوند عزت را به پیامبرش و مؤمنان عطا کرده است. بدینسان، عزت نفس و مناعتِ طبع امام حسین (ع) عزتی خدادادی و در امتداد سیره پیامبر و عزت حضرت رسولالله (ص) است؛ به ویژه آنکه یکی از فضایلِ «اختصاصی» امام حسین (ع) حدیث نبوی «حسین منی و انا من حسین» است؛ علاوه بر این موارد، کلیه احادیث نبوی (ص) مانند «حدیث ثقلین» که جهانیان را مکلف به پیروی از ائمه اطهار (ع) میکنند و اطاعت از ایشان را بهعنوان ثقلی در کنار قرآن کریم، در حکم اطاعت از رسولالله (ص) میدانند؛ یا احادیثی که آن حضرت را کشتی نجات امت میخوانند و یا احادیثی که بر جایگاه رفیع امام حسین (ع) در بهشت تأکید میکنند و مواردِ بسیار دیگر؛ همگی بیانگر رفعتِ مقام و عزتت حضرت امام حسین (ع) محسوب میشوند.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با بیان اینکه ارتباط روحانی و معنوی انسان با امام حسین (ع) مایه عزتمندی او در دو جهان خواهد بود، افزود: از همین روست که احادیثِ بسیاری بر فضیلتِ گریه بر ماتم امام حسین (ع) و حتی فضیلت آرزوی حضور در کربلا با بیانِ عبارتِ «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً» وارد شده است؛ یعنی مسلمانان باید پیوند مستحکمی با اهلبیت (ع) از طریق عمل به فرمایشات نورانی آنان کنند، از مفاد بسیاری از احادیث وارده از حضرت امام حسین (ع) میتوان گفت هر چه ایمان و سخن انسان پاکتر و عمل او صالحتر باشد، بر عزت او افزوده خواهد شد.
وی ادامه داد: برای مثال، امروزه که کشور عزیزمان دچار بیماری فراگیر ویروس کرونا است؛ صرفنظر از آنکه چه عواملی در انتشار آن دخیل بودهاند؛ این بلا، یک آزمون الهی است و عیارِ انسانها در همینگونه مواقع است که محک میخورد. کسی که مایحتاج نیازمندان و بیماران را احتکار میکند، نسبتاش را با امام حسین (ع) قطع میکند و خود را به ذلت میافکند و آنکه در چنین موقعیت بحرانی، به یاری فقیران، نیازمندان و بیماران میشتابد، خود را متصل به اهل بیت (ع) میکند و در شعاع عزت حسینی، ارج و مقام مییابد. در بوته آزمونهای سخت است که سره از ناسره جدا میشود.
صداقت ثمر حسینی گفت: رابطه عزت نفس آن حضرت با طاعت و عبودیت حقیقی خداوند را میتوان در مفاد دعای نورانی عرفه مشاهده کرد؛ آنجا که حضرتش به خداوند متعال عرض میکند: «… پروردگارا به اینکه یاریام نمودی و عزتم بخشیدی… اولیای خدا به عزت او عزیز میشوند… در حال خواری، عزتم بخشید… تویی که عزت بخشیدی… خدایا چگونه عزت خواهم، درحالیکه در خواری ثابتم کردهای و چگونه عزت نخواهم با آنکه به خود نسبتم دادهای؟ …».
وی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه امام حسین (ع) همچون حضرات اهلبیت (ع) امام حق است، اظهار کرد: حق با ایشان است و ایشان با حق هستند. حسنین (ع) در دوران حیات مبارک حضرت رسولالله (ص) سخت موردتوجه آن حضرت رسولالله (ص) بودند. توصیفاتِ بسیاری از زندگانی آن حضرت در شجاعت در جنگها؛ پیاده حج گزاردن؛ همسفره شدن با فقراء؛ بخشندگی و سخاوت و وفای به عهد نقلشده است که یکایک درسهای بزرگی برای زندگی امروزه ماست.
وی با بیان اینکه امام حسین (ع) در جنگهای جمل، صفین و نهروان حضور داشت، گفت: در جنگ صفین امام علی (ع) حتیالامکان رخصت جنگ به ایشان نمیدادند، درحالیکه مکرر «محمد بن حنفیه» را به جنگ میفرستادند و میفرمودند: «تو فرزند منی و حسنین فرزندان رسولالله (ص) هستند. حفظ جان ایشان بر من واجب است.» این سخن محمد بن حنفیه را اقناع میکرد تا بار دیگر با دلگرمی به جنگ برود.
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: امام حسین (ع) با شهادت برادر خود امام حسن مجتبی (ع) رهبری شیعیان را به سال ۴۹ قمری بر عهده گرفت و در سال ۶۱ قمری به شهادت رسید. وقتی به تمام دوران حیات مبارک ایشان مینگریم، متوجه یک نکتهای کلیدی میشویم که به تعبیر مرحوم استاد جلال الدین همایی در کتاب «اسرار و آثار واقعه کربلاء» آن است که امام حسین (ع) «ذخیره پیغمبر اکرم (ص)» برای حساسترین دوره تاریخ اسلام بود. اگر قیام کربلا نبود اثری از دین اسلام بر زمین نمیماند.
وی در تبیین شهادت امام حسین (ع) و حرکت به سوی کربلا آن هم در حالی که حضرت میدانست این راه، پایانی جز شهادت ندارد، گفت: قبل از هر چیز باید توجه داشت که آرزوی شهادت در جهاد فی سبیل الله امری پسندیده است و حتی برخی از اصحاب رسولالله (ص) از آن حضرت درخواستِ دعای شهادت میکردند. همچنین احادیثی بیانگر آن است که وعده شهادت به امام حسین (ع) دادهشده بود: «ان لک فی الجنة درجة لا تنالها الا بالشهادة» که احادیث مذکور خود شامل چند بخش میشوند.
این پژوهشگر دینی ادامه داد: امام حسین (ع) هدف از قیام خود را بهوضوح بیان کرده است که با توجه به فضائل و مناقب ایشان خصوصاً حدیثِ «حسین منی و انا من حسین»؛ بهیقین میتوان گفت: صاحب قیام کربلا حضرت رسولالله (ص) است: «من از روی سبکسری و گردنکشی، و نیز برای ایجاد فساد و ستمگری دست به این قیام نزدم، بلکه برای اصلاح اوضاع امّت جدّم قیام کردم، و میخواهم «امربهمعروف» و «نهی از منکر» کنم، و به روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم.»؛ در واقعه کربلا تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت. امام حسین (ع) عمل به تکلیف الهی کرد. چه زمانی که تا معاویه زنده بود ملتزم به مفاد عهدنامه صلح برادرش بود و از قیام خودداری میکرد و چه آنگاه که قیام را واجب دید و آغاز کرد. یکی از بندهای عهدنامه صلح با معاویه بهموجب نص نامهای که «ابن حجر» نقل کرده و آن را علامه امینی در الغدیر آورده است، به رسمیت شناختن حق آزادی شیعیان علی بن ابیطالب (ع) است: «… أن اصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و أموالهم و نسائهم و أولادهم حیث کانوا …»؛ یعنی مال و جان و زنان و فرزندان اصحابِ علی، هرکجا باشند، ایمن خواهد بود....» وهابیان که ادعای «عبدالله بن سبأ» میکنند، آن را به روایت ابن حجر بخوانند که چگونه سبط بزرگ پیامبر اکرم (ص) در پی حفظ «شیعیان امام علی (ع)» بود و عبارت شیعه علی مذکور است.
صداقت ثمر حسینی در پاسخ به پرسشی در مورد جایگاه سیدالشهدا (ع) میان اهل تسنن گفت: بخش مهمی از منابع حدیثی اهل سنت، به فضائل و مناقب اهل بیت (ع) اختصاص دارد که بخش بزرگی از آن شامل امام حسین (ع) میشود. نمونهای از آن کتاب «فَرائدُ السِمْطَیْن فی فَضائل المُرْتَضی و البَتول و السِبْطَیْن و الأئمّة مِن ذُرّیتهم علیهم السلام» از ابراهیم بن محمد جوینی (متوفی ۷۳۰ ق) است که از منابعِ خوب اهل سنت در معرفی فضائل امام حسین (ع) است. همچنین «محمدباقر ساعدی» کتاب «فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت» را که شامل فضائل امام حسین علیهالسلام میشود، گردآوری کرده است. همچنین دکتر هادی عبدالنبی التمیمی کتاب «ثورة الامام الحسین (ع) فی المصنفات المصریة فی القرن العشرین المیلادی» را نگاشته است که در موضوع خود جالبتوجه است.
وی ادامه داد: البته برخی وهابیان به ستایش یزید بن معاویه پرداختهاند و حتی آن را به کتابهای درسی کشور سعودی وارد کردهاند که در مقابل برخی از علمای شیعه نظیر مرحوم آیتالله «حسن سعید تهرانی» با نگارش نامههایی بدان اعتراض کردهاند؛ چهبسا که وهابیان سعودی میان خود با حکومت یزید بن معاویه احساس تجانس و همانندی بیشتری میکنند و البته این وضعیت مختص به ایشان است. در قاهره نیز به اقتضای وجود مسجد و زیارتگاه بزرگ امام حسین (ع) کتابهای بسیاری نگاشته شده است که در این فرصت نمیتوان بدان وارد شد. «سید جعفر شهیدی» در خاطراتش مینویسد: «گروهی را که در آن زیارتگاه دیدم از خضوع و توسل و تبرک جستن به ضریح و گریه و دعا چیزی از زائران حرم سید الشهدا در کربلا یا حضرت رضا در مشهد کم نداشتند. حقیقت این است که مردم قاهره در محبت اهلبیت، شیعه به تمام معنی هستند».
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان با اشاره به شیوع ویروس (کرونا) افزود: حال که سخن از زیارتگاه شد، ناگفته نماند توصیه به عدم حضور در اجتماعات مذهبی، نمازهای جماعت و یا زیارت بقاع متبرک در هنگام شیوع بیماریهای مسری و کشنده فراگیر، مبتنی بر سفارش خود اهلبیت (علیهمالسلام) است؛ تا آنجا که برخی از فقیهان بابی را با عنوان «استحباب دوری گزیدن از صاحبان بیماریها و اماکنی که در آن [بیماریهای کُشَنده مسری] وباء و طاعون منتشر میشود» باز کردهاند. در این زمینه، بهترین سخن، سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی است که فرمودند: «هر چیزی که کمک کند به سلامت جامعه و عدم شیوع این بیماری، یک حسنه است. هر چیزی که کمک کند به شیوع این بیماری، یک سیّئه است».
منبع خبرگزاری مهر - کد خبر 4881388
مصاحبه با خبرگزاری مهر - 8 اسفند 1398 عملکرد امام هادی(ع) الگویی برای حیات امروز شیعیان است
به گزارش خبرنگار مهر، امام علی النقی مشهور به امام هادی (ع) در شرایطی زندگی میکرد که خلفای وقت عباسی هرکدام به سیره پیشینیان خود دست به خصومت با امام معصوم و تنگ کردن عرصه بر آن حضرت زدند. دوران حیات امام هادی (ع) مصادف با خلافت شش خلیفه عباسی بود که هرکدام به نحوی شرایط را برای آن حضرت سخت کرده و اختناق شدیدی را به وجود آوردند تا جایی که ارتباط شیعیان با امام (ع) به بستهترین و محدودترین حالت ممکن رسید.
امام هادی (ع) با وجود چنین شرایطی هرگز جامعه شیعی را به حال خود وا ننهاد و با اینکه زندگی بر آن حضرت صعب و سخت میگذشت، در هر فرصتی ولو اندک سعی بر انتقال معارف والای دین داشت، به بیان دیگر در حالی که خلفای وقت امام را شدیداً زیر نظر داشتند، اما آنچه که باید به جامعه منتقل میشد، به اذن و یاری خداوند انتقال یافت.
بر آن شدیم در سالروز شهادت جانگداز امام هادی (ع)، شمهای از زندگانی آن امام همام را بررسی کنیم. برای این منظور با «کامیار صداقت ثمر حسینی» عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفتوگویی داشتیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید؛
کامیار صداقت ثمر حسینی در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره نوع مواجهه امام هادی (ع) با شیعیان آن هم در شرایطی که حکومت حداکثر اختناق را برای حضرت و دوستدارانش پدید آورده بود، گفت: عبدالحسین شبستری در کتاب «النور الهادی إلی أصحاب الإمام الهادی» تصویری روشن از شاگردان امام هادی (ع) ترسیم کرده است و ۱۹۳ تن از رجال آن امام معصوم (ع) را نامبرده است. زمانی که بدانیم حیات مبارک آن حضرت مصادف با سختترین دوره حکومت عباسیان بر شیعیان بود، تربیت این تعداد شاگردان و اصحاب روایت شناختهشده بیانگر زحماتی است که آن حضرت برای اتصال مردم به حق، در زیر فشار حکومتهای باطل کشید.
وی با اشاره به نگاه امام هادی (ع) نسبت به مسأله امامت و ولایت گفت: یکی از وجوه مهم در سخنان آن امام همام توجه شیعیان به انتظار فرج، ایمان به ظهور حضرت حجت (عج) و یادآوری وعده حتمی و قطعی دین اسلام بر آن است. این موضوع را میتوان در احادیث ذکر شده در منابعی چون «کفایة الاثر» خزاز قمی و یا «کمالالدین و تمام النعمه» و «امالی» شیخ صدوق مشاهده کرد. همچنین علامه «عزیز الله عطاردی» نیز مجموعه احادیث آن حضرت را در کتاب «مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد (ع)» جمعآوری کرده است.
برای مثال به یکی از احادیث آموزنده آن حضرت اشاره کوتاهی میکنم؛ رسول اکرم (ص) فرمود: «لاَ تُعَادُوا اَلْأَیَّامَ فَتُعَادِیَکُمْ»، ظاهر عبارت آن است که (با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد)؛ اما پاسخ امام هادی (ع) در پاسخ «صقر بن ابی دلف» بس آموزنده است. حضرت ایام هفته را از شنبه تا جمعه به ترتیب مزین به اسماً مبارکِ حضرت رسولالله (ص) تا حضرت حجت آل محمد (ص) کرد. مسلمانان باید هفته را با نام نامی رسولالله (ص) آغاز کنند و با نام منجی بشریت به پایان رسانند. یعنی در سراسر هفته، خود را با عدل و حقیقت در نظر آورید و از ظلم و باطل دوری گزینید. حضرت در پایان فرمود: (جمعه از آن فرزند فرزندم است که جمعیت حق گرداگرد او جمع شوند و اوست که زمین را پر از عدل و داد میکند، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.)، این وعده قطعی هم در قرآن و هم در احادیث صحیح بارها تأکید شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به سیره امام هادی (ع) و آنچه که در تاریخ اسلام از زندگانی آن حضرت به ثبت رسیده است، گفت: تحقیقات متعددی درباره ابعاد گوناگون زندگانی امام هادی (ع) صورت گرفته و خوشبختانه برخی از آنها به فارسی ترجمهشدهاند؛ از آن زمره میتوان از آثار علّامه «باقر شریف قرشی» در «حیاة الامام علی الهادی (علیهالسلام)»؛ «سید محسن امین» در «اعیان الشیعه»؛ «سید محمدکاظم قزوینی» در کتاب «الإمام الهادی من المهد إلی اللحد» و چنانکه اشاره شد، علّامه عزیز الله عطاردی در «مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد (ع)» نام برد و البته کتابهای خوب دیگری نیز هستند که این مجال اندک گنجایش بیان اسامی همگی آنها را ندارد.
صداقت ثمر حسینی در ادامه به گوشههایی از سبک زندگی امام هادی (ع) اشاره کرد و گفت: یکی از مواردی که در مورد حضرت ذکر شده است انگشتری آن امام همام است. از نقوش نگین انگشتری آن حضرت (ع) به بیانِ «مصباح کفعمی» عبارت «حفظ العهود من اخلاق المعبود» بود؛ یعنی «حفظ عهدها از اخلاق معبود است.» که معنایی بلند داشته و جنبه تربیتی و اخلاقی آن برای شیعیان بسیار ارزشمند است. دیگر نقش نگین انگشتر آن حضرت که تربیت توحیدی در آن متبلور است، «الله ربی و هو عصمتی من خلقه» بود، یعنی «خدا ربّ من و نگاهدارنده من از شر خلایقش است». ائمه اطهار از نقوش مختلف انگشتری استفاده میکردند و مضامین آنها انسان را به یک نور واحد رهنمون میکند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از مباحث خود در رابطه با الگوپذیری از عرصههای مختلف حیات و سیره امام هادی (ع) ادامه داد: پایبندی عملی به فرمایشات ائمه اطهار (ع) تنها راه نجات جامعه ماست. هراندازه در زندگی روزمره خود به عدل نزدیک شویم، به امام هادی (ع) نزدیک شدهایم. هراندازه از باطل دوری گزینیم به همان میزان به آن حضرت نزدیک میشویم. زمانی که حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) عقاید خود را بر امام هادی (ع) عرضه کرد و حدیث مذکور در «کفایة الاثر» خزاز و «کمالالدین» و «امالی» صدوق به سند متصل از حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) موجود است اقرار به یکایک امامان تا امام هادی (ع) میکند و آنگاه حضرت امام هادی (ع) میفرماید: (پس از من حسن پسر من است و درباره خلف آن حضرت فرمودند: شخص او دیده نشود و او را به اسم یاد کردن روا نباشد تا اینکه خروج نماید و زمین را پر از عدل و داد کند، چنانکه از جور و ظلم پر شده باشد….)، حدیث میفرماید شیعیان ما! شما باید در جبهه عدل و داد باشید؛ از ظلم و جور بیزار باشید. این آموزههای عملی برای زندگی کنونی ماست. به قول علمای اخلاقی همگی به ویژه آنانکه مسئول هستند، باید سخنان، اعمال، مدیریت، معاملات و… خود را محاسبه کنند مبادا که مستقیم و غیرمستقیم به ظلم و جور رونق بخشیده باشند.
منبع خبرگزاری مهر کد خبر 4861437
انتشار مصاحبه در خبرگزاری شبستان - 23 / 7 / 1398
خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: موسم اربعین حسینی که هرساله با حضور خیل عظیم عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) برگزار میشود، تجلی وحدت امت اسلام بوده و نشانگر آن است که مسلمانان دوشادوش یکدیگر برای بزرگداشت شعائر الهی و عرض ارادت به ائمه اطهار(ع) از هر فرصتی استفاده میکنند به ویژه این فرصت ویژه که در روایات نیز به آن سفارش و از ویژگیها و نشانههای مومن برشمرده شده است.
بر آن شدیم با توجه به فرارسیدن ایام اربعین، در مورد ابعاد وحدتآفرین این رویداد با «کامیار صداقت ثمر حسینی» عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت وگو داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
با توجه به اینکه پیاده روی اربعین موسم حضور پیروان ادیان مختلف و به ویژه مسلمانان است، به نظرتان این ظرفیت چه قدر می تواند در شکل گیری امت واحده اسلامی نقش آفرین باشد؟
برای پاسخ به این پرسش مقدمه ای را بیان می کنم، با پایان جنگ جهانی اوّل و فروپاشی دولت عثمانی، استعمارگران و در رأس آنها دولتمردان بریتانیا، سیاستی را به اجرا گذاشتند تا جهان اسلام مبدل به مجموعهای متفرق، منفعل و درگیر با یکدیگر شود. راهپیمایی عظیم اربعین که اختصاصاً متعلق به حضرت امام حسین (ع) است، نشان داد که حبّ اهلبیت (ع) قادر است میلیونها و بلکه دهها میلیون نفر را به صف کند و معادلات پیچیده استعمارگران نظیر فتنه داعش را خنثی کند. هیچ نیرویی، جز عشق به قرآن و اهلبیت حضرت رسولالله (صلیالله علیه وآله) قادر به چنین رخداد بزرگی در جهان نیست.
به تعبیر مرحوم آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای (رضوانالله تعالی علیه)، منطق بقعهها و حرمهای اهلبیت(عل) نظیر مرقد مطهر حضرت امام حسین(ع) آن است که مسلمانان بدانند در آن نقطه شریف، صاحبِ لوای اهل توحید و دعوت اسلام آرمیده است؛ تا بیایند و بهصف شوند و رو به قبلة توحید کعبه و مسجدالحرام کنند و از حریم دین خدا محافظت کنند.
استعمارگران همواره خواستهاند تعدد پرچمهای کشورهای اسلامی، نشانهای از تفرقه، ضعف و زبونیشان باشد و اینک، انواع و اقسام پرچمهای مللِ اسلامی که در شعاع پرچم حسینی برافراشته شدهاند؛ گواهی هستند بر آنکه آنان نهتنها جدا از هم نیستند؛ بلکه اتفاقاً تکثر پرچمها، اقوام، زبانها، ملیتها و مذاهب اسلامی در شعاع چنین پرچم باشکوهی، در برابر دیدگان دشمنان ابهت و عظمت آفرین است.
این یکدستی و یکرنگی که میان مسلمین از هر فرقه و مذهبی در ایام مشخص و مکانی خاص روی می دهد، بیانگر کدام ظرفیت از پیام عاشورا است؟
مراسم باشکوه زیارت اربعین، بزرگداشتِ حقطلبی و کوشش برای اصلاح امت اسلامی است. اهلبیت (ع) امامانِ حق هستند. هر کس خالصانه، حق را یاری کند و در برابر باطل قرار گیرد، نسبتی با قیام حسینی پیدا میکند. بدینسان «لبیک یا حسین» اجابت به ندای حق است و خروج از ظلمت باطل.
شیعه و سنی در مقام و قربِ الهیِ امام حسین (ع) تردیدی ندارند و به بیان مرحوم امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) اسلام دارای روزهایی است که میان مسلمانان تحکیم وحدت میکنند و عاشورا و اربعين از مصادیق آن روزها هستند؛ روزهایی که در آنها مسلمانان يد واحده میشوند و معتصم به «حبلالله».
چگونه می توانیم این کارکرد وحدت گرایانه را در امت اسلام به سایر حوزه ها تسری بخشیده و به نوعی آشتی واقعی میان مسلمین در تمامی ایام فراهم آوریم؟
ابتدا باید مقصود امام حسین(ع) را از آن قیام عظیم شناخت و متوجه پیام قیام حسینی شد، چنانکه محتوای روایات و نیز ادعیه معتبر در زیارتنامهها تأکید دارند، زیارت حرمهای اهل بیت (ع) باید همراه با معرفت باشد؛ خصوصاً آنکه به تعبیر علمای اسلام، «بقای اسلام با نبوت پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) آغاز و با شهادت امام حسین (علیهالسلام) تضمین شد».
قیام حسینی پیامی جهانی علیه فساد، ظلم و بیدادگری دارد و پیام اصلاحِ امت اسلام است؛ چنانکه حضرت امام حسین (ع) در بدو خروج از مکّه و حرکت بهجانب کوفه فرمودند: «من خروج نکردم از برای تفریح و تفرّج و نه از برای استکبار و بلند منشی، و نه از برای فَساد و خرابی، و نه برای ظلم و بیدادگری! بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد (ص) است. میخواهم امربهمعروف کنم و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم».
مؤثرترین اقدام آن است که در زندگیمان عمل به فرمایشِ امام حسین (ع) کنیم. از اقوال بکاهیم و بر اعمال بیفزاییم. هرچه یک جامعه از ظلم و فساد فاصله گیرد، به همان اندازه حسینی میشود. همانگونه که قلوب مسلمین مجذوب زیارت امام حسین (ع) میشوند؛ جذب جامعهای نیز خواهند شد که در آن اهدافِ امام حسین (علیهالسلام) متجلی شود.
با وجود اینکه موسم اربعین حسینی فرصتی برای ایجاد مودت میان امت اسلام است، اما برخی با ایجاد شبهات متعدد سعی می کنند این جریان را صرفا مساله ای مطرح کنند که از سوی شیعیان شکل گرفته است، تحلیل شما از این مساله چیست و اساسا چه کار باید کرد تا این قبیل شبهات به حداقل برسند؟
در طول تاریخ، قلوب و عواطف پاک مسلمانان جذبِ قیام حسینی شده است و آتش شور حسینی به وعده مسلم حضرت رسولالله (ص) خاموشناشدنی است. آن حضرت فرمودند: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً» داغ سوزان دلهای مؤمنان در شهادت امام حسین (ع) هرگز به سردی نمیگراید.
نمونههای تاریخی در این خصوص فراوان است. بسیاری از حاکمان جور کوشیدند تا با کشتار زائران حرم مطهر حسینی و حتی تخریب بنای حرم، آن را به فراموشی بسپارند؛ زمانی، حاکمان عباسی نظیر منصور، رشید، متوکل، القادر بالله و المسترشد بالله هراسناک از زیارتِ اربعین، به تخریب حرم مطهر حسینی مبادرت کردند تا شور حسینی را از میان بردارند. آنها در توجیه اقدامات ننگین خود شبهاتی را ارائه میکردند؛ غافل از آنکه وعده حضرت رسولالله (صلیالله علیه وآله) وعدهای حتمی است.
زمانی حزب بعث عراق به قصد منع راهپیمایی اربعین، زوّار مرقد مطهر حضرت امام حسین (ع) را وحشیانه به خاک و خون کشید؛ صدام (حاکم خونریز وقت عراق) هم به خیال خود توجیهاتی داشت؛ اما مگر توانست آتش حب اهل بیت (علیهمالسلام) را از میان بردارد؟
امروزه آل خلیفه در بحرین حسینیهها را یکی پس از دیگری تخریب میکند؛ چراکه متوجه شده است هر حسینیهای شعبهای است از شعبِ حرم حسینی؛ آنها نیز توجیهاتی برای اقداماتِ غیرانسانی خود مطرح میکنند؛ اما مگر میتوانند این شعله فروزان در دلهای مومنان را خاموش کنند؟
امروزه مشهود است که دهها سال سرمایهگذاریهای سنگین مالی و تبلیغاتی وهابیان سعودی مبنی بر شرکآمیز خواندن زیارتِ امام حسین(ع) نهتنها نتیجهای ندارد؛ بلکه موجبِ انزوای خود وهابیان و آل سعود شده است. حاکمان جور به خوبی فهمیدهاند قیام امام حسین (ع) نه تنها مشروعیت بنیامیه، بلکه مشروعیت تمامی حکومتهای ظالم و ستمگر را زیر سؤال میبرد و حقوق همه انسانها را در طول تاریخ احیاء میکند. پایان پیام/248
لینک منبع:
پیادهروی اربعین بزرگداشت حقطلبی و کوشش برای اصلاح امت اسلامی است
ایرانیان در تداخل مناسبتها ادب دینی خود را به نمایش می گذارند/در معصیت خدا هیچ روزی عید نیست
منبع خبرگزاری شبستان
http://shabestan.ir/detail/News/774381
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: «به فرموده امیرالمومنین امام علی (ع) «هر روزی که در آن خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عید است»؛ یعنی باید میان انسان و معصیت خدا انقطاع کلی و بین او و طاعت خدا ارتباط کلی حاصل شود. این معنای عرفان حقیقی مبتنی بر شریعت اسلامی و قانونی کلی برای همه ایام است.
ایرانیان همواره در تداخل مناسبتهای ماههای قمری با شمسی، ادب دینی خود را به نمایش گذاشتهاند و این موضوع در کتابهای تاریخی و نیز در مطالعاتِ جامعهشناسان و مردمشناسان منعکس شده است؛ برای مثال، اگر نوروز همزمان با روز عاشوراء و یا شهادت حضرت امام صادق(ع) شود، جلوههای عشق و ارادت و ادب ایرانیان در تعظیم شعائر دینی نمایان میشود؛ و اگر نوروز همزمان با مناسبت میلاد مسعود امام علی(ع) شود، جلوه زیبای دیگری از محبت اهلبیت (ع) را به خود میگیرد.»
این جملات گزیده از مباحث «کامیار صداقت ثمر حسینی»، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. در ادامه بخش کامل مباحث این پژوهشگر که به مناسبت فرا رسیدن عید نوروز با ما در میان گذاشته است، تقدیم حضورتان می شود:
بسیاری سال نو را آغازی برای دگرگونی های معنوی تلقی می کنند و معتقدند که آغاز سال جدید به مثابه حال و هوایی عرفانی است که در سطح متفاوتی برای هر فرد ممکن است ایجاد شود، شما نظرتان چیست آیا می توان برای سال نو این ویژگی عرفانی بودن را لحاظ کرد؟
به فرموده امیرالمومنین امام علی (ع) «هر روزی که در آن خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عید است»؛ یعنی باید میان انسان و معصیت خدا انقطاع کلّی؛ و بین او و طاعت خدا ارتباط کلّی حاصل شود. این معنای عرفان حقیقی مبتنی بر شریعت اسلامی و قانونی کلی برای همه ایام است. واژه عید در لغت به معنای بازگشتن است و فرمایش نورانی حضرت امیرالمؤمنین(ع) ناظر به بازگشت انسان به حق است. پرهیز از نافرمانی خدا نشانههای عینی و مشهودی در جامعه اسلامی دارد؛ مثلاً در ایام دشوار اقتصادی کنونی، عید آنجاست که عدل و انصاف باشد. احتکار، گرانفروشی، تقلب و اینگونه نامردمیها که متأسفانه بنام عید نوروز و بهار طبیعت رایج شده است، که جشن و سرور ندارد.
از منظرِ دینی، برخی از مکانها مانند مسجدالحرام و عموم مساجد، مشاهد متبرکه و ... و نیز برخی از ساعات و ایام مثلاً بین الطلوعین، ماه مبارک رمضان، روز جمعه و اعیاد اسلامی فطر و قربان شرافت دارند و خداوند متعال خواصی را در آنها نهاده است؛ در احادیث شریف است که حضرت یعقوب نبی(علیهالسلام) ازآنجهت استغفار برای فرزندانش را به تأخیر انداخت و به بیان قرآن فرمود: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی» (یوسف: 98) که میخواست آن را در زمان اجابت دعا؛ یعنی سحرگاهان انجام دهد؛ و قرآن مجید با نقل سخن آن پیامبر بزرگ الهی، این نکته مهم در دعا را تعلیم میدهد.
البته نوروز از اعیاد ملی و قومی است و عیدی اسلامی بسان عید فطر و قربان نیست درباره صحتِ برخی احادیث وارده درباره آن نیز اختلافنظرهای جدی موجود است که در اینجا قصد ورود به آن را نداریم، اما با تأکید بر حدیث پیشگفته از حضرت امام علی (ع) که مورد اتفاق علماست، نوروز عید است؛ اگر در آن روز انسان از گناه فاصله گیرد و در معصیت خدا هیچ روزی عید نیست.
واضح است که تقویم اسلامی بر مبنای ماههای قمری است که در خطبههای حجةالوداع حضرت رسولالله (ص) یکبهیک شمردهشدهاند. ایرانیان همواره در تداخل مناسبتهای ماههای قمری با شمسی، ادب دینی خود را به نمایش گذاشتهاند و این موضوع در کتابهای تاریخی و نیز در مطالعاتِ جامعهشناسان و مردمشناسان منعکس شده است؛ برای مثال، اگر نوروز همزمان با روز عاشوراء و یا شهادت حضرت امام صادق(ع) شود، جلوههای عشق و ارادت و ادب ایرانیان در تعظیم شعائر دینی نمایان میشود؛ و اگر نوروز همزمان با مناسبت میلاد مسعود امام علی(ع) شود، جلوه زیبای دیگری از محبت اهلبیت (ع) را به خود میگیرد و نمایان میکند. مثال های فوق جلوههایی از تجلی معنویت ایرانیان در بهار طبیعت است.
فارغ از اینکه بپذیریم که سال نو دارای ابعاد عرفانی است یا نه، به نظرتان تحولات روحی مستلزم چه بایدها و نبایدهایی است و آن احسن الحال که در دعای سال جدید می خوانیم موید چه مواردی برای انسان است؟
حضرت امام خمینی (قدس سره) در پیامهای تبریک نوروزی، معمولاً دعای معروف عید را کمی شرح میدادند: «يا مُقَلِّب الْقُلُوبِ و الأبْصار يا مُدَبِّر الليلِ وَ النَّهار، يا مُحَوِّلَ الحَوْلِ و الأحوال، حوّل حالَنا الى احْسَنِ الْحال»
معظم له مراد از «تحويل حال الى احسن الحال» را به تغییر روحی و تحول بر ایمان، مطابق سیره انبیاء و اولیاء تفسیر میکند. تقليب قلوب یعنی قلبها از آمال دنيوى و ازآنچه در طبيعت است بريده شوند و بهحق تعالى بپيوندند، بصیرتها روشن شوند تا مردم صلاح و فساد خودشان را بفهمند؛ بنابراین، طبیعت، دنیای مذموم نیست؛ چراکه انسان میتواند با مطالعه طبیعت؛ و بهار و خزان آن به خدا برسد؛ و نشانههای قدرت الهی را ببیند. دنیای مذموم حالتِ دل انسان است که گرفتار منافع دنیوی شده است.
امام خمینی(ره) در سخنرانی معروف خود در 24 اسفندماه سال 1360 شمسی که انتحار را بهترین راه ممکن برای صدام معرفی کرد، همگان را در شرایط سخت دوران دفاع مقدس، به کاستن از تجملات جشن نوروزی و در عوض یاری کردن یکدیگر و توجه به اخلاقِ عید، توصیه فرمود. در اینجا عین کلام امام خمینی (قدس سره) را از (صحیفه امام ، جلد 16، صفحه 113) نقل میکنم؛ تا بخوانیم و تصور کنیم که اگر معظم له در شرایط سخت اقتصادی این روزها بود، چه توصیهای نوروزی به مسئولان کشور در مبارزه قاطعانه با فساد اقتصادی؛ و چه توصیهای به مردم در کمک و یاری یکدیگر میفرمود:
«عيد را در بين دوستان خودتان، ملت خودتان، مجروحان خودتان، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان- از هر جا هست، اینها همه از شما هست- اين عيد را در بين آنها با هم عيدى كنيد.
یکقدری از خودتان بكاهيد و بيفزاييد بر اينكه به آنها سركشى كنيد و آنها را احترام كنيد. ... ما در مقابل اینها سرافكنده هستيم، ما در مقابل اینها شرمسار هستيم و ما بايد با اینها یکجوری رفتار كنيم كه عيد براى آنها هم باشد. و شما وقتى عيد داريد كه اخلاق عيدى داشته باشيد، اخلاق تازه. ... ».
پرهیز از تقلیل قومی فرقهایِ شعارها، از عوامل اصلی موفقیت انقلاب مقابل وهابیت و تکفیر است
انتشار در خبرگزاری شبستان 22 / 11 / 1397
خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «انقلاب اسلامی ایران با از میان بردن قابلیت پذیرش استعمار و استبداد در جامعه ایرانی، به پیروزی رسید. همین امر طرح مسئلهای مشابه برای ملتهای اسلامی ایجاد میکرد. امروزه هدف اصلی افرادی چون ترامپ و مایک پمپئو از فشارهای اقتصادی به ایران، در چارچوب عملیات روانی بزرگتری برای بازگرداندن قابلیت پذیرش استعمار در میان ملل اسلامی خصوصاً ایرانیان است. استعمارگران زمانی قادر به سلطه میشوند که قابلیت سلطه خود را از طُرُق مختلفی، خصوصاً گروههای مرجع ایجاد کنند؛ یعنی بتوانند معیار قضاوتها و ارزیابیهای یک جامعه را تغییر دهند.»
این جملات بخش هایی از مباحث «کامیار صداقت ثمر حسینی»، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره نقش انقلاب اسلامی در ایجاد وحدت میان مذاهب اسلامی است، در ادامه بخش کامل گفت وگوی شبستان با این اندیشمند تقدیم حضورتان می شود:
با توجه به پژوهش های متعددی که در حوزه فرق اسلامی داشتید، نخستین سوال ما از شما این است که به نظرتان انقلاب اسلامی، چه قدر توانست با رویکردهای افراطی نظیر آنچه که در جریان فرقه ضاله وهابیت و جریان های نظیر داعش شاهد بودیم، مبارزه کند؟
انقلاب اسلامی ایران، در دوران موسوم به جنگ سرد، با شعار اسلام به پیروزی رسید و اذهان مسلمانان را بهمثابه الگویی نه شرقی و نه غربی، جلبِ خود کرد. این امر با منافع شوروی و آمریکا؛ و عواملِ وابستهای چون حزب بعث عراق و یا آل سعود در تضاد بود؛ لذا دشمنان وحدت اسلامی فعالیتهای تفرقهانگیز خود را در امور مذهبی و نژادی تشدید کردند که گاهی در قالب تحریکات قومی و اقداماتِ گروهکهای تروریستی در داخل کشور، گاهی به شکل تهاجم نظامی به کشور، گاهی در قالب فعالیتهای رسانهای و انتشاراتی وسیع با رویکردِ تکفیر شیعیان امامیه و گاهی نیز در قالبِ فعالیتهای وسیع جریان های تروریستی مسلح در منطقه پیرامونی کشورمان، مانند القاعده و داعش و نظایر آن نمایان شده است.
یکی از دلایل موفقیتِ انقلابیون ایران در انتقال پیامهای انقلاب اسلامی، پرهیز از تقلیل شعارهای اصلی انقلاب به شعارهایی قومی، فرقهای و یا نژادی بود؛ لذا عجیب نیست که دوستان انقلاب در جهان اسلام، مدافع تقریب مذاهب اسلامی؛ و دشمنانِ انقلاب، دشمنان تقریب مذاهب و وحدتِ مسلمانان هستند.
انقلاب اسلامی ایران با از میان بردن قابلیت پذیرش استعمار و استبداد در جامعه ایرانی، به پیروزی رسید. همین امر طرح مسئلهای مشابه برای ملتهای اسلامی ایجاد میکرد. امروزه هدف اصلی افرادی چون ترامپ و مایک پمپئو از فشارهای اقتصادی به ایران، در چارچوب عملیات روانی بزرگتری برای بازگرداندن قابلیت پذیرش استعمار در میان ملل اسلامی خصوصاً ایرانیان است.
استعمارگران زمانی قادر به سلطه میشوند که قابلیت سلطه خود را از طُرُق مختلفی، خصوصاً گروههای مرجع ایجاد کنند؛ یعنی بتوانند معیار قضاوتها و ارزیابیهای یک جامعه را تغییر دهند. اینگونه فعالیتهای خصمانه و همهجانبه علیه انقلاب اسلامی نشان میدهند که حضور ایران در منطقه و جهان اسلام خصوصاً در میان ملتها و در کانون مقاومت اسلامی موفق بوده است.
رویکرد انقلاب در مواجهه با اندیشه های متفاوت چگونه بوده است که امروز بعد از گذشت چهار دهه همچنان پابرجا مانده و در عین حال می تواند همزیستی مسالمت آمیزی را میان اقوام مختلف پدید آورد؟
انقلاب اسلامی ایران در دوره شکوفایی اندیشه اسلامی در جامعه شیعی به پیروزی رسید و تداومِ آن نیز در گرو رونق چنین اندیشهای بوده و خواهد بود؛ برای مثال، در دورانِ منتهی به انقلاب اسلامی، علّامه عبدالحسین امینی کتاب عظیم الغدیر را با محوریت ولایتِ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نگاشت که تحولی عمیق در تحقیقات معاصر درباره حدیث شریف غدیر و به طور کلی در تحقیقاتِ تاریخ اسلام بود. آیتالله سیّد عبدالعزیز محقق طباطبایی و آیتالله سید مرتضی عسکری از دیگر شخصیتهای علمی تأثیرگذار بودند که تألیفاتشان سطح گفتگوهای علمی بین مذاهب اسلامی را ارتقا بخشید.
همچنین با حمایت آیتاللهالعظمی «سیّد حسین بروجردی»، جمعی از علمای تقریبی گرد هم آمدند و از دارالتقریب قاهره حمایت کردند. جالب توجه است که اغلب روحانیان انقلابی، از پیروان تقریب مذاهب اسلامی در چارچوب نظر شریف مرحوم آیتالله العظمی بروجردی بودهاند.
انقلاب اسلامی ایران با شکوفایی مطالعات قرآنی نیز همراه بود. علّامه سیّد محمدحسین طباطبایی جریان عظیمی در تفسیر قرآن پدید آورد و علاوه بر تألیف کتابِ المیزان فی تفسیر القرآن، دهها مفسر قرآن را تربیت کرد. در کنار جریان فکری علّامه طباطبایی، آیتالله حاج شیخ «محمدهادی معرفت» نیز با تدریس و تألیف کتاب التمهید فی علوم القرآن، مکتب فکری نوینی در علوم قرآنی ایجاد کرد. در برخورد علمی با شبهات و اندیشههای ناسالم، شخصیتهایی نظیر آیات علّامه طباطبایی؛ شهید سیّد محمدباقر صدر؛ شهید مرتضی مطهری؛ شهید بهشتی، علّامه محمدتقی جعفری و ... ظاهر شدند که اهمیت کار آنان صرفاً نقد نظریات غربگرایان نبود، بلکه پیش از آنکه درصدد ردّ مثلاً عقاید مارکسیسم باشند، درصدد تبیین اندیشه اسلامی بودند؛ یعنی آنان نگاهی تأسیسی داشتند، نه آنکه صرفاً واکنشی به شبهات نشان داده باشند؛ چنانکه در کنار رد مارکسیم به ارائه طرحهای خلاقانه اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی مبادرت کردند.
همچنین دوران انقلاب اسلامی ایران، دوران حضور نسل اوّل شاگردان مکتب آیتاللهالعظمی حاج شیخ «عبدالکریم حائری یزدی» است؛ نظیر آیات عظام «سیّد محمدرضا گلپایگانی»، «سیّد شهابالدین مرعشی نجفی»، حاج میرزا «خلیل کمرهای» و ... و دوران شاگردان مکتب فقهی مرحوم آیتاللهالعظمی سیّد حسین بروجردی و دوران شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خویی که درمجموع یکی از موفقترین دورهها در تدریس و تألیف اصول و فقه امامیه را رقم زدند. حضرت امام خمینی در چنین فضایی علمی چونان خورشیدی تابان درخشیدند و انقلاب اسلامی ایران را هدایت کردند و این نشان از عظمت مقام علمی و معنوی ایشان دارد. بدیهی است که ارائه اسامی همه علما در اینجا مقدور نیست و آنچه بیان شد صرفاً تعدادی از ایشان بودند. رحمت خدا بر همه آن عالمان وارسته باد!
موفقیت علمی شیعیان در برابر وهابیان، حاصل چنین رونقی در تألیف و تدریس بوده است و تداوم این موفقیت در گروِ تداوم چنین مرجعیت علمی است. علمای امامیه همواره میان سوء نیّت با سوء تشخیص فرق گذاشته و روش برخورد علمی و عملی با هریک را به اقتضای آن مطرح کردهاند و این امر بر پویایی آثار ایشان میافزود.
اینک در آستانه چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران، همانطور که باید نقاط درخشان تجربه چهلساله انقلاب اسلامی را دید، از نقاط ضعف آن نیز باید درس گرفت و با توجه به هشدارهای استادان وارسته و دانشمند کشور، از تکرار اشتباهات خودداری کرد. مثلاً تبوتاب مدرکگرایی، تب و تاب مقاله سازی بنام مقالاتِ علمی – پژوهشی؛ و خریدوفروش نامشروعِ کتاب و پایاننامه و ... مهمترین مشکلاتی است که موجب میشود تا اندیشههای ناسالم امکان ماندگاری بیابند.
علاوه بر جمهوری اسلامی دیگر کشورهای مسلمان باید چه رویکردی داشته باشند تا بتوان در منطقه از غلبه جریان های افراطی تکفیری جلوگیری کرد؟
از میان موارد متنوعی که در این زمینه قابل طرح است، آنچه بهعنوان یک ضرورت و نیاز مبرم به انقلاب اسلامی ایران احساس میشود، و طبعاً شامل سایر ملتهای اسلامی نیز میشود، ضرورت توجه به تقویتِ حقطلبی و عدالتخواهی از طریق کردار و نه صرفاً گفتار است. بزرگترین جهاد با جریانهای افراطی و تکفیری در منطقه آن است که همگی، خصوصاً مسئولان کشور با کردارشان الگوی عملی مسلمانان باشند؛ یعنی باید قاطعانه با انواع فساد در جامعه مبارزه کرد و اقتصاد و بانکداری را به مسیر سالم خود بازگرداند.
رونق کار جریان های افراطی و تکفیری در برخی کمکاریهای ماست. اینکه پروندههای فساد بانکی کشور و اخبار ناخوشایند آن در سالهای اخیر، در وبگاهها و منابع خبری وهابیان بازتاب بسیاری دارد، حاکی از کوششی است که آنان برای انصراف مسلمانان از پیام انقلاب اسلامی میکنند.
در نقطه چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران باید به فکر آینده و چهل سال بعدی بود. نقاط قوّت و ضعف خود را شناخت و از آن درس گرفت. مرحوم استاد سید جعفر شهیدی، انقلاب اسلامی ایران را پیچی از تاریخ میدانست که با نام اسلام گرهخورده است. آتش افروختهای است که باید جویندگان الله را در کنار خود گرم نگاه دارد و طبعاً مسئولیت ما را بیشتر میکند. معیار صدقِ گفتار ما، «کردار» ماست که سند قضاوت آیندگان در طول تاریخ خواهد بود؛ لذا باید راه عالمان بزرگ دین و شهیدان عزیز انقلاب اسلامی را با کردار و نه اکتفا به شعار دنبال کرد. پایان پیام/248
انتشار مصاحبه در ماهنامه زائر - تحقق وحدت اسلامی منوط به پایبندی عملی به گفتار

ماهنامه زائر - سال بيست و چهارم، شماره 255، شهريور 1396 ص 47
در گفت و گو با عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي مطرح شد:
تحقق وحدت اسلامي منوط به پايبندي عملي به گفتار
برای دریافت فایل PDF مصاحبه اینجا را را کلیک کنید
انتشار یادداشت در خبرگزاری شبستان: خطرِ بیدردی امت اسلام کمتر از تکفیر نیست
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: سوم اسفند در تقویم برای شیعه روزی تلخ و دردناک است چراکه در این روز تکفیری ها حرمین شریف عسکریین(ع) را با کارگذاری بیش از دویست کیلوگرم تی.ان.تی در مرکز گنبد، تخریب کردند.
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن سالروز تخریب حرمین عسکرین(ع) با دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفت وگو نشسته ایم. وی از محققان حوزه فِرق اسلامی است و تاکنون آثار متعددی را در این حوزه به رشته تحریر درآورده است. در ادامه حاصل این گفت وگو را می خوانید:
علت تخریب حرم عسکریین(ع) چه بود؟ بسیاری معتقدند این انفجار در پی اختلافات قومی قبیلهای میان مسلمین بوده است، برخی نیز این میگویند این جریان از سوی تکفیریها صورت پذیرفت، حقیقت این جریان چه بود؟
تخریب حرم عسکریین(ع) - حضرت امام هادی و حضرت امام حسن عسكري (علیهماالسلام) – و نیز حملات تروریستی که متوجه زوّار آن میشود؛ هم به لحاظ فکری و هم اقدام عملی ناشی از عقیده وهابیّت است؛ امّا باید آن را در ذیل نقشههای راهبردی غرب در سرزمینهای اسلامی موردتوجه قرار داد.
نگاه راهبردی غرب به جهان اسلام در امتداد بیانیه بالفور (1917م)، جهت تضعیف مسلمانان و حفظ امنیت اسرائیل است که در سالهای اخیر با توسل به ایجاد جنگهای مذهبی میان مسلمانان دنبال می شود. البته این بدان معنا نیست که در میان عوام مسلمین تنشهایی رخ نداده باشد؛ در سامراء سابقه تاریخی هم دارد، چنان که در دوران اقامت میرزای بزرگ شیرازی در سامراء، احتمال وقوع برخوردهایی در آن شهر میرفت که با فراست و تدبیر میرزای بزرگ شیرازی و علمای اهل سنت آن شهر، مشکلات حل شد. لازم به ذکر است که شجره فقهی غالب علمای تقریبی معاصر مذهبِ امامیه به میرزای شیرازی بازمیگردد.
این را نیز باید افزود که اهمیت وحدت اسلامی از دیرباز موردتوجه علمای دین و حتی سلاطین قاجاریه خصوصاً ناصرالدینشاه بوده است. ناصرالدینشاه بهخوبی متوجه این موضوع شده بود که جامعهای که دچار تضاد و جنگ مذهبی شود، سرانجامی جز نابودی ندارد. کافی است تا فرمان ناصرالدینشاه قاجار درباره تألیف کتاب ارزشمند «نامه دانشوران ناصری» موردتوجه واقع شود که ازجمله مینویسد: «زینهار صنادید اصحاب و تابعین و بزرگان ملّت و دین و حنفاء خلفاء راشدین به کلمات ناشایست و القاب ناپسند یاد نکنید» و یا او در فرمانی که به مناسبت تألیف کتاب ارزشمند «المأثر و الآثار» صادر کرده است، تأکید دارد که جامعه را باید از توهین به مقدسات مذاهب اسلامی و رواج قصههای مجعول؛ مانند «قصّه مجعوله بابا شجاع» دور کرد. دیگر کتابها (مانند فارس نامه ناصری) و فرمانهای مشابه در دوران قاجاریه بسیارند و بیان آنها در این مجال اندک نمیگنجند. مراد آنکه این توجه از دیرباز علاوه بر علمای اعلام در نزد سیاستمداران نیز وجود داشته است.
در تاریخ وهابیّت، تمامی گروههای وهابی که به دنبال تأسیس حکومت بودهاند؛ همانند آل سعود، تکفیر و خشونت علیه مسلمانان را سرلوحه برنامههای خود قرار دادهاند. خشونت آنان بهقدری به یکدیگر شباهت دارد، که اگر بدونِ اشاره به نامها و قرائن تاریخی، شرحی از اقدامات خشونتبار آنان را بازگو کنیم؛ هیچ مشخص نمیشود که آیا در حال وصف آل سعود در جنگهای دهه 1920 میلادی هستیم و یا در وصف القاعده و داعش و جبهه النصره سخن میگوییم. نکته مهم و مشترک در کارنامه تمامی آنان تخریب اماکن مقدس اسلامی هست. تلاش برای انهدام مزار ائمه اطهار (علیهمالسلام) سبک و شیوه خاص گروههای تکفیری وهابی است که هم شیعه را نشانه رفتهاند و هم اهل سنت را.
چه اندیشهای پشت پرده حملاتی نظیر آنچه در مورد حرم عسکرین(ع) شاهد بودیم، وجود دارد؟
جدا از عقاید نادرست وهابیان درباره زیارت و مراقد اولیای الهی که بحث مستقلی را میطلبد؛ به لحاظ سیاسی، هدف اصلی رژیم غاصب صهیونیستی و سرویسهای اطلاعاتی بریتانیا و ایالاتمتحده آمریکا، برافروختن آتش جنگ میان پیروان مذهب امامیه و اهل سنت و ایجاد وضعیت خطرناک جامعه دوقطبی بر اساس تضادِ مذهبی است. تقویت خشونت کور مذهبی مورد استقبال اشغالگران آمریکایی در عراق بود و آنان به تقویت جایگاه گروههای تکفیری پرداخته و میپردازند. در کوران رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا، مقامات آمریکایی از جمله رئیس جمهور کنونی آمریکا صراحتاً به نقش آمریکا در سازماندهی گروههای تروریستی اعتراف کردند که البته برای آگاهان مسائل منطقه موضوع جدیدی نبود.
استعمارگران بهخوبی میدانند که ایجاد تضادِ پایدار درونی در میان مسلمانان بهمراتب مؤثرتر از تهاجم مستقیم نظامی آنان به مسلمانان است؛ بنابراین از دیرباز کوشیدهاند تا زمینههای مستعد درگیری را در جهان اسلام را ایجاد کنند و یا به آن دامن بزنند.
چه شیعه باشیم و چه سنی، بههرحال باید از بزرگان این دین دفاع کنیم، وقتی بارگاه دو تن از ائمه(ع) آنگونه تخریب شد. آیا زمان آن نرسیده است حداقل به نام دفاع از فرزندان پیامبر(ص)، جهان اسلام بیدار شود؟ به نظر شما وظیفه امروز مسلمین در برابر جریانهای تکفیری چیست؟
اوّل آنکه باید متوجه این معنا باشیم که دشمن اصلی جهان اسلام رژیم غاصب صهیونیستی و متحدانش هستند. مبارزه با جریانهای تکفیری و افراطی در منطقه بخشی از مبارزه ما با استعمار و اسرائیل است.
دوم آنکه به تعبیر مرحوم آیتالله علّامه سید هبة الدین حسینی شهرستانی (در رساله فغان اسلام یا کشتی نجات مسلمین) یکی از دلایل مهم شکستهای مسلمانان «سمع بیاحساس مسلمانان» است؛ یعنی مسلمانان نسبت به مسائل مهم جهان اسلام بیدرد و بیاحساس شدهاند. در چنین وضعیتی «ایجاد سؤال» و بیدار کردن وجدانها مهمترین رسالت ما خصوصاً در مبارزه با خطر جریانهای تکفیری است. ما باید دائماً با طرح سؤالاتی درباره ماهیتِ عقاید، اندیشهها و عملکردهای وهابیان، آنان را به چالش بکشیم.
خطرِ بیدردی امت اسلام کمتر از خطر جریانهای افراطی و تکفیری نیست. مرحوم آیتالله علّامه شهرستانی اشاره داشت که باید سلوک صادقانه دائمی در میان مسلمانان برقرار شود؛ اهل صفا همّت کنند و اهل همت باصفا شوند تا بتوان به میدان آمد؛ یعنی در قدم اوّل باید خودمان را بسازیم.
سوم آنکه باید مراقب بود که مسئله را مُبدل به نزاع شیعه و سنی نکرد. تکفیرهای وهابی اماکن مقدس اهل سنت از مساجد تا قبور بزرگان ایشان را نیز تخریب کرده و میکنند؛ و صرفنظر از سیر تاریخی وقایع، هیچ تفاوتی ندارد که بگوییم قبر جناب عثمان بن عفان، توسط آل سعود تخریب شد یا توسط داعش و یا النصره. بنابراین، باید مسئله را اسلامی مطرح کنیم.
و خاطرنشان میشود که علمای دارالافتاء مصر جنايت انهدام بخشي از بارگاه مقدس و نوراني حضرت امام هادي و حضرت امام حسن عسكري (علیهماالسلام) را بهشدت محكوم كردند و آن را به مثابه جرمي ننگين دانستند كه نه شرع آن را میپذیرد و نه عقل سليم و فطرت خدادادي آن را قبول میکند. در بيانية دارالافتاء مصر آمده است: «آنكه مرتكب چنين عملي شده باشد، ميخواهد هر كه باشد، مُجرم و گناهكار است و مستحق عقاب خدا و عقاب مردم است و سخني را با امت در ميان ميگذاريم و آن اينكه ما به مراجع شيعه و علماء و بزرگان آنها افتخار ميكنيم كه در فتواي صريحی بيان داشتند كه تعرض به مساجد اهل سنت در حكم تعرض به مرقد آن دو امام (علیهماالسلام) است». پایان پیام/248
منبع: خبرگزاری شبستان: سرویس : اندیشه - فرقه های انحرافی زمان : ۱۳۹۵/۱۲/۳ - ۰۸:۵۸ شناسه خبر : ۶۱۱۰۷۸
http://shabestan.ir/detail/News/611078
بازنشر در:
خبرگزاری رسا: http://www.rasanews.ir/detail/news/482548/2049
خبرگزاری تسنیم: https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/12/03/1335580/پشت-پرده-تخریب-حرمین-عسکریین-ع
توان و تاکتیک های تأثیرگذاری سایبری و رسانهای عربستان -گفتگو با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی
توان و تاکتیک های تأثیرگذاری سایبری و رسانهای عربستان در سالهای گذشته تغییراتی کرده است و این کشور با رویکرد و توان بیشتری بر طبل ایران هراسی و شیعه هراسی کوبیده است. گفتگوی زیر با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برای بررسی همین امر است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: راهبردها و اهداف سایبری و رسانهای عربستان چیست؟
عملکرد کشورها شاخص مهمی برای ارزیابی مواضع آنهاست. در گذشته، بسیاری از حاکمان کشورهای عربی سخنرانیهای مهیجی علیه اسرائیل ایراد میکردند اما در عمل هماهنگ با اسرائیل بودند. امروزه بر آگاهی ملتها افزوده شده است و آنها فرق میان سخن و عمل را بهخوبی میشناسند. در عرصه سیاستگذاری و تعیین راهبردیهای کلان منطقهای، آل سعود از ایالاتمتحده آمریکا پیروی میکند؛ لذا راهبردها و اهداف رژیم آل سعود در راستای تعهدات آمریکا نسبت به امنیت رژیم اشغالگر صهیونیستی است. دو هدف عمده از فعالیتهای رسانهای سعودیها عبارتاند از:
مبارزه با محور مقاومت اسلامی که علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی در جهاد است.
قطع ارتباط ایران با جهان اسلام
در سالهای اخیر و بهویژه پس از قیامهای مردمی جهان عرب علیه حاکمان خودکامه، عربستان سعودی این دو سیاست کلی را با ترویج تنفر مذهبی و نژادی میان شیعه و سنی و عرب و عجم دنبال کرده است که شامل محدوده بسیار وسیعی از کشورهای اسلامی در لبنان، عراق و سوریه و بحرین و فلسطین (غزه) و … میشود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش شیعه هراسی در رویکردهای سایبری و رسانهای عربستان چیست؟
ترویج تنفر مذهبی میان شیعه و سنی از اصلیترین برنامههای دولت سعودی است. در اینجا باید سطح تحلیل عقاید را از سطح تحلیل سیاستها و راهبردهای دولتی جدا کنیم. عقیده وهابیت عقیدهای است که تنها در چارچوب اختلاف با مذاهب اسلامی قادر به ادامه حیات است و مهمترین دانشِ وهابیان در همان ردیهنویسیهایی است که بر عقاید سایر مسلمانان نوشتهاند! بنابراین به لحاظ عقیدتی میان عقیده وهابیت و شیعه امامیه و سایر مذاهب اسلامی اختلافات جدی وجود دارد؛ و رویکرد تکفیری وهابیان در این زمینه مشهور است؛ اما در عرصه سیاسی، عقیده وهابیت ابزاری برای کسب قدرت در نزد آل سعود و توجیهی برای کشتار مسلمانان ناهمسو با آنان در سوریه و لبنان و عراق و بحرین و یمن میشود. لذا آل سعود از همین ردیه نویسی برای ایجاد تفرقه و تکفیر و در نتیجه رواج تروریسم در جهان اسلام استفاده میکند و «تفرقه بینداز و حکومت کن» سیاستِ استعماری شناختهشدهای است. اما در خصوص هدف اصلی دولت سعودی از فعالیتهای فرقهگرایانهشان در قبال ایران، قطع ارتباط ایران با جهان اسلام، بیثبات کردن جامعه ایران و در نتیجه تضعیف جبهه مقاومت اسلامی در منطقه است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: نمودهای سایبری و رسانهای عربستان چگونه است؟
تمامی شبکههای ماهوارهای وهابی نظیر المجد ، الناس ، الرحمه ، الحکمه، الاثر ، صفا ، وصال ، کلمه و … که در عربستان یا مصر یا کویت یا اردن و لندن تأسیسشدهاند، یا اصولاً مؤسس آنان شاهزادهای سعودی است و یا آنکه موردحمایت آل سعود هستند. همچنین تقریباً تمامی شبکههای ماهوارهای مانند شبکه وصال ، کلمه که بهصورت رسمی به اشاعه تنفر مذهبی میان مسلمانان میپردازند، مورد حمایت آشکار دولت سعودی هستند. اگر بسامد شیوخ سعودی فعال در این شبکهها و بسامد حجم کلمات و جملات تنفرآمیز مذهبی این شبکهها و ارجاعاتی را که به عقاید رسمی وهابیت درباری میشود را استخراج کنیم، متوجه وابستگی این شبکهها به دربار آل سعود میشویم.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: توان و میزان تأثیرگذاری رویکرد سایبری و رسانهای عربستان در جهان اسلام چه میزان است؟
فعالیتهای رسانهای دولت سعودی را باید در کنار سایر تحرکات آن کشور موردتوجه قرار داد. در دهههای اخیر عربستان سعودی کوشیده است تا به طرق مختلف جماعتهای همفکر خود را در سایر کشورهای اسلامی ایجاد کند و از طریق آنها مرجعیت فکری و دینی آن کشورها را در دست خود بگیرد و یا حداقل تقویت کند. این امر گاهی از طریق تأسیس انجمنها و جمعیتهای خیریه در کشورهای فقیر اسلامی است و گاه از طریق کمکهای دولتی و یا از طریقِ تقویت جماعتهایی مانند انصار سنت محمدی در مصر و سودان و گاهی از طریق تأسیس واحد دانشگاهی مانند مالزی و گاهی تلاش برای وهابی کردن اخوان المسلمین در مصر و یا فلسطین (غزه) و گاهی سیاست اعزام دانشجو و تبادل اساتید میان دانشگاههای دولتی سعودی با سایر دانشگاههای اسلامی و … دهها شیوه دیگر است. بنابراین ما تنها با یک رسانه سروکار نداریم، بلکه با ساختار بزرگی سیاسی و اقتصادی و آموزشی بزرگی مواجهیم که توسط سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی غرب پوشش داده میشوند و خود را در عرصه تبلیغات رسانهای نمایان میکنند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: تأثیر رویکردهای سایبری و رسانهای عربستان در نگاه بازیگران منطقهای و جهانی و نهادهایی مانند اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و شورای امنیت به ایران چیست؟
برخی نهادهای بینالمللی مانند رابطه العالم الاسلامی که مقر آنها در عربستان است، کاملاً تحت تأثیر عربستان سعودی هستند؛ اما در نهادهای دیگر مانند سازمان همکاری اسلامی و یا دیگر نهادهای بینالمللی، صورتهای فشار بر ایران و محور مقاومت اسلامی در منطقه متفاوت است و اصولاً شیوههای مواجهه گوناگون میشود
مرکز بین المللی مطالعات صلح: تاکتیکهای رسانهای شیعه هراسی و نمودهای سایبری و رسانهای عربستان چیست؟
از تاکتیکهای رسانهای بسیاری استفاده میشود؛ برای مثال اگرچه وهابیت دربار سعودی اقلیت کوچکی در جهان اسلام است، اما از طریق نمایش خود در رسانهها میکوشد تا ابتکار عمل را از اکثریتِ خاموش بگیرد. بر اساس نظریۀ «مارپیچ سکوت»، هر چه یک اقلیت فعال باشند و اکثریت خاموش، بهتدریج اقلیت در مکان و منزلت اکثریت قرار میگیرد و اکثریت بهمثابه اقلیت در میآید. بازیگر اصلی و استاد این شیوه در جنگهای عملیات روانی صهیونیستها هستند. چنانچه نیز جنجال بزرگ رسانهها و شبکههای ماهوارهای وهابی سعودی – مصری از حضور «جهانگردان ایرانی» به مصر (اسفند سال 1391 ش) که تا صدور فتاوی تکفیری علیه شیعه پیش رفت، نمونهای هرچند خُرد ولی رسا در تبیین جنگ روانی عربستان باشد که بهمنظور قطع ارتباط ایران با جهان اسلام انجام میشود. مثالها در این خصوص بسیار است و مجال اندک!
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اهداف عربستان شیعه هراسی و نمودهای سایبری و رسانهای عربستان از توجه به رسانههای فارسی چیست؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عربستان سعودی همواره از طرح تجزیه ایران حمایت کرده است. آل سعود در دوران تجاوز ارتش صدام حسین تکریتی به ایران که با هدف تجزیه ایران به پنج منطقه انجام شد، یکی از حامیان سرسخت رژیم بعث عراق بود. در دهههای اخیر نیز حمایت آل سعود در غالب همایشهایی که بهمنظور ترویج تفرقه قومی و مذهبی در ایران، در کشورهای مصر و سعودی و بحرین و یا پایتختهای کشورهای اروپایی برگزارشده است، مشهود است. این برنامه در اولویت اصلی عملیات رسانهای شبکههای صهیونیستی و سعودی است. رسانههای سعودی همچنین درصدد برافروختن آتش تفرقه و تضاد در میان ایرانیان برای بیثبات کردن اوضاع ایران هستند و ما باید ازنظر امنیتی همواره در آمادهباش کامل به سر ببریم و بدانیم حاکمان آل سعود اگر بتوانند (در همه شاخههای تروریسم) از هیچ ضربهای به ملّت ایران خودداری نخواهند کرد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: راهکارهای مقابله با شیعه هراسی و نمودهای سایبری و رسانهای عربستان چیست؟
تکفیر مقدمه ترور است. لذا باید دستگاه دیپلماسی کشور در این خصوص فعال شود. هرگونه راهبردی جهت مقابله با شیعه ستیزی در جهان اسلام در گرو اتخاذ دیپلماسی فعال و بازدارنده در قبال برخی از سیاستهای عربستان سعودی و قطر در منطقه است. برخی اقدامات دیگر نیز مانند بیانیههای مشترک سالانه حقوق بشر توسط کشورهای قربانی تروریسم که با بیان رخدادهای تروریستی سالیانه در کشورهای خویش، آن را محکوم میکنند و یا فعالیتهای فرهنگی رایزنیهای ایران در میان خانوادههای قربانیان گروههای تکفیری چه شیعه و یا سنی؛ اگرچه بازدارنده نخواهند بود، ولی میتواند در آگاهی امت اسلامی سهمی را ایفا کند. در این بین برای آگاهی امت اسلامی باید به صورت روشمند به رصد جهان و بهویژه جهان اسلام پرداخت. ما نیازمند شناخت عملیاتی از وقایع و جریانهای موجود در جهان اسلام هستیم و باید بتوانیم منابع کسب قدرت دشمنان خود را شناسایی کنیم. با عنایت به آنکه شیعه ستیزی در دوران معاصر متضمن اشاعه تنفر مذهبی و قومی و نژادی، نسبت به شیعیان و حتی اهل سنت غیر وهابی است و تروریسم یکی از نتایج رویکردهای تکفیری است، باید دائماً جریانات رسانهای و آموزشی و سیاسی و اقتصادی تکفیری در جهان اسلام را مورد رصد قرار داد و ابعاد و تبعات مخرب آن را در قالب پروندههای حقوقی مستند ارائه کرد و در زمان و مکان مناسب از آنها بهرهبرداری کرد.
منبع:
مرکز بین المللی مطالعات صلح http://peace-ipsc.org/fa/توان-و-تاکتیک-های-تأثیرگذاری-سايبري-و-ر/
دانلود pdf مقالات مصاحبه ها و یادداشت ها در اینترنت - ان شاء الله به تدریج تکمیل میشود.
1. بحرین و حذف فیزیکی رهبران مؤثر شیعه: اینجا را کلیلک کنید: دریافت فایل PDF
2. راه حل کشمیر درمان بی دردی در جهان اسلام است. اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
3. راهبرد تکفیری و ضد وحدت عربستان سعودی اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
4. تشکیل دولت دست نشانده سعودی توسط استعمار بریتانیا اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
5. تاملاتی پیرامون تالیفات تقریبی و وحدت آفرین جهان اسلام اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
6. دریافت جایزه برای مقاله دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
7. تاریخ تفرقه افکنی آل سعود میان مسلمانان اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
8. نامه یک خطی امام حسین علیه السلام که به دختر خویش فاطمه سپرد، چه بود؟ اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
9. عزت و کرامت خاندان پیامبر (ص) در ایام اسارت اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
10. انقلاب اسلامی ایران و مجددان بزرگ مذهب شیعه اینجا را کلیک کنیک دریافت فایل PDF
11. وصایای پیامبر اکرم (ص) درباره جانشین بلافصل خویش اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
12. حدیث ثقلین و پژوهش قوام الدین محمد وشنوی درباره آن اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
13. جریان حقیقی امر به معروف و نهی از منکر تمدن را می سازد. اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
14. وضعیت شیعیان و عملیات روانی علیه شیعه در مصر اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
15. دستهای پشت صحنه شیعههراسی اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
16.مقاومت علمای تقریبی اهل سنت در برابر وهابیت اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
17. حکام آل سعود از خطبه های حجه الوادع فاصله گرفته اند. اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
18. راه حل مشكلات فهم عوامل تمدنساز و تمدنبرانداز است اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
19. دوزاده تصویر تاریخی از آشنایی ایرانیان با آل سعود اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
20. حماسه حسینی در الغدیر علامه امینی اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
21. بحرین مقطعی از تاراج یک ملت اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
22. شیعه هراسی و مساجد اسلامی اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
23. حضرت علامه مجلسی (ره) اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
24. کشمیر داستان فروش یک ملت اینجا را کلیک کنید دریافت فایل pdf
25. واقعه غدیر خم (خبرگزاری دانشجو) اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
26. واقعه غدیر خم (خبرگزاری نسیم) اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
27. زیارت امام حسین علیه السلام (خبرگزاری شبستان) اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
28. پروژه مشترک وهابیت - تشیع انگلیسی (خبرگزاری فارس) اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
29. دفاع علمای امامیه از مسلمانان اهل سنت اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
30. به یاد اسوه تقوی و پرهیزکاری مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد واله کاشمری اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
31. مساجد جهان اسلام به منزله کانونهای مبارزه با تفرقه اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
32. عالمان تقریبی حافظان جهان اسلام اند. اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
33. مصاحبه با خبرگزاری دانشجو بهائیت دین نیست یک حزب است. اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
34. اقدامات تفرقهافکنانه جریانِ لندن نشین با استفاده از نام روحانیت شیعه اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
35. مصاحبه با خبرگزاری نسیم به مناسبت فرارسیدن هشتم شوال اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
36. شرق شناسی و جهانی سازان معاصر غربی اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
37. معیار تایید شعر در اسلام ایمان شاعر است. اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
38. حهانی شدن و فرهنگ در اندیشه های متفکران عرب اینجا را کلیک کنید فایل PDF
39. نمایش خارجی بودن در تولیدات داخلی کشور اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
40. بررسی ریشه های شکلگیری جریان سلفیهای تکفیری اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
41. اعلامیه های منشور امنیت جهان در پرتو امن حرم الله اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
42. قیام حضرت سیدالشهداء (ع) أسوه و الگویی بینظیر در قیام به عدل و سخن حق است اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
43.
44.
45.
46.
47.
48. کاهش جمعیت ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
49. بیداری اسلامی شکافی عمیق در مبانی نظریه سیاسی شیوخ سلفی اینجا را کلیک کنید: دریافت فایل PDF
50. جهانی شدن و زبان فکری ما اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
51. صفحاتی از کتاب شیعه شناسی معاصر اهل سنت اینجا را کلیک کنید دریافت فایل PDF
52.
53.
54.
55.
انتشار مصاحبه در خبرگزاری مهر و طلیعه تمدن نوین - تمدن و اخلاقیاتِ جامعه
تمدن نوین اسلامی در گرو ترویج جریان حقیقی امر به معروف و نهی از منکر است
به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه؛ به نقل از ستاد خبری نخستین هفته علمی تمدن نوین اسلامی، تمدن نوین اسلامی مولفه ای است که امروز بیش از هر زمان دیگری باید مورد توجه ملل اسلامی قرار گیرد. به بیان دیگر ممالک اسلامی باید تحت پرچم وحدت بخش دین مبین اسلام تمدن سازی کرده و انچه که در بیان اصیل اسلام ناب وجود دارد را در قالب وحدت و همگرایی دینی به جهانیان معرفی کنند. این مهم با توجه به شرایط خاصی که به ویژه در چند سال اخیر شاهد بوده ایم بسیار ضروری به نظر می رسد و قاعدتا برای نیل به این هدف بزرگ باید مسایل متعددی از بطن جوامع اسلامی اصلاح و به اصالت حقیقی خود بازگردد، مسایلی چون اخلاق حسنه، امر به معروف و نهی از منکر، توجه مبتنی بر آگاهی بر علم و علم آموزان. در راستای بررسی این مساله و راهکارهای تحقق واقعی تمدن نوین اسلامی در سطح جوامع اسلامی با دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن در ادامه میآید:
*برای سالهای سال جامعه مسلمان جزو سرآمدان تولید علم، دانش و صنعت در سطح جهان به شمار میآمدند و در واقع ممالک اسلامی مهد شکلگیری و گسترش بسیاری از علوم بودند اما بهتدریج بنا به دلایل مختلف این تمدن رو به افول نهاد، معالوصف هنوز این ظرفیت و توانایی در میان ملل مسلمان وجود دارد، با توجه به حوزه تخصصی مطالعاتی شما و همچنین مباحث متعددی که در مورد جایگاه وحدت میان مسلمانان داشتهاید، میخواهم بدانم که چه تحلیلی در مورد جایگاه (وحدت مسلمانان) در ایجاد تمدن نوین اسلامی دارید؟
برای ارتقای سطح تمدن، در وهله اول باید اخلاقیاتِ جامعه را ارتقا داد. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله میفرمایند: «الخُلق وِعاء الدِّین» یعنی اخلاق ظرف دین اسلام است. اگر ظرف پر از آب بشکند، آب بیرون ریخته میشود و دشمنان اسلام میکوشند تا ظرف اسلام (اخلاق) را بشکنند. با شکستن ظرف، حرمت و منزلت دین اسلام نیز شکسته میشود. زوال اخلاق حسنه و فضائل و مَلَکات خوب سبب زوال و فنای دین است .
در دوران معاصر، تمام جهان اسلام درگیر چنین مشکل اساسی است. به تعبیر عالم مجاهد مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم زنجانی (ره) استعمارگران بهخوبی فهمیدهاند که بهجای آنکه مسلمانان را ظاهراً از نماز و روزه و دیگر تکالیف شرعی منع کنند، کافی است اخلاق آنان را به تدبیرهای مختلف و متنوع و به اسم تعلیم یا تمدن یا آزادی فاسد کنند و آنان را مایل به لهو و لعب و محبت دنیا کنند .
شارع اسلام میفرماید: «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئه» و کفّار و بیگانهها چنین القاء میکنند: «حبّ الدنیا مفتاح کل السعاده» تا جایی که مسلمانان گمان میکنند دین اسلام مانع دستیابی آنان به سعادت دنیا میشود و نمیفهمند که به دست خود خانه خود را ویران میکنند .
اگر قوه معنوی و اخلاقی مسلمین سالم بماند، آنان بر قوّه مادی دیگران مسلط خواهند بود. اینکه طبق برخی از آمارها، مردم ایران در دوران تحریمهای ظالمانه کشورهای غربی در موضوع هستهای، «سالانه» حدود «شصتوپنج میلیارد نخ سیگار» کشیدهاند و با کشیدن هر نخ سیگار، ضمن بیمار کردن خویش، به صنعت و اقتصاد تحریم کنندگان ایران یاری رساندهاند (و نظایر آن بسیارند) عمقِ بحران فرهنگی و اخلاقی جامعه و کمکاریها را نشان میدهد .
چنانکه گفته شد کموبیش همه کشورهای اسلامی درگیر چنین مشکلاتی هستند. در چنین مواقعی که مشکل مشترک است، یافتن راهحلها و کسب موفقیتها در غلبه بر مشکلات توسط یک ملت مورد توجه دیگر ملتهاست و بیشتر به چشم میآید. هر کشور اسلامی که بتواند بهتر بر مشکلاتِ مشترک فائق آید، بیشتر و بهتر موردتوجه سایر ملتها خواهد بود. بهعبارتدیگر، ملتی که اخلاقیات خود را بالا برد، مبدا خلاقیتها و مرجع رفتاری و گفتاری سایر ملل خواهد شد. عجیب نیست که پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب توجه همه جهان اسلام شد؛ این توجه به خاطر ابزارهای مادی ایرانیان نبود، بلکه به خاطر روحیّه دینی و اخلاقی مردمی بود که برای خدا قیام کرده بودند .
برای پیشبرد وحدت اسلامی در سطح جهان اسلام، اصلاح وضع خانواده و جوانان و اصلاح گروههای مرجع جامعه اولویت دارد. بزرگترین خدمت به وحدت اسلامی کمکردن بحرانهای فرهنگی در جامعه است، اگر عملاً الگو شویم، خدمت بزرگی به کل جهان اسلام صورت گرفته است. با رشد اخلاقیات هم تمدن رشد میکند و هم بر امکانات وحدت اسلامی که به دلیل عقاید مشترک فریقین مانند خدای واحد، نبی واحد، کتاب واحد (قرآن)، …. بالفعل موجود است، افزوده خواهد شد.
*از دیدگاه جنابعالی، شرط اصلی در نیل به تمدن نوین اسلامی چیست؟ آیا رسیدن به این جایگاه را با توجه به جریانات و اتفاقات سالهای اخیر در سطح منطقه و خاورمیانه را ممکن میدانید؟
چنانکه عرض شد مسئله اصلی در اعتلای یک تمدن اخلاقیات آن است. رفعت و بلندی هر جامعه به وجود برجها و آسمانخراشهای آن نیست؛ بلکه به طرز تربیت حاکم بر آن جامعه مربوط میشود؛ به بیان مرحوم آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای (ره) رفعت خانوادهها دخلی به خشت و گل ساختمانی ندارد که در آن زندگی میکنند، بلکه منوط به تربیت کاملی است که با آن زندگی میکنند. تربیت خانواده و یا جامعه وقتی ناقص باشد، در هر جای دنیا که باشد محکومبه موت است .
تربیت در عمل مهم است و نه در اوراق آییننامهها. علّامه امینی سخت به این پند حکیمانه توجه داشت که «الناس علی دین ملوکهم» یعنی مردم تابع گفتار و رفتار حاکم و مدیران خود هستند. افراد صالح و عالم باید در رأس امور اداری و فرهنگی کشور باشند، عمل کنند تا مردم نیز ببینند و باد بگیرند و عمل کنند که در هر خانه و جامعه هرچه القاء و تلقین شود، اعضاء بدان روی میآورند؛ بنابراین آنچه تمدن را میسازد، جریانِ حقیقی (و نه تصنعی) امر به معروف و نهی از منکر در میان مردمان جامعه است .
اتفاقاً حوادث و مصیبتهای دردناک منطقه، از سرکوب ملتهای مسلمان منطقه تا ظهور داعش و اینک شهادت مظلومانه شیعیان نیجریه و دستگیری عالم متقی و وارسته حاج شیخ ابراهیم زکزاکی که قلب هر مسلمانی را به درد میآورند، ضرورت بازگشت به «اخلاقیات» و مبارزه با «تکفیر بیضابطه» و «تروریسم» را بیشتر نمایان میکند .
البته در کنار تمامی اخبار غمانگیزی که از جهان اسلام به گوش میرسد، بهتدریج سره از ناسره در حال جدا شدن است. قبلاً اگر درباره طرحهای توسعهطلبانه آل سعود در آفریقا و خاورمیانه و حتی ایران مطلبی بیان میشد، هیچگاه بهاندازه حال حاضر موردتوجه نبود. این بدان خاطر است که جبههبندیها مشخصتر شده و آگاهیها بیشتر. مسئولان باید مجهز به سلاح رصد مداوم وضعیت کشورهای اسلامی شوند، به جزئیات توجه کنند تا هم آگاه شوند و هم دیگران را آگاه کنند.
*برای تحقق تمدن اسلامی و اساسا تمدن سازی از سوی ملل مسلمان بهگونهای که ملتهای مسلمان ازجمله ایران همچون گذشته مرکز نشر علوم باشند چه پیشنهادهایی دارید؟
یکی از راهحلها آن است که ما باید بار دیگر به مفهوم حقیقی علم بازگردیم. وقتی گفته میشود «بازگشت» یعنی مدتی است از مسیر اصلی خارجشدهایم. علم «شرافت ذاتی» دارد که نه برخاسته از مدرک است و نه ثروت و نه جاه و یا مقام اداری. آنچه باید انجام داد مبارزه بیامان با مدرکگرایی است که دهها سال است که در تاروپود آموزش عالی کشور ریشه دوانده است و گاه موجب برخی رقابتهای ناسالم و کارهای ناشایست میشود. من این مطلب را از خود نمیگویم، در ضمن یکی از مباحث مجلد دوم کتاب «حوزه علمیّه مشهد» در حدود پنجاه مورد از آن را به لسان علمای بزرگ حوزه و دانشگاه، جمعآوری کردهام ـ که مجلد اول توسط نشر فرهنگ مشرق زمین در مرحله انتشار است و مجلد دوم در حال تدوین نهایی است؛ ـ همگی آنها هشدارهایی هستند دلسوزانه که نشان از وقوع یک بحران بزرگ فرهنگی دارند .
در واقع امروزه عناوینی مانند «استادیار» و «دانشیار» و «استاد» جز در مورد استادان حقیقی و معلمانِ وارسته، دیگر عناوین و القابی «اداری» شدهاند و نه عناوینی علمی به قول استاد جلالالدین همایی آنها کلمات دَمِ پا افتاده شدهاند که در مورد همهکس اطلاق میشوند. اینکه فقیه بزرگوار حضرت آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی در کتاب سیر حوزههای علمی شیعه از روند مدرکگرایی در دانشگاه انتقاد کرده و نسبت به ورود آن به حوزههای علمیّه هشدار میدهد؛ اینکه آیتالله سید مهدی خلخالی، طلاب حوزههای علمیه را تشویق میکند که از مدرکگرایی فاصله گیرند و به آن اکتفا نکنند؛ اینکه دانشمند بزرگی همچون مرحوم استاد جلالالدین همایی در مقدمه کتاب نصیحه الملوک غزالی اشاره دارد که در این روزگار عناوین متشخص «استاد» و «محقق» را به هرکس میگویند، بدون اینکه شایستگی و اهلیت هزار یک این القاب گرامی فخیم و محترم را داشته باشد «و چنان مبتذل شدهاند که حتی اصاغر طلبه نیز از آن عار دارند»، اینکه مرحوم استاد سیّد جعفر شهیدی در موارد متعددی از آثارش از مدرکگرایی بهعنوان یک آفت بزرگ علمی شکایت میکند و نقطهضعف دانشگاه را کسب علم برای دریافت گواهینامه میداند و خواستار تصحیح این مسیر هم در دانشگاه و هم در حوزه میشود .
اینکه استاد زینالعابدین ذوالمجدین (از نسل اول اساتید دانشکده معقول و منقول) از مسیر نادرست دانشگاه در تربیت استاد و دانشجو انتقاد میکند. اینکه استاد دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب موانع رشد علمی ایران شدیداً از روند نادرست ارتقای اساتید کشور انتقاد کرده و با شرح موارد جالبتوجهی از ایرادات کنونی، افرادی را که در چنین حال و هوایی، «دانشیار و استاد تمام» میشوند، «استادان توسعهای» ـ به همان معنای توسعهای که در کتابش با عنوان «توسعه و تضاد» تعریف کرده است ـ مینامد و دهها مورد دیگر …. همگی نشان میدهد که علمای طراز اول حوزه و دانشگاه بر وجود مشکل بزرگ مدرکگرایی ضرورت بازگشت به مفهوم اصیل علم تأکید دارند .
البته همین تذکرات پیدرپی استادان بزرگ کشور، که از دیرباز همواره مطرح شده است، نشان از ظهور یک بیداری فکری ارزشمند دارد که مدرک گرایی و بازار لقبگرایی عجیب و غریبی را که تنورش در دهه اخیر در دانشگاه بسیار داغ شده است، بر نمیتابد و به «شرافت ذاتی علم» توجه میکند. مقدم این بیداری را باید گرامی داشت که اگر ارتقای اخلاقیات که قبلاً اشاره شد با علم به معنای یاد شده در ملتی گردهم آیند، هیچ کس جلودارشان نخواهد بود و اینجاست که تمدن حقیقی شکل میگیرد و جهانی را سیراب از معارف و اخلاقیات و دانشهای خود میکند.
پایگاه خبری - تحلیلی طلیعه: کد خبر : 13839 - 13 دی ماه 1394
خبرگزاری مهر - شناسهٔ خبر: 3015882 - یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴
انتشار مصاحبه در خبرگزاری نسیم : حکام آل سعود از خطبههای "حجة الوداع" فاصله گرفتهاند. 10 مهر 94
غدیر اگرچه بزرگترین عید شیعیان به حساب می آید اما برخی گمان می کنند این واقعه مهم در تاریخ اسلام که در حضور پیامبر و تحت تدابیر خاص آن حضرت به وقوع پبوست، خاستگاه افتراق مسلمانان به دو مذهب شیعه و سنی است. در سالروز عید غدیر و با موضوع اثرات وحدت بخش عید غدیر به گفتگو با کامیار صداقت ثمرحسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرداختیم که مشروح آن را از نظر می گذرانید.
نسیم: آیا واقعه غدیر که بهطور مشخص از اعیاد بزرگ شیعیان بهحساب میآید از وجوه اختلاف شیعه و اهل سنت است؟
صداقت: در اینجا دو بحث مطرح است اول آنکه در وقوع واقعه غدیر و ایراد خطبة معروف رسول اکرم (ص) که متضمن حدیث ثقلین نیز هست، و در عبارت معروف «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» هیچ تردیدی میان مسلمانان وجود ندارد؛ هرچند در برخی از عبارات و یا معانی آنها بهویژه معنای «مولی» (از ریشه ولی) اختلافنظراتی مطرح است و علامه عبدالحسین امینی در کتاب الغدیر آنها را مورد بررسی دقیق قرار داده است.
حدیث غدیر بیتردید معتبرترین حدیث در جهان اسلام است
حدیث غدیر بیتردید معتبرترین حدیث در جهان اسلام است و علامه امینی در مجلد اول کتاب الغدیر، آن را از یکصد و بیست صحابه رسول الله (ص) نقل کرده و طبقات تابعین و طبقات مُحَدّثین بعدی را قرن به قرن، و سال به سال تا دوران معاصر نام برده است و نشان میدهد که چنینی حدیثی با چنان راویان و اسناد محکمی نظیر ندارد.
تفکیک واژه مذهب از دین، ابتکار بسیار هوشمندانهای بوده است
اما دومین بحث آن است که یکی از وجوه اختلاف نظر مذهب شیعه با مذاهب اهل سنت در موضوع خلافت و امامت بلافصل امام علی (ع) پس از رسول الله (ص) است. مذهب با دین فرق دارد. مذهب یعنی طریق و راه و آیتالله حاج شیخ محمد واعظزاده خراسانی به درستی اشاره دارد که تفکیک واژه مذهب از دین که مشخص نیست که اوّل بار کار چه کسی بوده است، ابتکار بسیار هوشمندانهای بوده است؛ اگر به جای کلمه مذهب کلمة دین را میگذاشتند، آنوقت دین اسلام عملاً به ادیان گوناگون تقسیم میشد ولی مسلمانان و پیشوایانشان هُشیار بودند و اصطلاح مذهب را به کار گرفتند و گفتند: ما گرچه با هم اختلاف داریم؛ اما اختلافمان درراههایی است که به اسلام منتهی میشود.
بر این اساس، علمای بزرگ اهل سنت و شیعه متفقاند معیار اسلام شهادتین است و پیامبر اکرم (ص) شهادتین را از هر کس میپذیرفت و جان و مال و عرض قائل آن محترم بود. و از اصول ثابت اسلام است: «مَن شهد الشهادَتَین ... فَقَد حرّم دمه» و از احادیث شریفه نبوی (ص) است: «مَنْ صَلّی إلی قِبْلَتِنا وَ قَبلَ مِلّتَنا وَ أکَلَ ذَبِیحَتَنا فَقَد اسْتَوجَبَ حُقُوق الإسلام و حُدُوده» و باز از دستورات اکیده اسلامی است: «مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» که همگی دلالت بر حرمت جان و مال و عرض و ناموس همه مسلمانان (صرفنظر ازمذاهبشان) دارد و نظایر چنین تأکیداتی بسیار است.
نسیم: چگونه میتوان از پتانسیلهای موجود در واقعه غدیر در وحدت بخشی بین مسلمانان استفاده کرد بهگونهای که خللی به ولایتپذیری شیعیان وارد نشود؟
صداقت: خطبة غدیر خم را باید در چارچوب مجموعهای از خطبههای حجة الوداع پیامبر اکرم (ص) تبیین کرد که آن حضرت (ص) در آن سال، در فاصله زمانی کمی با یکدیگر، به صورت مکرر آنها را به مسلمانان ابلاغ فرمود. پیامبر اکرم (ص) پیش از خطبة غدیر، در پنج مرتبه خطبههای مهمی را ایراد فرمودند که مورد اتفاق همه مسلمانان هستند و نباید آنها را از خطبة غدیر تفکیک کرد:
- یک مورد آن در مسجدالحرام روز قبل از هشتم،
- دو مورد در عرفات روز نهم ذیحجّه،
- و دو مورد آن در مِنا روز دهم و یازدهم (یا) یازدهم و دوازدهم، هرروز یکبار.
نباید در تبیین غدیر محتوای خطبة غدیر از محتوای سایر خطبههای پیامبر در حجةالوداع جدا شود
در حقیقت ابتدا پیامبر اکرم (ص) جهان و «عالَمی جدید» را برای مسلمانان تبیین فرمود و آنگاه در این «عالَم جدید» است که خطبه غدیر را ابلاغ کرد و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه» و این تقدم و تأخر خطبههای نبوی مفهومی بس لطیف در خود دارد و چون پیامبر اکرم (ص) به این تقدم و تأخر توجه فرمودهاند، باید در تبیین غدیر نیز آن را رعایت کرد و محتوای خطبة غدیر از محتوای سایر خطبههای رسولالله (ص) در حجةالوداع جدا نشود.
دعای دل نشین پیامبر برای کسی که خطبه غدیر را به گوش جهانیان برساند
و پیامبر اکرم (ص) در رساندن پیام خود به همه مسلمانان در تمام اعصار اهتمامی ویژه داشت و دعایی بس دلنشین برای هر مسلمانی کرده است که حنجرهاش را و قلمش را به رسول خدا (ص) میسپارد تا آن خطبهها را به گوش جهانیان برساند: «نضّرَ الله عبداً سمِع مقالتی (مقالاً منّی) فوعاها و بلّغها من لم تبلغه» خدا چهرة آن بندهای را که سخنم را بشنود و فراگیرد و به آنان که آگاه نیستند برساند، آبرو و عزّت دهد.
بنابراین، پیامبر اکرم (ص) برای ایراد خطبة غدیر، ابتدا عالمی را سراسر رحمت الهی و امن و پاک و پر از مهربانی و عطوفت تأسیس کرد و پیدرپی از تکتک موارد ابلاغیههایش اقرار گرفت. و مرحوم آیتالله علّامه میرزا خلیل کمرهای بهتفصیل در کتاب ارزشمند «کلید امنیت در پرتو پیام رسول خدا صلیالله علیه و آله» شرحی کامل درباره آن دارد.
پیامبر اکرم (ص) ابتدا از احترام به جان و مال و عرض و نوامیس مسلمین و برادری میان مسلمانان سخنها فرمود. و تأکید کرد نه عرب بر عجم فضلی دارد و نه عجم بر عرب، مگر به تقوی الهی. و از مردمان خواست تا از تفاخر بهحسب و نسب خود پرهیز کنند. از انتقامجویی از خونهای گذشته (جاهلیت) و رباخواری منع فرمود. بر حرمت ماههای حرام تأکید کرد تا فرصتی باشد که مسلمانان مشکلات مابین خود را حلوفصل کنند و سفارش درباره زنان کرد که مبادا حقوقشان پایمال شود و از رعایت حقوق غلامان و بردگان گفت و تأکید فرمود آنچه را ارباب میخورد و مینوشد، به غلامش نیز بخوراند و بپوشاند. باز برادری مسلمانان را یادآور شد که هر مسلمان برادر مسلمان دیگر است، نباید مسلمانی را فریب داد و به او خیانت کرد و غیبت او را کرد. خون مسلمان را بهناحق نمیتوان ریخت و اموال او را جز با رضایتش نمیتوان استفاده کرد.
حکّام آل سعود که حرمت حج و حاجیان را نگاه نداشتند، از خطبههای «حجة الوداع» پیامبر فاصله گرفتهاند
به مسلمانان تذکر داد که هرچند شیطان از طمع بتپرستی در خانه کعبه مأیوس شد ولی پیکار با او دائمی است پس در مقابل او آماده باشید و مسلمانان را از تجاوز دفاعی بر حذر داشت. مبادا کسی بهناحق به دیگری سیلی بزند و بهناحق کسی را بکشد و ملعون است آنکه به کارگر خود ظلم کند و اجرت او را نپردازد و مسلمانی را که به یاری دشمنان دین خدا برود و حافظ پرچم اسلام نباشد، ملعون خواند. و باز ضرورت امنیت مسلمانان را یادآور شد که مبادا شمشیر به رویهم بکشند که کفر است و نوعی از ارتجاع. و اینجا بود که در خطبههای حجة الوداع، مکرر حدیث شریف ثقلین را ایراد فرمود: حل اختلافات درگرو آن دو چیزی است که پیامبر (ص) در میان مردم میگذارد تا به آنها چنگ بزنند و گمراه نشوند: قرآن و عترت پیامبر که همان سنت پیامبرند. و همه مسلمانان را موظف به ابلاغ خطبههایش فرمود: همانطور که شما از پیغمبر خود شنیدهاید به غایبین برسانید. و اینها همه ابلاغ الهی است و پس از ترسیم این جهان پر از مهر و برادری اسلامی است که در بازگشت از موسم حج، در غدیر خم آن خطبه معروف را ایراد میکند و چقدر حکّام آل سعود که حرمت حج و قبله و کعبه و حاجیان حرم امن الهی را نگاه نداشتند، از فرمایشات و خطبههای «حجة الوداع» پیامبر رحمت (ص) دورند و فاصله گرفتهاند.
و آن سال را «حجة الوداع» نامیدهاند، زیرا پیامبر اکرم (ص) در آن سال با مردم وداع کرد و دیگر حج نگزارد؛ و «حجةالاسلام» نیز نامیدهاند؛ زیرا پیامبر اکرم در آن سال حلال و حرام را برای مسلمانان تبیین کرد و «حجة البلاغ» نیز نامیدهاند زیرا پیامبر اوامر الهی را در آن سال ابلاغ کرد و مورد به مورد آن را از مسلمانان اقرار گرفت: (أَلاَ هَلْ بَلَّغْتُ؟ قالوا: نعم)
نسیم: آیا با طرح مسئله وحدت یکی از اصول اساسی شیعیان که همان بحث ولایت است خدشهدار نمیشود؟
صداقت: پیشتر در پاسخ به پرسش اولتان به این موضوع اشاره شد و در پاسخ به پرسش دوم نیز بیان شد که شایسته است که خطبة غدیر را با سایر خطبههای حجةالوداع پیامبر (ص) دید و آنها را جدا از هم تلقی نکرد. که آن خطبهها که حدیث ثقلین نیز مشترک میانشان است، از منابع مهم دیدگاهِ وحدت اسلامی است.
موارد وحدت اسلامی را مرحوم آیتالله علامه سید ابوالحسن رفیعی در رساله «حول عقائد الأمامیة» به خوبی تبیین کرده است که آیات عظام سید حسین بروجردی و عبدالکریم زنجانی و کاشف الغطاء و نیز شیوخ معظم اهل سنت - که رحمت خدا بر تمامی آنها باد! - بر آن متفق هستند.: دین واحد؛ خدای واحد؛ کتاب واحد (قرآن)؛ پیامبر واحد (ص)؛ قبلة واحد؛ حجّ واحد؛ نماز و روزه واحد؛ عقاید ضروری واحد درباره ملائکه و قیامت و ....
نسیم: چگونه جشن غدیر در میان شیعیان برگزار شود که از آن بهعنوان حرکتی ضد و علیه وحدت برداشت نشود؟
امروز هر حنجرهای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجرة الهی است
صداقت: در اینگونه جلسات بهتر است عقیده شیعه را به شیوهای صحیح و مستدل، به همان روشی که علّامه امینی و علمای شیعه وارد شدهاند، تبیین کرد و با زبان مخاطبان به ویژه کودکان به آنان آموخت و از توهین به مقدسات سایر مسلمین اجتناب کرد و فرمایش ارزشمند مقام معظم رهبری را در نظر گرفت که «اتحاد آحاد امت اسلامی یک دستور قرآنی است... امروز هر حنجرهای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجرة الهی است و هر حنجره و زبانی که ملتها و مذاهب و طوایف اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند، ناطق شیطان است.»
اینگونه اعیاد اسلامی باید مکانی برای تذکر و یادآوری معارف دین برای بزرگسالان و انتقال آن معارف به کودکانمان باشد و نباید مبدل به مجالس آوازخوانی و جک و ... شود. نیز در عزاداریها نیز باید به این موضوع توجه کرد که یک مبلغ یا یک روضهخوان خوب پیش از آنکه چشمها را بگریاند، باید قلبها را بلرزاند؛ که وقتی قلبها از خوف خدا بترسند، چشمها خودشان هوای گریه میکنند. تبلیغ امری خطیر است. حضرت رسول الله (ص) در سال سیزدهم از بعثت قبل از هجرت خود هفتاد نفر مبلغ به مدینه فرستاد که غیر از معدودی، همه را به اسلام مشرف ساختند؛ و مسجد مدینه را دار التبلیغ قرار داد و به خطابه اهمیت داد به درجهای که در روز جمعه عوض دو رکعت از نماز ظهر، دو خطبه برای تبلیغ مقرر فرمود و در نماز عید و در سال پنجم از هجرت، «منبر» ایجاد کرد.
منبع: خبرگزاری نسیم : 10 / 7 / 1394 شمسی
مصاحبه با خبرگزاری نسیم - معیار تأیید شعر در اسلام ایمان شاعر است
گروه فرهنگی خبرگزاری «نسیم»، فاطمه مقدمی- شعر یکی از کهن ترین گونههای ادبی و شاخهای از هنر به حساب میآید. ابزاری فرهنگی که اثرگذاری آن بر هیچ کس پوشیده نیست. این ابزار فرهنگی همچنان که مورد توجه همه فرهنگ ها قرار گرفته، ابزاری مناسب برای حرکتهای غیر اصیل و انحرافی در حوزه های فرهنگی و دینی نیز بوده است. چنانچه در مواردی وسیله ترویج و گسترش ابتذال و معرفی ارزشهای غیر اصیل و غیر دینی می گردد. شاید بتوان شعر پست مدرن را از این موارد خواند. جهت بررسی بیشتر رویکرد شیعه به این ابزار فرهنگی و چگونگی برخورد اهل بیت با اشعار مبتذل به گفتگو با کامیار صداقت ثمر حسینی، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرداختیم که مشروح آن را از نظر میگذرانید.
نسیم: شعر به عنوان یکی از ابزارهای هنری در میان مسلمانان چه جایگاهی دارد؟
ثمرحسینی: تمام فنون ادب عربی مولود ظهور اسلام و نزول قرآن مجید است و توسعه این علوم در زبان فارسی در امتداد آن بوده است. الفاظ همواره وسیلهای برای انتقال معانی موردنظر شاعرند و از خود استقلالی ندارند و شاعران برجسته، حکیمانی نکته سنج بودهاند که همچون حافظ شیرازی در ضمن خیالانگیزترین و دلکشترین غزلیّات خود، حکمتهای پُربار و انسانسازی را از قرآن مجید و احادیث شریفه به مخاطبشان منتقل کردهاند. اتفاقاً از همین روست که شعر حافظ و امثال او انسان را تربیت میکند و مربیان دلسوز، با مأنوس کردن کودکان با منتخباتی از ادب فارسی، طبعشان را شکوفا و تربیتشان را نیکو میکنند. وقتی مایه و محتوای شعر مملو از معانی عالیّه ادبی و اخلاقی و دینی در قالب واژگانی مناسب، و نظمی سرشار از ذوق باشد، مخاطب با خواندن آنها مؤدب میشود و امروزه کم نیست تحقیقاتی که نقش قرآن و احادیث شریفه را در مضامین شعر شاعران مختلف مورد توجه قرار داده است.
نسیم: برخورد پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) و حتی علمای اسلام با شعرا و هنر شاعری چگونه بوده؟
ثمرحسینی: خداوند متعال در آیة 224 از سوره شعراء میفرماید: «وَ الشُّعَرَآءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» یعنی: «و شاعرانِ [کافر و بی ایمان] را گمراهان پیروى مىکنند.» در شأن نزول این آیه آمده است که شاعران کافر مدعی شدند که «ما هم مثل محمّد شعر مىگوییم! و عدهای گمراه و بیمایه دور آنان جمع شدند» آنان هنرشان را در مقابل قرآن قرار دادند و بدینسان هم خود را تباه کردند و هم عامل گمراهی جماعتی شدند.
البته در مقابل شاعران بیایمان، شاعران با ایمان بزرگی حضور داشتند؛ چنانکه بعد از نزول آیه مذکور، برخی از شعرای بزرگ از صحابه رسول الله (ص) نظیر حَسّان بن ثابت و ابن رواحه محضر رسول الله (ص) رسیدند و غمگین و گریان عرض کردند که ما شاعریم و نگرانیم که مبادا اهل ضلالت باشیم. حضرت فرمودند: «إنَّ المؤمنَ یُجاهِدُ بسَیفِهِ ولِسانِهِ» (مؤمن با شمشیر خود و با زبان خود جهاد مىکند.) اگر شاعر دین خدا را یاری کند، از زمره «مجاهدان فی سبیل الله» است. و در تفسیر منهج الصادقین نیز آمده است که مشرکان پیامبر اکرم (ص) را هجو کردند، حضرت فرمود: «ما مَنَعَ الّذینَ نَصَرُوا رَسولَ اللَّهِ بِسُیوفِهم أنْ یَنصُروْ بِألسِنَتِهِم» چه چیز مانع آن میشود که آنان که رسول الله (ص) را با شمشیرهاى خود یارى کردند، با زبانهاى خود نیز نصرت دهند؟ و حسّان و ابن رواحه در پاسخ عرض کردند: ما چنین میکنیم.
و بدین مناسبت خداوند متعال، در ادامه همان سوره آیه شریفه 227 را نازل فرمود که در آن شاعران با ایمانی که یاد خدا باشند و اشعارشان مایه غفلت و دوریشان از یاد خدا نشود، استثنا شدند.
و خوب است به همین مناسبت اشارهای شود به گسترش اسلام در مناطق وسیعی از هند و کشمیر که مرحوم علامه استاد سید جعفر شهیدی (ره) دیدگاه جالبتوجهی درباره آن دارد، او مینویسد که در طول سیزده قرن و نیم، پادشاهان و امیرانی از نژاد عرب، ترک، ایرانی و افغانی به هند حمله کردند؛ ولی دین اسلام به معنای حقیقی آنکه رسالت صلح و صفا و آرامش است، تنها در دورة بابریان (مقارن با سلطنت صفویان در ایران) به سرزمین هند رفت؛ آنهم نه با موکبِ پادشاهان و کشورگشایی آنان بلکه همراه عناصر صلحجویی که بهتدریج از ایران به این منطقه سفر کردند و در نقاط مختلف هند جای گرفتند.
صدها شاعر و ادیب بدون قصد تبلیغ دین، جوهر دین اسلام را در قالب الفاظی شیرین در ذائقة مردم هند ریختند
صدها تن شاعر و ادیب و تاریخدان و حتی فقیه بهحکم آنکه مسلمان بودند و بیآنکه قصد تبلیغ دین داشته باشند، جوهر دین اسلام را در قالب الفاظی شیرین در ذائقة مردم هند ریختند. اینها بودند که تبلیغ کلمات بلند و مضامین عالی سنائی غزنوی، مولانا جلالالدین، سعدی و حافظ شیرازی را عهدهدار شدند و به نیکوترین وجهی این رسالت را در هندوستان ادا کردند و دو سرزمین را آنچنان به یکدیگر پیوند دادند که هنوز هم در شهرها و حتی پارهای از روستاهای هند مردمی دیده میشوند که به اشعار مولوی و حافظ و سعدی ترنم میکنند.
نسیم: آیا در تاریخ اسلام نمونه ای از برخورد منفی ائمه، پیامبر و علمای بزرگ اسلام با شعرا و شعر وجود دارد؟ در صورت وجود برخورد منفی ویژگی آن دسته از شعرا و اشعاری که مورد غضب و برخورد ایشان واقع شدند چه بوده؟
معیار تأیید شعر در اسلام ایمان شاعر است
ثمرحسینی: چنانکه اشاره شد معیار تأیید شعر در اسلام ایمان شاعر است که در پی یاری دین خدا باشد. شعری که بر اخلاق بیافزاید و حریمها و حرمتهای مردمان را پاس دارد و پند و اندرزهای بزرگان را به گوش فرزندان نسلهای آتی میرساند و انسان را از یاد خدا غافل نکند ...
شاعران بزرگ اسلامی در صف مقدم پیامآوران غدیرند
شاعران بزرگ برای خود رسالتی داشتهاند؛ حماسه نگارش الغدیر علامه امینی بر اساس اشعار شاعران غدیر در طی تاریخ اسلام آغاز شد و به خوبی نشان داد که شاعران بزرگ اسلامی در صف مقدم پیامآوران غدیرند؛ و برخی شاعران همچون «حسّان بن ثابت» شعر خود را بلافاصله پس از ایراد خطبه رسولالله (ص) و با «اذن و اجازه حضرت» سرودند؛ با این بیت آغازین که: «ینادیهم یوم الغدیر نبیهم ... بخمٍ واسْمعْ بالرسولِ منادیاً»
بسیاری با شعرشان به یاری قیام امام حسین(ع) شتافتند
و نیازی به ذکر اشعار بلند شاعران در وصف حماسه حسینی نیست که با شعرشان به یاری قیام حضرت امام حُسین (ع) شتافتند و عملشان همواره مورد تمجید امامان معصوم (ع) بوده است و در این زمینه روایاتی موجود است.
اما اگر شاعر فردی ناباب و بیمایه باشد، شعرش نیز بیمایه و تهی از مضامین بلند انسانی و اخلاقی است و اگر شاعر جانب عفّت و پاکدامنی را رعایت نکند و بخواهد مروّج اخلاق ناروا و اعمال ناشایست شود، حاصل کارش چیزی جز تباهی و بداندیشی و بدکرداری برای او و جامعه نیست و موضع حضرات ائمه اطهار (ع) درباره آنان همان موضع قرآن و رسول الله (ص) است که پیشتر بدان اشاره شد.
راه صحیح برخورد با ترویج عقاید ناشایستی که به صورت روزافزونی در قالبهای مختلف ادبی و با شیوههای گوناگون تبلیغ میشوند، «آموزش درست اندیشیدن» در مدارس و دانشگاههاست و بجاست در این خصوص اشارهای به دیدگاه مرحوم آیتالله حاج شیخ حسن فرید گلپایگانی (ره) (1319 - 1407ه.ق) شود که به گُمانم کلید حلّ بسیاری از معضلات علوم انسانی کشور در آن نهفته است. او از شاگردان آیات عظام عبدالکریم عبدالکریم حائری یزدی، ضیاءالدین عراقی، حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزاعلی اکبر حکیم یزدی بود و در طول حیاتِ علمی خود تألیفات متعددی نگاشت. آیتالله فرید گلپایگانی در پایان کتاب «ترجمه مفتاح باب الأبواب» مینویسد درصورتیکه مسلمانان چهار اصل زیر را رعایت کنند، هرگز گمراه نخواهند شد. اصول مورد اشاره او عبارتاند از:
1. هیچ امری را بدون دلیل قبول نکنید. قرآن مجید میفرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء: بخشی از آیه 36) یعنی از امری که علم بدان نداری پیروی مکن.
2. هیچ امری را بدون دلیل انکار نکنید؛ که به تعبیر ابوعلی سینا: هر امر عجیبی را شنیدی تا وقتیکه برهانی برخلاف آن نباشد بگو ممکن است: کُلُّ ما قَرَعَ سَمْعَکَ مِنَ الْغَرآئِبِ فَذَرْهُ فی بُقْعَةِ الإمْکانِ، ما لَمْ یَذُرْکَ عَنْهُ قآئمُ الْبُرْهان: هر مطلب عجیب و نامأنوسی را که میشنوی، تا وقتی که برهانی بر ضد آن استوار نشده باشد، آنرا در بقعۀ امکان باقی گذار!» [انسان نباید آنچه را که بدان علمی ندارد، رد کند؛ دقیقاً مانند وقتی که نباید بدون علم امری را تصدیق کند. در وضعیت مذکور، چنانکه ابن سینا اشاره دارد، انسان باید توقف کند و از تصدیق و تکذیب آنچه بدان علم ندارد بپرهیزد و به جای حکم کردن، یاد بگیرد.]
3. هر مسئلهای را که میخواهید استنباط کنید پس از کسب مبادی لازمه استنباط، از راه آن با قوه مدرکه و برهان مخصوص به آن نوع، استنباط کنید؛ محسوسات را با حواس ظاهره، معقولات را با قوه عاقله و منقولات را با نقل صحیح معتبر. قرآن مجید میفرماید: «فادخلوا البیوت من ابوابها» یعنی هر خانهای را از در آن داخل شوید.
4. در علوم و فنونی که رشته تخصصی شما نیست به علمای متخصص در آن علم رجوع کنید؛ زیرا آراء و انظار آنان برای شما و بر شما سند و حجّت هستند؛ قرآن مجید میفرماید: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» یعنی اگر چیزی را نمیدانید از اهل علم بپرسید.
خبرگزاری نسیم
http://www.nasimonline.ir/detail/News/1022771/162
مصاحبه با خبرگزاری دانشجو 28 / 10 / 1392: اقدامات تفرقهافکنانه جریانِ لندن نشین با استفاده از نام
گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ این روزها نمی توان از تلاش برخی گروه ها و جریان های منحرف که همه توان و نیروی خود را خرج مقابله با وحدت مسلمانان نموده، برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان و بالا گرفتن نزاع و دشمنی میان آنان و در نتیجه تضعیف اسلام تلاش نموده اند، چشم پوشی کرد؛ لذا به بهانه میلاد حضرت ختمی مرتبت و نامگذاری هفته وحدت در گفتگو با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی؛ عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به بررسی و ریشه یابی اعتقادات و رفتارهای برخی از این گروه ها و جریان های انحرافی پرداخته ایم.
«خبرگزاری دانشجو»- مهمترین آسیبهای فرا روی حوزههای علمیه ناشی از چه عواملی است؟
ثمر حسینی: حوزة علمیه مکان آموزش علوم آل محمد (ص) است. علمای شیعه همواره تاکید کردهاند که علم باید توأم با عمل باشد و این اقتضای آن علوم شریف است، یعنی تعلیم علم باید همراه با انجام واجبات و ترک محرمات و عمل به سنت نبوی و اخلاق اسلامی باشد.
علمای شیعه همواره تاکید کردهاند که علم باید توأم با عمل باشد
هرگاه فراگیری این علوم بدون تهذیب نفس باشد، خطراتِ عدیدهای برای افراد و بلکه کل جامعه ایجاد میکند و اگر خوب دقت شود، فرقه سازیها و دعاوی باطل آنان ناشی از عدم تهذیب نفس و عدم پایبندی به تقوای الهی بوده است.بسیاری از انحرافات سیاسی افراد ناشی از عدم تهذیب نفس است
ضرورت تهذیب نفس و اهمیت ویژه آن در فراگیری علوم الهی سخت مورد توجه و اهتمام مرحوم حضرت امام خمینی (ره) بود. اینکه حتی علمای بزرگ شیعه خود را بینیاز از حضور در درس اخلاق و تذکر و یادآوری مباحث آن ندانستهاند عظمت مطلب را میرساند. بسیاری از انحرافات سیاسی افراد و یا شتاب در انتشار رساله عملیه و مانند آن ناشی از عدم تهذیب نفس و تمایل به قدرت و شهوات نفسانی بوده است.
علاوه بر اینها جامعنگری نیز از ویژگیهایی است که هر فرد حوزوی باید داشته باشد. این موضوع در آثار و سخنان مرحوم حضرت امام خمینی (ره) و نیز مرحوم علامه عبدالحسین امینی (ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری دیگر از علما و نویسندگان دیده میشود. محمدرضا حکیمی به درستی در وصف علامه امینی مینویسد که «او درک میکرد که جهان، امروز صاحب صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی بینالمللی است؛ بنابراین، مرزبان حماسۀ جاوید و سرپرستی کلیت مواریث علمی و حقوقی و اجتماعی و سیاسی و اقدامی علی و آل علی را نمیتوان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد.»
اگر آموزش حوزوی همراه با تهذیب نفس نباشد احتمال افتادن در مسیرهای انحرافی افزایش مییابد
حال اگر آموزش حوزوی همراه با تهذیب نفس نباشد و یا آن جامعنگری لازم در علوم حوزوی کسب نشود، احتمال افتادن در مسیرهای انحرافی و نادرست افزایش مییابد برای مثال، علامه وحیدی از نوادگان مرحوم آیتالله آقا محمدباقر وحید بهبهانی (ره) و از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی (ره) بود که اجازات متعدد اجتهاد از علما دریافت کرده بود؛ ولی چه سود از آن خاندان شریف و از آن اساتید بزرگ اگر نفس تهذیب نشده باشد.
او در سال 1314 شمسی که موضوع مجالس میهمانی زن و مرد و کشف حجاب اسلامی بر پا میشد، درحالیکه ملبس بود، همراه با همسرش وارد مجلس میهمانی دولتی شد و قصیدهای طولانی را که در مذمت حجاب سروده بود در آن مجلس خواند که مطلع آن این است: «به شرع احمد مرسل حجاب لازم نیست.» و بعدها عمامه و قبا و عبا را برداشت و به تعبیر مرحوم علامه حسینی طهرانی (ره) در کتاب «رساله نوین دربارة بناء اسلام بر سال و ماه قمری» فُکُل و کراوات و زُنار بست و تا آخر عمر با عنوان سناتور علامه وحیدی، در خدمت خاندان پهلوی بود. تعابیر قرآنی علامه حسینی طهرانی از فرجام سوء این فرد بسیار آموزنده و تکاندهنده است.
مهدی خلجی، از آموزش در حوزه علمیه تا فعالیت در رسانه های غربی علیه ایران
چنین افرادی امروزه نیز دیده میشوند. برای مثال، میتوان به مهدی خلجی اشاره کرد که زمانی در حوزه علمیه تحت آموزش بود و البته سطح آموزش او بسیار نازل بود. او با گرایش به مباحث روشنفکری دینی و سکولار جهان عرب، به تدریج جذب مراکز و مؤسسات مطالعات راهبردی ایالاتمتحده آمریکا همچون (مرکز مطالعات راهبُردی واشنگتن) و شبکههای رادیویی و تلویزیونی غربی شد و مطابق منافع آمریکا علیه ایران فعالیت کرد.
از سوی دیگر نمونهای همچون سید ابوالفضل برقعی نیز در جای خود جالبتوجه است که به تدریج مبدل به یک فرد سلفی وهابی شد و این تحول در او تدریجاً روی داد. او ابتدا منتقد تصوف شد، سپس منتقد برخی از باورهای شیعی و در نهایت منتقد اصل تشیع شد و وهابی شد.
در این زمینه پیشنهاد میکنم به کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران» تألیف حجتالاسلام آقای رسول جعفریان مراجعه شود که فصل مفیدی با عنوان «جریانهای تجدید نظر طلاب در عقاید شیعه» دارد.
افرادی که «ایده روحانیت منهای لباس» را در سر میپرورانند
همچنین من اخیراً با افرادی مواجه شدهام که «ایده روحانیت منهای لباس» را در سر میپرورانند و هرچند جریانی معدود هستند ولی به طور جدی باید با آن مقابله کرد. آنها لباس را بنا بر موقعیت سنجی میپوشند و همواره عبا و عمامهای برای آن موقعیتهای ویژه، در کمد اتاقشان آماده دارند.
ما باید حساب این عده معدود را از روحانیت اصیل جدا کنیم. لباس روحانیت لباس اسلام، لباس شرافت، لباس عزت و سربلندی است و این لباس سنت رسول اکرم (ص) و اهلبیت شریف ایشان (ع) است.
در اینجا خاطرهای را از مرحوم آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی (ره) نقل میکنم که خود بیواسطه در بیت ایشان شاهد بودهام. در نیمه شعبان سال 1413 قمری، در بیت حضرت علامه، به روال معمولشان در چنان ایامی، مراسمی برگزار شد. در آن روز بنا شد تا برخی از طلاب را ملبس به لباس روحانیت کنند. عمامههایی آماده (بستهشده) آوردند. ایشان مقداری دربارة اهمیت لباس روحانیت و مقاصد رژیم پهلوی از مبارزه با آن سخن به میان آوردند و اشارهای نیز به کوشش رژیم پهلوی در ایجاد مراکز دینی دانشگاهی به عنوان بدیل حوزه کردند و مثالی را هم از الازهر مصر و کوشش در دولتی کردن آن فرمودند.
سپس توضیح دادند که: «ملبس شدن روحانی باید به طریقة سنت نبوی باشد که حضرت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم در روز غدیر خم، خود عمامه را بر سر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام بستند». آنگاه علامه حسینی طهرانی ایستادند و عمامه آماده را باز کردند و بر سر یکی از طلاب که سیدی بود، بستند. این نگاه به لباس روحانیت، برگرفته از غدیر خم و آن سنت اصیل، موضوع و مطلبی بسیار عظیم است.
این را هم اضافه کنم که زمانی در مسجد حاج حکیم شهر مشهد مقدس، از مرحوم آیتالله حاج سید جواد فقیه سبزواری (ره) در خصوص لباس روحانیت سئوال کردم؛ پاسخ ایشان سخت قاطع بود: «اگر فردی ملبس به لباس روحانیت شود و گاه و بیگاه بخواهد آن را بپوشد یا نپوشد (با لباس روحانیت بازی کند.)، چنان آلوده و پلید است که اگر خود را آب هم بکشد باز هم پاک نمیشود. یا لباس را نپوشید و یا اگر میپوشید بدان ملتزم باشید.»
در واقع روحانیت به معنای اصطلاحی، علاوه بر تحصیل علوم آل محمد (ص) در سنتی پیوسته و شناختهشده، انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت مستحبات و اخلاق نبوی(ص)، التزام به لباس روحانیت به مثابه سنتی نبوی است. در خصوص آسیبشناسی حوزههای علمیه علاوه بر سخنان مرحوم حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری، مراجعه به آثار استاد شهید مرتضی مطهری و استاد محمدرضا حکیمی پیشنهاد میشود.
اقدامات تفرقهافکنانه جریانِ لندن نشینی با استفاده از نام روحانیت شیعه
«خبرگزاری دانشجو»- در سالهای اخیر جریانِ لندن نشینی با استفاده از نام روحانیت شیعه اقدامات تفرقهافکنانهای داشتهاند که نمونهای از آنان جریان یاسر الحبیب با حمایت سید مجتبی و سید صادق شیرازی است، در این زمینه تاریخچهای از این جریان را برای مخاطبین ما بفرمایید.
ثمرحسینی: یاسر الحبیب فرد روحانینمای کویتی و از شاگردان سید مجتبی شیرازی و سید صادق شیرازی است که به دلیل توهین به مقدسات اهل سنت و همسر پیامبر گرامی اسلام، تابعیت کویتیاش سلب شد. او با حمایت بریتانیا به لندن رفت و در آنجا پناهنده سیاسی شد و هیئت خدام المهدی را که پیشتر در کویت تأسیس کرده بود، در لندن راهاندازی کرد.
در کنار آن پارهای نشریات و شبکههای ماهوارهای با حمایت سید مجتبی شیرازی تأسیس کرد. البته مواضع برادران شیرازی (سید محمد، سید صادق و سید مجتبی) فرزندان مرحوم آیتالله سید مهدی شیرازی را باید در طول مراحل مختلف تاریخی زندگیشان مدنظر قرار داد. هیچ یک از اینان در مرکزیت مرجعیت شیعه قرار نداشتهاند و مرجعیت آنان محلی بوده است.
مرجعیت اصلی شیعه پس از آیتالله العظمی بروجردی در اختیار علمای بزرگی همچون آیات عظام امام خمینی، مرعشی نجفی، گلپایگانی، خویی، اراکی و ... و اکنون آیات عظام سیستانی، مقام معظم رهبری، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و دیگران است.
سید محمد شیرازی و برادرانش در جوانی جهت کسب مرجعیت شتاب کردند
با این وجود سید محمد شیرازی و برادرانش در جوانی جهت کسب مرجعیت شتاب کردند و در میان برخی از شیعیان کویتی و عراقی طرفدارانی یافتند و این شتاب در اعلام مرجعیت، با سیره و منش علمای بزرگ شیعه همچون مرحوم آیتالله العظمی بهجت فومنی و یا آیتالله العظمی اراکی و دیگران که سعی در دوری از این عناوین داشتند، متفاوت است.
سید محمد شیرازی جز در مقطعی کوتاه، روابط سردی با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) داشت. برخی از آن مسایل در کتاب خاطرات آیتالله سید عباس خاتم یزدی بازگو شده است. البته عناد سید مجتبی شیرازی با انقلاب اسلامی ایران که گاه آشکارا تا تکفیر علمای بزرگی پیشرفته و فیلمهای سخنرانیهایش در وبگاههای سلفی معمولاً به عنوان شاهدی از تعارضات درونی شیعه جهت مخاطبان بیاطلاع جهان عرب پخش میشود، موضوعی پنهانی نیست.
آنان اصول اخلاق و تهذیب نفس را رعایت نکردهاند؛ زیرا زمانی که حرمت مراجع تقلید شیعه، همچون آیات عظام محمدتقی بهجت فومنی (ره) و مکارم شیرازی توسط یاسر الحبیب شکسته شد، اخلاق و ادب اسلامی اقتضا میکرد، حمایت از او برداشته شود و نه آنکه چنین حمایتی با صدور اجازه روایتی سید صادق شیرازی و انتشار آن در وبگاه یاسر الحبیب تشدید شود.
یاسر الحبیب با گستاخی تمام آشکارا آیتالله بهجت را فردی منحرف نامید
یاسر الحبیب با گستاخی تمام آشکارا آیتالله بهجت را فردی منحرف نامید و توهینها به حضرت آیتالله سیستانی و مقام معظم رهبری کرد و آن را در وبگاه خود، چه به زبان عربی و چه به زبان فارسی منتشر کرد.
اما علاوه بر این بیادبی و گستاخی، آنان فاقد جامعنگری نیز بودهاند. مراجع شیعه، محل رجوع همه مسلمانان و نه تنها شیعیان بودهاند و همواره بر وحدت اسلامی و پرهیز از دودستگی در صفوف امت تاکید کرده اند.
راز موفقیت حضرت آیتالله العظمی سیستانی در عراق توجه به همین سنت حسنه علمای بزرگ شیعه است. او به عنوان مرجع همه عراقیها و نه فقط شیعیان عمل کرده است؛ از این رو، زمانی که این فتوا صادر شد که تعرض به مساجد اهل سنت در حکم تعرض به مراقد اهلبیت (ع) است، دار الافتای مصر به بیداری علمای شیعه میبالد و افتخار میکند.
تحریک احساسات برادران اهل سنت بدترین شیوه برای کسب شهرت
منسوبان این جریان، چنانکه اشاره خواهم کرد، کوشش کرد تا با تحریک احساسات برادران اهل سنت، خود را در محور توجهات جهان اسلام قرار دهد و این بدترین شیوه برای کسب شهرت است.
پیش از آنکه این گروه با اهل سنت در تعارض باشند، با مراجع بزرگ شیعه در تعارض هستند
البته برخوردهای ناشایست آنان با علمای شیعه، برکاتی هم داشت و آن اینکه مسلمانان جهان دریافتند که پیش از آنکه این گروه با اهل سنت در تعارض و دشمنی باشند، با مراجع بزرگ شیعه در تعارض و اختلاف هستند؛ بنابراین با ایجاد امکان تمییز برای مسلمانان جهان، امکان سوءاستفاده از عنوان شیعه و یا ایران توسط استعمارگران غربی و جاهلان و مغرضان گرفته شد.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا میتوان جهتگیریهای این جریان را انحرافی دانست؟
ثمرحسینی: ما در نگاه وحدتگرایانه و تقریبی مرحوم آیتالله العظمی سید حسین بروجردی (ره) و بسیاری از علما و مراجع بزرگ شیعه هیچ تردید و ابهامی نداریم و مگر نه این است که حتی علامه امینی در مقدمه مجلد هشتم الغدیر به صراحت مینویسد: «الغدیر در دنیای اسلام، صفها را متحد خواهد ساخت. او در ذیل این بحث اثبات میکند که الغدیر بسیاری از سوء تفاهمات را حل میکند و موجب نزدیکتر شدن مسلمانان به یکدیگر خواهد شد و شهید مرتضی مطهری (ره) و علامه محمدتقی جعفری (ره) و علامه سید مرتضی عسکری (ره) هر یک در مقالاتی جدا از نقش تقریبی علامه امینی تقدیر کردهاند.
علامه عسکری به درستی بیان میکند که امینی ثابت کرد که وحدت مسلمانان با ترک تحقیق و پژوهش در مسایل اختلافی که بخش عمدهای از آن بر اثر احادیث مجعول و تاریخ مجعول شکل گرفته است، محقق نمیشود؛ بنابراین باید همچون علامه امینی، به قصد فهمیدن و فهماندن عقاید اسلام وارد تحقیق و پژوهش شد و درعینحال ادب و اخلاق اسلامی را رعایت کرد.
برادری اسلامی و رفع اختلافها با نمایش توهین و تحقیر و ناسزا گفتن به یکدیگر هرگز روی نخواهد داد. علامه امینی ادب پیشه کرد و کتاب الغدیر جاودانه شد. مسلمانان نیازمند آن هستند که در بررسی اختلافات، ادب دینی، شرافت اسلامی، عفت کلام و راستگویی و امانتداری حفظ شود؛ بنابراین شخصیتهای اینچنینی مصلحانی اجتماعی هستند که جهت اصلاح امت به نقد ضابطهمند آثار مختلف مبادرت کرده است نه آنکه افتخارشان توهین و تحقیر دیگران باشد.
یاسر الحبیب با استناد به اجازة روایت سید صادق شیرازی و حمایت سید مجتبی شیرازی فعالیت دینی خود را مشروع قلمداد میکند و چنانکه گفته شد، در چارچوب هیئت «خدام المهدی» در لندن به دشمنی با شیعه و اهل سنت میپردازد.
جنجالیترین اقدام زشت یاسر الحبیب
جنجالیترین اقدام زشت او که شدیداً بر مطالعات شیعهشناسی اهل سنت تأثیرگذار بوده است، برگزاری مراسم جشن در روز درگذشت عایشه همسر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) (در تاریخ 17 رمضان 1431 ق) و توسعة اینگونه جشنها به سالروز وفات دیگر صحابة آن حضرت است.
البته مسئله تنها به سخنرانی مذکور ختم نشد. وابستگان به هیئت خدام المهدی کتاب «... الوجه الآخر لعائشة» (کلمه اول عنوان کتاب را بیان نکردم) از تألیفات یاسر الحبیب را در هفت فصل و در بیش از یک هزار صفحه به چاپ رساندند که در طی یکی از فصول ننگین آن به زشتی به مقدسات مسلمانان توهین کردند.
نیز میتوان به کتاب «فصل الخطاب فی تاریخ قتل عمر بن خطاب» تألیف ابوالحسین خوئینی اشاره کرد که توسط همین افراد در لبنان منتشر شد. این کتاب به دنبال تحریک برادران اهل سنت است و به دنبال تعیین دقیق تاریخ قتل خلیفه دوم به منظور مشخص ساختن تاریخ جشن و سرور برای همفکرانشان است و اینکه در لبنان منتشر شد، نشان از توطئهای علیه حزبالله لبنان داشت که به موقع با واکنش سید حسن نصرالله ناکام ماند.
اینگونه اقدامات فتنهانگیزی در میان مسلمانان است و ادامة آن را میتوان در سخنرانی شب هفتم ذی الحجة 1431 ق یاسر الحبیب به مناسبت شهادت امام باقر (علیهالسلام) دید که در آن میخواهد تا در عراق نام خیابانها و بناهایی مانند خیابان رشید، خیابان منصور، دانشگاه مستنصریه و... تغییر کند؛ اما آیا مشکل عراق در حال حاضر نام خیابانهای آن است؟
اینجاست که تفاوت سطح بیداری و وسعت دید مراجع بزرگی چون آیتالله العظمی سیستانی با این جماعت قلیل به خوبی آشکار میشود. چنین دعوتی به ویژه در شرایط کنونی تنها به ایجاد تنفر مذهبی در عراق (و دیگر ممالک اسلامی) منجر میشود.
افرادی چون یاسر الحبیب خواسته یا ناخواسته بازیچه شدهاند
از سوی دیگر همین برنامه تفرقهافکنانه از سوی برخی از مخالفان وحدت اسلامی در بحرین دنبال میشود. سلفیهای وهابی کوشش میکنند تا اهل سنت بحرین را با این عنوان که اسامی خیابانها و شهرهایشان شیعی و صفوی شده است و یا در عراق نام شهر الثورة به الصدر تغییر یافته است، بر ضد شیعیان تهییج کنند که نشان میدهد که استعمارگران از هر فرصتی برای ایجاد دشمنی در میان مسلمانان استفاده میکنند و در واقع افرادی چون یاسر الحبیب خواسته یا ناخواسته بازیچه آنان شدهاند.
«خبرگزاری دانشجو»- خطر این جریان از چه جهت است؟
ثمر حسینی: خطر اصلی این گروه در کوششی است که جهت تخریب وحدت اسلامی به کار بستهاند. سمتوسوی اقدامات یاسر الحبیب در وهلة اول متوجه دشمنی با علمای تقریبی اهل سنت است که خود میتواند عزم آنان را بر تقریب مذاهب اسلامی و طرد چنین رویکردهای غلطی در جهان اسلام بیشتر کند.
همچنین نباید از نظر دور داشت که گروههای سلفی بیش از هر گروه دیگر، در فضای اینترنت به نام محکومیت این عمل به انتشار آن پرداختهاند و حتی بخشی از کتاب خوئینی را جهت دانلود در اینترنت گذاشتهاند. در این موضوع که یاسر الحبیب به دنبال ایجاد تضاد و فتنة قومی و مذهبی در میان مسلمانان است، شکی نیست.
دستاویزی برای حمله به شیعه توسط شیوخ وهابی
من در مجلد دوم کتاب شیعه شناسی معاصر اهل سنت که توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر خواهد شد، نشان دادهام که از سال 2010 میلادی، همزمان با فعالیت یاسر الحبیب، مرحلۀ جدید و متمایزی در تشدید ادبیات شیعه هراسی توسط مخالفان وحدت اسلامی آغاز شد و البته فصل کوتاهی از مجلد اول آن کتاب را درباره محکومیت اقدامات یاسر الحبیب نوشتهام.
این عمل دستاویزی برای حمله به شیعه (و نه به شخص یاسر الحبیب و مراکز جاسوسی بریتانیا) توسط شیوخ وهابی شد. در اینجا باید توجه داشت که در موارد اینچنینی، مضمون تمامی وبگاههای ضد تقریبی موجود، در اقدامی ظاهراً هماهنگ، بر اساس مضامین جدید شیعههراسی تغییر میکنند.
دامنة تبلیغاتِ شیعههراسی به مرور زمان شیبی تندتر از قبل به خود میگیرد
ازاینرو دامنة تبلیغاتِ شیعههراسی به مرور زمان شیبی تندتر از قبل به خود میگیرد و عملاً تولیدات رسانهای این گروه در خدمت شبکههای ماهوارهای سلفی وهابی میشود. از سال 2010 میلادی، همین اقدامات در کنار اتهام قدیمی و ناروای «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن»، از مهمترین دلایل توجیهکننده عملیات تروریستی علیه شیعیان شد.
برخی از شیوخ سلفی که در برنامههای شبکههای ماهوارهای غالباً منسوب به سعودی، عمل زشت یاسر الحبیب را به شیعه و نه جریان او نسبت دادهاند و با بهرهبرداری از اقدامات نمایشی این گروه، حکم به تکفیر شیعه میدهند، عبارتاند از: شیخ حسن مشهور، محمد الزغبی (در شبکه الخلیجیه)، محمد العریفی (در شبکه الحکمه)، محمد حسان (در شبکه الرحمه)، یوسف الاحمد (در شبکه صفا)، عدنان عرعور (در شبکه صفا)، ابوالاشبال الزهیری (در شبکه الناس)، مازن السرساوی (در شبکههای الحکمة و صفا)، سعد البریک (در شبکه صفا)، مصطفی العدوی (در شبکه صفا)، عبدالرحمن الدمشقیه (در شبکه صفا)، ولید الرشودی (در شبکه صفا)، حسن الحسینی (در شبکه صفا)، محمود المصری (در شبکه الناس) و ...
البته دیدگاه دیگر آنان همچون سید صادق شیرازی که معتقدند که «هیچچیز جای قمه زدن روز عاشورا را نمیتواند بگیرد» و دائماً میخواهند تا شیعیان با قمه زدن خون خود را در روز عاشورا به زمین بریزند، دستاویزی برای حملات روانی علیه شیعیان است که تصویری زننده از شیعیان را نمایش میدهد. این پافشاری بر قمه زنی بر سر و بدن شیعیان، بیانگر تقابل آنها با فتوای شجاعانه مقام معظم رهبری و بسیاری از علمای شیعه در این زمینه است.
«خبرگزاری دانشجو»- در مقابل این جریان چه اقداماتی صورت گرفته است و بهترین پیشنهاد برای کم کردن آسیب این جریان به جامعه شیعه و مسلمان چیست؟
ثمر حسینی: اولین موج واکنشها در اعتراض به اقدام فتنهانگیز آنان در توهین به مقدسات اهل سنت، همزمان با برادران اهل سنت، در میان علمای شیعه روی داد. از میان آنها میتوان به فتوای قاطع مقام معظم رهبری در حرمت توهین به مقدسات اهل سنت اشاره کرد؛ نیز باید به بیانیة مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران که در آن زمان حضرت آیتالله حاج شیخ محمدعلی تسخیری دبیر کل آن بودند. اعلامیه علمای شیعة منطقة احساء عربستان و نیز فتاوی برخی از علماء و مراجع بزرگ تشیع مانند آیتالله العظمی مکارم شیرازی از دیگر اقدامات مهم در این زمینه بوده است؛ ایشان یاسر الحبیب را یا مزدور و مأمور دانست و یا سفیه و دیوانه.
از علمای شیعه کویتی و عربستانی که در محکومیت اقدام یاسر الحبیب بیانیه صادر کردهاند میتوان به مرحوم شیخ عَمری، شیخ حسین معتوق، شیخ حسن صفار، شیخ علی آل محسن، شیخ عبدالجلیل السمین، شیخ نمر و سید هاشم السلمان اشاره کرد. حزبالله لبنان نیز واکنش تندی به این اهانتها داشت.بازتابهای اقدام زشت یاسر الحبیب موجب اهمیت یافتن ضرورت تقریب مذاهب اسلامی شد
اینچنین بر خلاف خواستة یاسر الحبیب، بازتابهای اقدام زشت او موجب اهمیت یافتن ضرورت تقریب مذاهب اسلامی شد. بار دیگر فتاوی تقریبی علمای شیعه که پیش از این صادرشده بودند، مورد استناد قرار گرفتند؛ و نیز مجموعة جدیدی از فتاوی تقریبی تولید شد که باید برای نسلهای بعدی به تمامی بایگانی شود و چنانکه گفته شد، با اهانتهای آنان به علمای شیعه، مرز میان شیعه و گروههایی مانند هیأت خدام المهدی لندن به خوبی از یکدیگر جدا شد.
بنابراین باید با ایجاد بایگانی قابل رجوع از فتاوی علمای تقریبی شیعه و اهل سنت، ایجاد بایگانی مستند قابل رجوع از سوابق افراد، مشخص کردن خطوط و مرزهای افراد جهت روشن شدن مواضع افراد با یکدیگر جلوی بسیاری از پیامدهای این جریان را گرفت. در کنار همه اینها باید وصایای مرحوم امام خمینی را درباره روحانیت جدی گرفت و محقق ساخت.
منبع: خبرگزاری دانشجو : 28 / 10 / 1392 کد خبر : 287523
مصاحبه با خبرگزاری شبستان پیرامون شیعههراسی و مساجد اسلامی
گروه مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان: مسئله این است که تمامی پیروان مذاهب معتبر اسلامی باید بتوانند آزادانه اعمال عبادی خود را در مساجد و اماکن تاریخی اسلام بهجای آورند و از حق آموزش عقاید دینی بر مبنای مذهب خود بهرهمند باشند. شیعه هراسی در فتاوی شیوخ وهابی در همه جنبههای زندگی مطرح است. مثلاً در پارهای از فتاوی آنان، دوستی و اخوت اسلامی با شیعیان را در حکم دوستی با کفار دانستهاند، این موضوع در قبال مساجد شیعیان نیز صادق است. این جملات بخشی از سخنان دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفت وگو با خبرنگار گروه مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان را تشکیل می دهد که بخش اول این گفت وگو را می خوانید: - آیا وهابیها شأنیتی برای اماکن مذهبی ادیان قائلاند، منظور ادیان آسمانی است؟ اگرچه در میان شیوخ سلفی وهابی گرایشهای مختلفی دیده میشود، ولی معمولاً آنان به گفتگوی با اهل کتاب گرایشی ندارند، با اینحال این امر موضوعی داخلی در سرزمین وحی نیست و به لحاظ بیرونی، تابع منافع و سیاستهای پادشاهی عربستان سعودی است. اما مسئله اصلی مسلمانان در داخل عربستان سعودی، انحصار تعلیمات مذهبی در دست هیئت کبار علمای سعودی است که منصوب پادشاه آن کشورند و از همین رو مسئله اصلی آنان، گفتگوی میان مذاهب اسلامی برای احقاق حقوق مسلمانان چه شیعه یا سنی است؛ اما در برخی از کشورهای اسلامی مانند مصر یا لبنان که در آن اقلیت مسیحی قابلتوجهی زندگی میکنند، برخلاف شیوخ سلفی، غالب علمای اسلامی بر پایه اصول دعوت اسلامی، رویکرد گفتگو و تفاهم را بر اساس اصول دعوت اسلامی اتخاذ کردهاند. البته موضع سلفیه تکفیری همانند وقایع سوریه،که ترور و کشتار دیگران را چه مسلمان یا غیرمسلمان در دستور کار خود قرار داده است، در قبال اماکن مذهبی اهل کتاب مشخص است. - وهابیون مساجد جداگانه و اختصاصی برای خود دارند اما برای مساجد مذاهب اسلامی احترامی قائل نیستند، علت چیست؟ آنها چه تفاوتی میان مساجد خود با مساجد مذاهب اسلامی قائلاند و ریشه این تفکر کجاست؟ مساجد از کانونهای اصلی آموزش دینی هستند که وظایف مهمی را برای اصلاح فرد و اجتماع بر عهده دارند. مساجد باید بیانگر وحدت موجود میان مسلمانان باشند و نه عاملی برای فرقهگرایی و تفرقه. اصولاً باید توجه داشت که وحدت مسلمانان در برابر کفار امری موجود و حاصل است، به تعبیر آیتالله صافی گلپایگانی، مراد از وحدت اسلامی این نیست که وحدت و قدر مشترکی میان آنها ایجاد کنیم که این امر تحصیل حاصل است. شیعه و سنی در توحید و نبوت و معاد با هم وحدت و قدر جامع دارند که با آن از دیگران چه کفار و یا اهل کتاب ممتاز و مستقل هستند. کتابشان قرآن است که همگی بر اعجاز آن و صیانت آن از تحریف تأکیددارند و پیامبرشان حضرت خاتمالانبیاء محمد مصطفی صلىالله علیه وآله و سلم است و قبلهشان کعبه معظمه است. همچنین نمازهاى پنجگانه، روزه ماه مبارک رمضان، حج، حرمتِ ربا، خمر، قمار، نکاح محارم، و محرمات دیگر، همگی از مواد اتحاد آنان است. بنابراین وحدت امری بالفعل و موجود است و مساجد یکی از جلوههای بارز آن است. مسئله این نیست که در سرزمین وحی هرکس برای خودش مسجدی در تقابل با دیگری داشته باشد. مسئله این است که تمامی پیروان مذاهب معتبر اسلامی باید بتوانند آزادانه اعمال عبادی خود را در مساجد و اماکن تاریخی اسلام بهجای آورند و از حق آموزش عقاید دینی بر مبنای مذهب خود بهرهمند باشند. یکی از انتقادات شهید شیخ رمضان البوطی از سلفیه آن بود که چرا آموزش در سرزمین وحی که متعلق به جمیع مسلمانان است، باید منحصراً در اختیار فرقه سلفیها باشد؟ و به چه مجوزی از پارهای از اعمال مسلمانان با عناوینی چون شرک و کفر ممانعت به عمل میآید. توجه شود که تا پیش از سال 1343 قمری، مسلمانان که برای زیارت به شهر مدینه وارد میشدند، به زیارت پیامبر اکرم (ص) و قبور فرزندان رسولالله (ص) در بقیع و قبور صحابه همانند ابن عباس و خدیجه امالمؤمنین (س) و شهدای احد و دیگران میرفتند. اما از آن تاریخ به بعد، مسلمانان و نیاکانشان متهم به شرک شدند و اجازه چنین کاری را نیافتند. سلفیها قبرها و گنبدهایی را که در مکه و مدینه بود و مورداحترام همه مسلمانان بود، از میان بردند و مردم مکه و مدینه را مجبور به قبول عقاید خود کردند و نظام جدیدی از اداره مساجد و اوقاف اسلامی را ایجاد کردند. شرح مفصلی از این موضوع در کنار مواردی از قتل و غارت حجاج مصری و یمنی در تاریخ امرای آل سعود، در کتاب «کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب» اثر علامه سید محسن امین موجود است. - آیا در فتاوای مفتیان وهابی، فتوایی درباره مساجد شیعه وجود دارد، اساساً نگرش وهابیت نسبت به حضور شیعیان در مسجد و کاربریهای متعدد مساجد در میان شیعیان چیست؟ بهطورکلی مفتیان وهابی، اهل سنت را از دوستی و تعامل با شیعیان منع میکنند. آنها میکوشند تا با کاهش ارتباط میان مسلمانان شیعه و سنی، از برقراری تعاون و تضافر میان شیعه و سنی بکاهند تا تضاد و تفرقه میانشان استمرار یابد. اگر بسامد مجموع تألیفات سلفیه وهابیت در روزگار امروز را مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دید که اصولاً حیات آنان در گرو استمرار اختلاف میان مسلمانان است؛ از سوی دیگر باید توجه داشت که وهابیت در دوران معاصر در پیوندی عمیق با حکومت آل سعود است و بنابراین بسیاری از اختلافافکنیها خاستگاه و منشأ سیاسی دارد. سلفیه وهابی بر اساس معاهدهای تاریخی در سال 1157 قمری، در پیوندی تنگاتنگ با حکومت آل سعود است و به حفظ نظام پادشاهی و حمایت از آن متعهد است. با این توضیح شیعه هراسی در فتاوی شیوخ وهابی در همه جنبههای زندگی مطرح است. مثلاً در پارهای از فتاوی آنان، ذبیحه شیعیان را نجس دانستهاند یا دوستی و اخوت اسلامی با شیعیان را در حکم دوستی با کفار دانستهاند و اهل سنت را از شرکت در مراسم شادی و یا غم شیعیان منع میکنند که در پارهای از فتاوی هیئت کبار علمای سعودی قابلمشاهده است. این موضوع در قبال مساجد شیعیان نیز صادق است و افرادی چون عثمان الخمیس کویتی یا فرکوس الجزایری که هر دو تحصیلکرده دانشگاهها و شیوخ سعودیاند، مسلمانان را از ورود به مساجد شیعیان منع میکنند و مساجد شیعیان را مسجد ضرار مینامند و مدعیاند در مساجد آنان خداوند متعال عبادت نمیشود. همین اتهامات مربوط به شرک و نفاق را به موضوع حسینیهها نیز منتقل میکنند، مثلاً عبارت «یا حسین (ع)» را تشانه توسل شیعیان به غیر خدا و از مظاهر شرک تلفی میکنند. اینگونه ادعاها همگی بیتوجه به تفاسیر و برداشتهای خود شیعیان مطرحشده است. آنان که آشنا با علامه عبدالحسین امینی و آثارش هستند میدانند که او محققی حکیم است و در آثارش سخنی لغو و بیهوده یا از سر سرگرمی و سُخره بیاننشده است و اگر او در کتاب الغدیر، زمانی که به بررسی ادعاهای عجیبوغریب آثار سلفی - وهابی درباره شیعه میرسد، مینویسد: »بخوانید و بخندید و یا بخوانید و گریه کنید« (إقرأ و اضحک، أو اقرأ و ابکِ) مرادش خنداندنِ مخاطبش نیست، در واقع علامه امینی اعتراض میکند که چرا برخی از نویسندگان به شیعه بهمثابه ملتی منقرضشده نگریستهاند و آنگاه خواستهاند بهشیوه برخی از باستانشناسان، با نقل چند روایت ضعیف و چند نقلقول مشکوک، و بیتوجه به تعاریف و برداشتهای علمای شیعه، عقاید شیعیان را بشناسانند. آیا احتمال نمیدادند که ممکن است عالمانی از شیعه زنده باشند و سخنانشان را بشنوند؟ عبارت »بخوانید و بخندید« علامه امینی فریاد رسای اعتراض اوست؛ فریادی که در پس آن رنج و مظلومیتی غمبار را نمایان میسازد؛ او خواسته تا با این عبارت قبح اتهام و سخن بیدلیل و منطق را نشان دهد. منبع: خبرگزاری شبستان کد خبر : ۳۶۸۴۰۵ گروه خبری مسجد و کانونها http://www.shabestan.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=4&Id=368405&Mode=
مصاحبه با خبرگزاری نسیم - در باب اهمیت کار بزرگ علامه مجلسی رحمه الله تعالی
منبع خبرگزاری نسیم
http://nasimonline.ir/detail/News/918337/162
کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتگو با «نسیم» ضمن معرفی علامه مجلسی و آثار مکتوب وی به بیان وجوه تمایز مجموعه بحارالانوار پرداخت. آنچه از نظر میگذرانید، مشروح این گفتگو است.
نسیم: علامه مجلسی؛ صاحب کتاب شریف بحارالانوار و آثار ایشان را بهطور مختصر معرفی نمایید.
ثمر حسینی: مرحوم علامه محمدباقر مجلسی(ره) (معروف به مجلسی دوم) زاده به سال 1047 و متوفی سال 1111 هجری قمری است. او معاصر با حکومت شاه سلیمان و شاه حسین صفوی (آخرین پادشاه سلسله صفوی) است. علامه مجلسی در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش محمدتقی (معروف به مجلسی اول) از شاگردان برجسته شیخ بهایی بود. از اساتید او علاوه بر پدر فاضلش میتوان به عالمانی همچون شیخ حر عاملی(ره) ، ملاصدرا(ره) ، محمد صالح مازندرانی(ره)، ملا محسن فیض کاشانی(ره)، و بسیاری دیگر اشاره کرد.
علامه مجلسی دارای دو دسته آثار به زبان عربی و فارسی است آثار فارسی او بالغ بر 50 رساله است که علاوه بر رواج عقیده، اقدام مهمی برای رواج زبان فارسی بوده است. از میان آنها میتوان به کتابهایی چون «زاد الحیاۀ»، «حیاۀ القلوب»، «عین الحیاۀ» و «حق الیقین» اشاره کرد که کتاب اخیر آخرین اثر علامه مجلسی بوده است.
آثار عربی او علاوه بر بحارالانوار، بالغ بر 12 کتاب میشود که برخی از آنان همچون شرحی که بر اصول کافی نوشت، خود مشتمل بر دوازده مجلد است.
نسیم: بزرگترین اثر علامه یعنی بحارالانوار را با ویژگیهای خاص آن تشریح نموده و بفرمایید وجه تمایز این اثر از بقیه آثار حدیثی شیعه چیست؟
ثمرحسینی: ابتدا باید اشاره داشت که میان تألیفات عصر درخشان پیشگامان بزرگی چون کلینی و صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و شیخ طبرسی و ... با تألیفات عصر علامه مجلسی تفاوت بسیار است. مرحوم استاد دکتر سید جعفر شهیدی در مقالهای که در یادنامه علامه امینی نوشته است و بسیاری دیگر از صاحبنظران به این موضوع اشاره کردهاند. دوران علامه مجلسی به اعتباری دوران فترت است که نهایت هنر و کمال در این دوران فهم عالی از کلمات متقدمان و تقریر مطالب گذشتگان است. با این توضیح، علامه مجلسی، همچون استادش مرحوم شیخ حر عاملی، در دوران خود بسیار خوش درخشیده است. اما علامه مجلسی کار مهم دیگری نیز انجام داد.
برای درک اهمیت کارهای علامه مجلسی باید توجه داشت که او در درجه اول مُحدث و کتابشناس و نُسخهشناسی بزرگ است که بر حفظ میراثِ روایی شیعه که بدان سخت دلبسته بود، نهایت اهتمام داشت. مهمترین اثر علامه مجلسی بحارالانوار با عنوان کامل «بحارالانوار فی الأحادیث المرویۀ عن النبی و الأئمۀ من آله الأطهار» است که در اصل 25 مجلد (جمعاً 44 کتاب و 2489 باب) است (مجلد پانزده آن در موضوع اخلاق، در دو مجلد منتشرشده است.) نگارش این اثر سی و پنج سال به طول انجامیده است و اولبار دوره بحارالانوار توسط مرحوم حاجی امین الضرب اصفهانی در تهران منتشر و بعدها چاپهای مختلفی از آن در ایران و دیگر کشورها شده است.
علامه مجلسی در تألیف بحارالانوار کوشیده است تا اصول اربعمائه و آثار روایی مهجوری را که در معرض نابودی قرار داشتهاند، احیا کند و البته در نگارش بحارالانوار، کمتر از کتب اربعه شیعه (یعنی اصول کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار) و نیز نهجالبلاغه استفاده کرده است. گاه در مواردی روایت را نقل کرده، گاه شرحی بر آن نوشته است و یا موضع خود را درباره حدیث بیان میکند. در این مسیر طرح و روش و نگارش از اوست، و پارهای از شاگردانش او را یاری دادهاند.
برای فهم بهتر دلیل نگارش بحارالانوار اجازه دهید مثالی ملموس از دوران معاصر زده شود. یکی از اقدامات اصلی وهابیهای سعودی در حملات خود به عراق و شهر مقدس کربلا، نابودی هدفمند کتابخانههای خطی نفیسی بود که در آنجا وجود داشت. هماینک نیز میبینیم که گروههای تروریستی موسوم به داعش با سیطره بر موصل و دیگر مناطق عراق و شام، در پی نابودی کتابهای مرجع اسلامی و آثار و ابنیه تاریخی هستند.
وقتی میان یک ملت با مراجع اعتقادی و فرهنگی آن فاصله ایجاد شود و وقتی ارتباط نسل جوان با منابع اصلی اعتقادی خود کاهش یابد، صدمات جبرانناپذیری بر فرهنگ و عقیده آن ملت وارد میشود؛ بهعبارتدیگر آنها میکوشند تا با خشکاندن ریشهها، درخت را از میان ببرند، نه آنکه تنها جلوی میوه اش را بگیرند. نمونههایی از این موضوع در طول تاریخ شیعه به چشم میخورد. با این نگاه خواهیم دید که نگارش بحارالانوار اقتضای دوران علامه مجلسی برای حفظ میراث روایی یعنی حفظ موجودیت شیعه است. ازاینرو، علامه مجلسی کوشید ارتباط میان شیعیان با مراجع اصلی آن از میان نرود و ازاینرو سراغ اصول اربعمائۀ رفت. خود این اقدام فوقالعاده ارزشمند و پژوهشی سترگ است، ممکن است نقدهایی بر آن موضوع باشد،
علامه مجلسی در بحارالانوار درصدد جمعآوری روایات بوده است و در موارد متعددی تصریح دارد که مدعی صحیح بودن هر آنچه در بحار آمده است، نیست. بهطورکلی از دید شیعه تنها کتاب صد درصد درست و مصون از تحریف و تغییر، قرآن مجید است و سایر کتابها قابلبررسی و نقد و نظر هستند؛ بنابراین مشاهده میشود که برخی همچون علامه طباطبایی(ره) نقدهایی بر بحارالانوار نوشتهاند، هرچند متأسفانه ناتمام باقی ماند.
امام خمینی (ره) در کتاب کشفالاسرار درباره بحارالانوار معتقد است که بحار خزانۀ همه اخباری است که به پیشوایانِ اسلام نسبت دادهشده؛ چه درست باشد یا نادرست؛ و مجلسی درصدد آن نبوده است که کتابی بنویسد که دستورات و قوانین اسلام را در آن جمع کند و درست و نادرست را از هم جدا کند که این کار وظیفه متخصصان و علمای اسلامی است که بدان رجوع میکنند.
برخی از اندیشمندان بزرگ اسلامی نیز همچون علامه سید محسن امین پیشنهاد تهذیب بحارالانوار را دادهاند؛ هرچند علمای بزرگ شیعه در بررسی روایات همواره متکی بر اصول معتبر شناخت حدیث بودهاند تا شهرت کتابها و یا نام افراد. در حاشیه این را نیز باید افزود که برخی از نقدهای وارده بر آثار علامه مجلسی، بیشتر ناشی از قرائت نادرست و گاه مغرضانه از آن است. وجود مثلاً روایتی ضعیف در یک منبع روایی را نباید دستاویزی برای زیر سؤال بردن کل آن اثر قرار داد؛ و بحث در این زمینه مجال دیگری را می طلبد
البته ابعاد دیگری از اظهارنظرهای نادرست نیز موجود است. برای مثال، یک دسته از اظهارنظرهای نادرست از سوی شرق شناسان بیانشده است، مانند آنچه ادوارد بروان تأکید دارد که علامه مجلسی در عالم رؤیا دیدهشده که گفته است که از تمام اعمالش تنها دادن سیب به یک فرد یهودی موجب نجاتش شد. استاد دکتر مهدی مهدوی دامغانی در نقد گفتار ادوارد براون مینویسد که مأخذ او کتاب «قصص العلماء» است و براون خود درباره آن کتاب آورده است که آن را در ایام تعطیل عید پاک سال 1923 م خوانده است و از میان مطالب بیهوده و خزعبلات آن مقداری اطلاعات گرانبها کسب است! و چگونه با چنین قضاوتی، آن کتاب را مأخذ پژوهش درباره علامه مجلسی کرده است؟ و جالب آن است که در کتاب قصصالعلماء این خواب غلط و رؤیای کاذب معرفیشده است و ادوارد براون بهعمد قبل و بعد ماجرا را نقل نکرده است و نظیر اینگونه مثالها بسیار است.
نسیم: وضعیت نقل حدیث و نگارش آن در میان شیعیان چگونه بود که علامه مجلسی احساس ضرورت به تألیف کتابی چون بحارالانوار کردند؟
ثمرحسینی: برای درک صحیح صورتمسئلۀ علامه مجلسی بهتر است به مثالی عینی از دوران کنونی توجه کنیم. یکی از شیعه ستیزان معروف سلفی وهابی، احمد بن سعد حَمْدان الغَامدی بود که استاد مطالعات عالی گروه عقیده در دانشگاه امالقری بود و در همین اواخر از دنیا رفت. غامدی در کتابش با عنوان «التشیع نشأته و مراحل تکوینه» با این پیشفرض نادرست که «قدیمیترین نسخه یک اثر روایی حتماً صحیحترین آن است» بیان کرده است که چون برخی از مصححان «اصول کافی» و یا «من لا یحضره الفقیه» از نسخ متأخر استفاده کردهاند، پس آن کتابها فاقد ارزش است. البته توجه شود که برخلاف تصور غامدی، نسخ خطی کتاب اصول کافی تنها متعلق به سدة یازدهم قمری به بعد نیست و نسخ پیش از آن نیز موجود است ازجمله نسخهای است موجود در «کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی» به تاریخ کتابت «ربیعالاول 675 ق» و آن نسخ چاپ سنگی که غامدی فکر میکند به قرن یازده و دوازده تعلق دارند، درواقع از این نسخه گرفتهشدهاند و از آن پیشتر نیز موجود است؛ اما مسئلۀ مهمتر موضوعی است که مرحوم استاد جلالالدین هُمایی در کتاب «مختاری نامه» اش بیان کرده و دقت در گفتار او اهمیت کار علامه مجلسی را میرساند. استاد همایی مینویسد کسانی که از راه قدیمی بودن نسخهها حکم به صحت آن میکنند و برای نسخة جدید نسبت به نسخة قدیم ارزش کمتری قائل هستند، سخت در اشتباهاند؛ زیرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که بهطور مثال کاتب قرن دهم حتماً نسخة خود را از نسخة قرن نهم گرفته باشد و کاتب قرن هفتم نیز از روی نسخة قرن هشتم استنساخ کرده باشد. چهبسا کاتب قرن دهم نسخة خود را از روی نسخة قرن پنجم برگرفته باشد، ولی کاتب قرن نهم از نسخهای همزمان با خود استنساخ کرده باشد.
این مقدمه را عرض کردم تا مشخص شود که حفظِ آثار گذشتگان و بهویژه مراجع اصلی روایی و اعتقادی شیعه تا چه اندازه اهمیت دارد و این بصیرت علامه مجلسی را در زمانهاش نشان میدهد که متوجه اهمیت استنساخ از نسخههای خطی متقدم بود و کوشید تا آنها را با نظمی جدید در ابواب مختلف بحارالانوار ارائه دهد و از دستخوش حوادث مختلف نجات دهد.
نسیم: آیا میتوان ادعا کرد بحارالانوار مجموع همان اصول اربعمائه شیعه است؟
ثمرحسینی: بخش جالبتوجهی از اصول اربعمائه شیعه در بحارالانوار ثبتشده است؛ هرچند بسیاری از روایات شیعه به دلایل مختلفی به دست ما نرسیده است. در اینجا لازم است کمی در خصوص این اصطلاح سخن گفته شود. شیعه احادیث خود را از ائمه معصومین (ع) اخذ میکند. اصحابِ هر یک از ائمه اطهار (ع) مانند سلیم بن قیس هلالی، از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) و یا زراره و محمد بن مسلم، از اصحاب امام صادق (ع) که احادیث را در رسالههایی مینوشتند که در اصطلاح محدثان شیعی موسوم به اصل و مجموع آنان اصول است.
از اینرو در کتابهای رجال درباره اصحاب ائمه مینویسند: له اصل و یا له اصلان و یا له اصول (یعنی او دارای یک اصل و یا او دارای دو اصل و یا او دارای چند اصل است)؛ و مجموع این اصول بسیار بوده است که علمای شیعه چهارصد کتاب یا همان اصل را از میان چهار هزار یا شش هزار کتاب انتخاب کردند و اینچنین به آن اصول اربعمائه اطلاق شد و کتب اربعه شیعه از روی آنها تألیف شده است.
مصاحبه با خبرگزاری شبستان - مساجد جهان اسلام كانون آگاهي بخشي و مقابله با تفرقهانگيزي باشند
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفت وگو با خبرنگار گروه مسجد و کانون های خبرگزاری شبستان با اشاره به نقش مساجد در تقریب مذاهب اسلامی و افزایش کاربری مساجد در این راستا اظهار کرد: همچنان که مساجد باید از بنا آباد باشند، باید در هدایت بخشی و آگاهی بخشی به مسلمانان هم آباد و سازنده باشد.
وی ادامه داد: پارهای از روایات که در باب دگرگونی احوال در آخرالزمان وارد شده است اشاره به روزگاری دارد که در آن مساجد از حیث ساختمان آبادند ولی از حیث هدایت خراب و ویران. در حقیقت مساجد باید کانون رشد فرهنگ و اندیشه اسلامی باشند، البته در اینجا خوب است اشارهای کوتاه به یکی از پیشنهادهای آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی شود که آن را در کتاب »سفرنامه حج« مرقوم فرمودهاند و میتواند مبنایی برای رسالت مساجد از حیث تقریب مذاهب اسلامی باشد.
وی ادامه داد: پارهای از روایات که در باب دگرگونی احوال در آخرالزمان وارد شده است اشاره به روزگاری دارد که در آن مساجد از حیث ساختمان آبادند ولی از حیث هدایت خراب و ویران. در حقیقت مساجد باید کانون رشد فرهنگ و اندیشه اسلامی باشند، البته در اینجا خوب است اشارهای کوتاه به یکی از پیشنهادهای آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی حفظه الله تعالی شود که آن را در کتاب »سفرنامه حج« مرقوم فرمودهاند و میتواند مبنایی برای رسالت مساجد از حیث تقریب مذاهب اسلامی باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: آیت الله گلپایگانی در این کتاب می نویسد: باید «مسلمانان از بینش سیاسى کافى برخوردار باشند که بتوانند جریانهای مختلف و پیامدهای آنها را تحلیل و بررسى کنند و بفهمند که در مسائل مختلف و در شرایط مختلف، موضعگیرىهاى آنها چه آثار مثبت و منفى دارد و طرح مسئله براى چه مقصدى و از جانب چه کسى است؟» برای مثال مسلمانان باید بدانند چرا امثال محبالدین خطیب در آثاری همچون «الخطوط العریضة» با طرح اتهاماتی واهی، تقریب و وحدت اسلامی میان شیعه و سنی را محال دانستهاند و چرا حکومتهای سعودی و قطر همهساله چنان کتابهایی را بهصورت انبوه منتشر و بهرایگان میان حجاج توزیع میکنند؟ و آنان چرا میکوشند تا سخن شیعیان به دست مسلمانان نرسد؟ و این را اضافه کنم که غالب فتاوی هیئت کبار علمای سعودی، کتاب محب الدین خطیب را بهعنوان مرجعی برای شناخت شیعیان به اهل سنت معرفی میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: آیت الله گلپایگانی در این کتاب می نویسد: باید «مسلمانان از بینش سیاسى کافى برخوردار باشند که بتوانند جریانهای مختلف و پیامدهای آنها را تحلیل و بررسى کنند و بفهمند که در مسائل مختلف و در شرایط مختلف، موضعگیرىهاى آنها چه آثار مثبت و منفى دارد و طرح مسئله براى چه مقصدى و از جانب چه کسى است؟» برای مثال مسلمانان باید بدانند چرا امثال محبالدین خطیب در آثاری همچون «الخطوط العریضة» با طرح اتهاماتی واهی، تقریب و وحدت اسلامی میان شیعه و سنی را محال دانستهاند و چرا حکومتهای سعودی و قطر همهساله چنان کتابهایی را بهصورت انبوه منتشر و بهرایگان میان حجاج توزیع میکنند؟ و آنان چرا میکوشند تا سخن شیعیان به دست مسلمانان نرسد؟ و این را اضافه کنم که غالب فتاوی هیئت کبار علمای سعودی، کتاب محب الدین خطیب را بهعنوان مرجعی برای شناخت شیعیان به اهل سنت معرفی میکنند.
صداقت ثمر حسینی ادامه داد: با این وصف آیتالله صافی میخواهد تا مسلمانان اینگونه جریانها را که سیاست محض و تعصب خالص است از جریانهاى بحث و بررسى اهل مذاهب جدا کنند، ضمن آنکه بسیار فرق است میان کسی که در پی سوءاستفاده از موارد مورد اختلاف مسلمانان است با کسی که میکوشد با بررسی اختلافات حق را بیابد و با برخورد صحیح و روحیه تفاهم و حسن ظن، دیگران را نیز در کشف حقیقت یارى کند.
صداقت ثمر حسینی ادامه داد: با این وصف آیتالله صافی میخواهد تا مسلمانان اینگونه جریانها را که سیاست محض و تعصب خالص است از جریانهاى بحث و بررسى اهل مذاهب جدا کنند، ضمن آنکه بسیار فرق است میان کسی که در پی سوءاستفاده از موارد مورد اختلاف مسلمانان است با کسی که میکوشد با بررسی اختلافات حق را بیابد و با برخورد صحیح و روحیه تفاهم و حسن ظن، دیگران را نیز در کشف حقیقت یارى کند.
وی با بیان اینکه مساجد جهان اسلام باید کانون آگاهی بخشی برای مقابله با تفرقهانگیزی باشند و فرقی ندارد که آن تفرقه انگیزان، سلفی وهابی باشند یا جریانهای لندننشینی که به نام شیعه بر طبل تفرقه و نفاق در جهان اسلام میکوبند، تصریح کرد: مسجد در معنای حقیقیاش، مکانی برای عبادت همه مسلمانان است و هر مسلمانی از مذاهب شناختهشده اهل سنت و شیعه باید بتواند در آن آزادانه تردد کند و عبادت خدای متعال را به جای آورد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: البته طبیعی است در مناطقی که اکثریت با پیروان یک مذهب است، مساجد عموماً سیاق آن مذهب را به خود گیرند که در اینجا نیز جلوههای زیبایی از وحدت اسلامی در اقتدای مسلمانان به جماعت برادران مسلمان خود با مذاهب مختلف دیده میشود، بنابراین گمان میکنم موضوع اصلی باید رشد اخلاق و اخوت اسلامی میان مسلمانان و حاکم شدن آن در فضای مساجد اسلامی باشد تا مبادا فردی در جهان اسلام به دلیل مذهبش، شیعه باشد یا سنی، مورد اهانت قرار گیرد و مساجد جهان اسلام رنگ و بوی فرقهای به خود گیرد که با روح تعالیم اسلامی و معنای حقیقی نماز و بندگی خدا مغایرت دارد.
خبرگزاری شبستان، کد خبر : ۳۷۰۰۶۷
http://www.shabestan.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=4&Id=370067&Mode=
http://www.shabestan.ir/NSite/FullStory/Print/?Id=370067
مصاحبه با خبرگزاری دانشجو: اقدامات تفرقهافکنانه جریانِ لندن نشین با استفاده از نام روحانیت شیعه
گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو» این روزها نمی توان از تلاش برخی گروه ها و جریان های منحرف که همه توان و نیروی خود را خرج مقابله با وحدت مسلمانان نموده، برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان و بالا گرفتن نزاع و دشمنی میان آنان و در نتیجه تضعیف اسلام تلاش نموده اند، چشم پوشی کرد؛ لذا به بهانه میلاد حضرت ختمی مرتبت و نامگذاری هفته وحدت در گفتگو با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی؛ عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به بررسی و ریشه یابی اعتقادات و رفتارهای برخی از این گروه ها و جریان های انحرافی پرداخته ایم.
«خبرگزاری دانشجو»- مهمترین آسیبهای فرا روی حوزههای علمیه ناشی از چه عواملی است؟
ثمر حسینی: حوزة علمیه مکان آموزش علوم آل محمد (ص) است. علمای شیعه همواره تاکید کردهاند که علم باید توأم با عمل باشد و این اقتضای آن علوم شریف است، یعنی تعلیم علم باید همراه با انجام واجبات و ترک محرمات و عمل به سنت نبوی و اخلاق اسلامی باشد.
هرگاه فراگیری این علوم بدون تهذیب نفس باشد، خطراتِ عدیدهای برای افراد و بلکه کل جامعه ایجاد میکند و اگر خوب دقت شود، فرقه سازیها و دعاوی باطل آنان ناشی از عدم تهذیب نفس و عدم پایبندی به تقوای الهی بوده است.
ضرورت تهذیب نفس و اهمیت ویژه آن در فراگیری علوم الهی سخت مورد توجه و اهتمام مرحوم حضرت امام خمینی (ره) بود. اینکه حتی علمای بزرگ شیعه خود را بینیاز از حضور در درس اخلاق و تذکر و یادآوری مباحث آن ندانستهاند عظمت مطلب را میرساند. بسیاری از انحرافات سیاسی افراد و یا شتاب در انتشار رساله عملیه و مانند آن ناشی از عدم تهذیب نفس و تمایل به قدرت و شهوات نفسانی بوده است.
علاوه بر اینها جامعنگری نیز از ویژگیهایی است که هر فرد حوزوی باید داشته باشد. این موضوع در آثار و سخنان مرحوم حضرت امام خمینی (ره) و نیز مرحوم علامه عبدالحسین امینی (ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری دیگر از علما و نویسندگان دیده میشود. محمدرضا حکیمی به درستی در وصف علامه امینی مینویسد که «او درک میکرد که جهان، امروز صاحب صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی بینالمللی است؛ بنابراین، مرزبان حماسۀ جاوید و سرپرستی کلیت مواریث علمی و حقوقی و اجتماعی و سیاسی و اقدامی علی و آل علی را نمیتوان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد.»
حال اگر آموزش حوزوی همراه با تهذیب نفس نباشد و یا آن جامعنگری لازم در علوم حوزوی کسب نشود، احتمال افتادن در مسیرهای انحرافی و نادرست افزایش مییابد برای مثال، علامه وحیدی از نوادگان مرحوم آیتالله آقا محمدباقر وحید بهبهانی (ره) و از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی (ره) بود که اجازات متعدد اجتهاد از علما دریافت کرده بود؛ ولی چه سود از آن خاندان شریف و از آن اساتید بزرگ اگر نفس تهذیب نشده باشد.
او در سال 1314 شمسی که موضوع مجالس میهمانی زن و مرد و کشف حجاب اسلامی بر پا میشد، درحالیکه ملبس بود، همراه با همسرش وارد مجلس میهمانی دولتی شد و قصیدهای طولانی را که در مذمت حجاب سروده بود در آن مجلس خواند که مطلع آن این است: «به شرع احمد مرسل حجاب لازم نیست.» و بعدها عمامه و قبا و عبا را برداشت و به تعبیر مرحوم علامه حسینی طهرانی (ره) در کتاب «رساله نوین دربارة بناء اسلام بر سال و ماه قمری» فُکُل و کراوات و زُنار بست و تا آخر عمر با عنوان سناتور علامه وحیدی، در خدمت خاندان پهلوی بود. تعابیر قرآنی علامه حسینی طهرانی از فرجام سوء این فرد بسیار آموزنده و تکاندهنده است.
چنین افرادی امروزه نیز دیده میشوند. برای مثال، میتوان به مهدی خلجی اشاره کرد که زمانی در حوزه علمیه تحت آموزش بود و البته سطح آموزش او بسیار نازل بود. او با گرایش به مباحث روشنفکری دینی و سکولار جهان عرب، به تدریج جذب مراکز و مؤسسات مطالعات راهبردی ایالاتمتحده آمریکا همچون (مرکز مطالعات راهبُردی واشنگتن) و شبکههای رادیویی و تلویزیونی غربی شد و مطابق منافع آمریکا علیه ایران فعالیت کرد.
از سوی دیگر نمونهای همچون سید ابوالفضل برقعی نیز در جای خود جالبتوجه است که به تدریج مبدل به یک فرد سلفی وهابی شد و این تحول در او تدریجاً روی داد. او ابتدا منتقد تصوف شد، سپس منتقد برخی از باورهای شیعی و در نهایت منتقد اصل تشیع شد و وهابی شد. در این زمینه پیشنهاد میکنم به کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران» تألیف حجتالاسلام آقای رسول جعفریان مراجعه شود که فصل مفیدی با عنوان «جریانهای تجدید نظر طلاب در عقاید شیعه» دارد.
همچنین من اخیراً با افرادی مواجه شدهام که «ایده روحانیت منهای لباس» را در سر میپرورانند و هرچند جریانی معدود هستند ولی به طور جدی باید با آن مقابله کرد. آنها لباس را بنا بر موقعیت سنجی میپوشند و همواره عبا و عمامهای برای آن موقعیتهای ویژه، در کمد اتاقشان آماده دارند.
ما باید حساب این عده معدود را از روحانیت اصیل جدا کنیم. لباس روحانیت لباس اسلام، لباس شرافت، لباس عزت و سربلندی است و این لباس سنت رسول اکرم (ص) و اهلبیت شریف ایشان (ع) است.
در اینجا خاطرهای را از مرحوم آیتالله سید محمدحسین حسینی طهرانی (ره) نقل میکنم که خود بیواسطه در بیت ایشان شاهد بودهام. در نیمه شعبان سال 1413 قمری، در بیت حضرت علامه، به روال معمولشان در چنان ایامی، مراسمی برگزار شد. در آن روز بنا شد تا برخی از طلاب را ملبس به لباس روحانیت کنند. عمامههایی آماده (بستهشده) آوردند. ایشان مقداری دربارة اهمیت لباس روحانیت و مقاصد رژیم پهلوی از مبارزه با آن سخن به میان آوردند و اشارهای نیز به کوشش رژیم پهلوی در ایجاد مراکز دینی دانشگاهی به عنوان بدیل حوزه کردند و مثالی را هم از الازهر مصر و کوشش در دولتی کردن آن فرمودند.
سپس توضیح دادند که: «ملبس شدن روحانی باید به طریقة سنت نبوی باشد که حضرت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم در روز غدیر خم، خود عمامه را بر سر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام بستند». آنگاه علامه حسینی طهرانی ایستادند و عمامه آماده را باز کردند و بر سر یکی از طلاب که سیدی بود، بستند. این نگاه به لباس روحانیت، برگرفته از غدیر خم و آن سنت اصیل، موضوع و مطلبی بسیار عظیم است.
این را هم اضافه کنم که زمانی در مسجد حاج حکیم شهر مشهد مقدس، از مرحوم آیتالله حاج سید جواد فقیه سبزواری (ره) در خصوص لباس روحانیت سئوال کردم؛ پاسخ ایشان سخت قاطع بود: «اگر فردی ملبس به لباس روحانیت شود و گاه و بیگاه بخواهد آن را بپوشد یا نپوشد (با لباس روحانیت بازی کند.)، چنان آلوده و پلید است که اگر خود را آب هم بکشد باز هم پاک نمیشود. یا لباس را نپوشید و یا اگر میپوشید بدان ملتزم باشید.»
در واقع روحانیت به معنای اصطلاحی، علاوه بر تحصیل علوم آل محمد (ص) در سنتی پیوسته و شناختهشده، انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت مستحبات و اخلاق نبوی(ص)، التزام به لباس روحانیت به مثابه سنتی نبوی است. در خصوص آسیبشناسی حوزههای علمیه علاوه بر سخنان مرحوم حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری، مراجعه به آثار استاد شهید مرتضی مطهری و استاد محمدرضا حکیمی پیشنهاد میشود.
«خبرگزاری دانشجو»- در سالهای اخیر جریانِ لندن نشینی با استفاده از نام روحانیت شیعه اقدامات تفرقهافکنانهای داشتهاند که نمونهای از آنان جریان یاسر الحبیب با حمایت سید مجتبی و سید صادق شیرازی است، در این زمینه تاریخچهای از این جریان را برای مخاطبین ما بفرمایید.
ثمرحسینی: یاسر الحبیب فرد روحانینمای کویتی و از شاگردان سید مجتبی شیرازی و سید صادق شیرازی است که به دلیل توهین به مقدسات اهل سنت و همسر پیامبر گرامی اسلام، تابعیت کویتیاش سلب شد. او با حمایت بریتانیا به لندن رفت و در آنجا پناهنده سیاسی شد و هیئت خدام المهدی را که پیشتر در کویت تأسیس کرده بود، در لندن راهاندازی کرد.
در کنار آن پارهای نشریات و شبکههای ماهوارهای با حمایت سید مجتبی شیرازی تأسیس کرد. البته مواضع برادران شیرازی (سید محمد، سید صادق و سید مجتبی) فرزندان مرحوم آیتالله سید مهدی شیرازی را باید در طول مراحل مختلف تاریخی زندگیشان مدنظر قرار داد. هیچ یک از اینان در مرکزیت مرجعیت شیعه قرار نداشتهاند و مرجعیت آنان محلی بوده است.
مرجعیت اصلی شیعه پس از آیتالله العظمی بروجردی در اختیار علمای بزرگی همچون آیات عظام امام خمینی، مرعشی نجفی، گلپایگانی، خویی، اراکی و ... و اکنون آیات عظام سیستانی، مقام معظم رهبری، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و دیگران است.
با این وجود سید محمد شیرازی و برادرانش در جوانی جهت کسب مرجعیت شتاب کردند و در میان برخی از شیعیان کویتی و عراقی طرفدارانی یافتند و این شتاب در اعلام مرجعیت، با سیره و منش علمای بزرگ شیعه همچون مرحوم آیتالله العظمی بهجت فومنی و یا آیتالله العظمی اراکی و دیگران که سعی در دوری از این عناوین داشتند، متفاوت است.
سید محمد شیرازی جز در مقطعی کوتاه، روابط سردی با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) داشت. برخی از آن مسایل در کتاب خاطرات آیتالله سید عباس خاتم یزدی بازگو شده است. البته عناد سید مجتبی شیرازی با انقلاب اسلامی ایران که گاه آشکارا تا تکفیر علمای بزرگی پیشرفته و فیلمهای سخنرانیهایش در وبگاههای سلفی معمولاً به عنوان شاهدی از تعارضات درونی شیعه جهت مخاطبان بیاطلاع جهان عرب پخش میشود، موضوعی پنهانی نیست.
آنان اصول اخلاق و تهذیب نفس را رعایت نکردهاند؛ زیرا زمانی که حرمت مراجع تقلید شیعه، همچون آیات عظام محمدتقی بهجت فومنی (ره) و مکارم شیرازی توسط یاسر الحبیب شکسته شد، اخلاق و ادب اسلامی اقتضا میکرد، حمایت از او برداشته شود و نه آنکه چنین حمایتی با صدور اجازه روایتی سید صادق شیرازی و انتشار آن در وبگاه یاسر الحبیب تشدید شود.
یاسر الحبیب با گستاخی تمام آشکارا آیتالله بهجت را فردی منحرف نامید و توهینها به حضرت آیتالله سیستانی و مقام معظم رهبری کرد و آن را در وبگاه خود، چه به زبان عربی و چه به زبان فارسی منتشر کرد. اما علاوه بر این بیادبی و گستاخی، آنان فاقد جامعنگری نیز بودهاند. مراجع شیعه، محل رجوع همه مسلمانان و نه تنها شیعیان بودهاند و همواره بر وحدت اسلامی و پرهیز از دودستگی در صفوف امت تاکید کرده اند.
راز موفقیت حضرت آیتالله العظمی سیستانی در عراق توجه به همین سنت حسنه علمای بزرگ شیعه است. او به عنوان مرجع همه عراقیها و نه فقط شیعیان عمل کرده است؛ از این رو، زمانی که این فتوا صادر شد که تعرض به مساجد اهل سنت در حکم تعرض به مراقد اهلبیت (ع) است، دار الافتای مصر به بیداری علمای شیعه میبالد و افتخار میکند.
منسوبان این جریان، چنانکه اشاره خواهم کرد، کوشش کرد تا با تحریک احساسات برادران اهل سنت، خود را در محور توجهات جهان اسلام قرار دهد و این بدترین شیوه برای کسب شهرت است.پیش از آنکه این گروه با اهل سنت در تعارض باشند، با مراجع بزرگ شیعه در تعارض هستند. البته برخوردهای ناشایست آنان با علمای شیعه، برکاتی هم داشت و آن اینکه مسلمانان جهان دریافتند که پیش از آنکه این گروه با اهل سنت در تعارض و دشمنی باشند، با مراجع بزرگ شیعه در تعارض و اختلاف هستند؛ بنابراین با ایجاد امکان تمییز برای مسلمانان جهان، امکان سوءاستفاده از عنوان شیعه و یا ایران توسط استعمارگران غربی و جاهلان و مغرضان گرفته شد.
«خبرگزاری دانشجو»- آیا میتوان جهتگیریهای این جریان را انحرافی دانست؟
ثمرحسینی: ما در نگاه وحدتگرایانه و تقریبی مرحوم آیتالله العظمی سید حسین بروجردی (ره) و بسیاری از علما و مراجع بزرگ شیعه هیچ تردید و ابهامی نداریم و مگر نه این است که حتی علامه امینی در مقدمه مجلد هشتم الغدیر به صراحت مینویسد: «الغدیر در دنیای اسلام، صفها را متحد خواهد ساخت. او در ذیل این بحث اثبات میکند که الغدیر بسیاری از سوء تفاهمات را حل میکند و موجب نزدیکتر شدن مسلمانان به یکدیگر خواهد شد و شهید مرتضی مطهری (ره) و علامه محمدتقی جعفری (ره) و علامه سید مرتضی عسکری (ره) هر یک در مقالاتی جدا از نقش تقریبی علامه امینی تقدیر کردهاند.
علامه عسکری به درستی بیان میکند که امینی ثابت کرد که وحدت مسلمانان با ترک تحقیق و پژوهش در مسایل اختلافی که بخش عمدهای از آن بر اثر احادیث مجعول و تاریخ مجعول شکل گرفته است، محقق نمیشود؛ بنابراین باید همچون علامه امینی، به قصد فهمیدن و فهماندن عقاید اسلام وارد تحقیق و پژوهش شد و درعینحال ادب و اخلاق اسلامی را رعایت کرد.
برادری اسلامی و رفع اختلافها با نمایش توهین و تحقیر و ناسزا گفتن به یکدیگر هرگز روی نخواهد داد. علامه امینی ادب پیشه کرد و کتاب الغدیر جاودانه شد. مسلمانان نیازمند آن هستند که در بررسی اختلافات، ادب دینی، شرافت اسلامی، عفت کلام و راستگویی و امانتداری حفظ شود؛ بنابراین شخصیتهای اینچنینی مصلحانی اجتماعی هستند که جهت اصلاح امت به نقد ضابطهمند آثار مختلف مبادرت کرده است نه آنکه افتخارشان توهین و تحقیر دیگران باشد.
یاسر الحبیب با استناد به اجازة روایت سید صادق شیرازی و حمایت سید مجتبی شیرازی فعالیت دینی خود را مشروع قلمداد میکند و چنانکه گفته شد، در چارچوب هیئت «خدام المهدی» در لندن به دشمنی با شیعه و اهل سنت میپردازد.
جنجالیترین اقدام زشت او که شدیداً بر مطالعات شیعهشناسی اهل سنت تأثیرگذار بوده است، برگزاری مراسم جشن در روز درگذشت عایشه همسر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) (در تاریخ 17 رمضان 1431 ق) و توسعة اینگونه جشنها به سالروز وفات دیگر صحابة آن حضرت است.
البته مسئله تنها به سخنرانی مذکور ختم نشد. وابستگان به هیئت خدام المهدی کتاب «... الوجه الآخر لعائشة» (کلمه اول عنوان کتاب را بیان نکردم) از تألیفات یاسر الحبیب را در هفت فصل و در بیش از یک هزار صفحه به چاپ رساندند که در طی یکی از فصول ننگین آن به زشتی به مقدسات مسلمانان توهین کردند. نیز میتوان به کتاب «فصل الخطاب فی تاریخ قتل عمر بن خطاب» تألیف ابوالحسین خوئینی اشاره کرد که توسط همین افراد در لبنان منتشر شد. این کتاب به دنبال تحریک برادران اهل سنت است و به دنبال تعیین دقیق تاریخ قتل خلیفه دوم به منظور مشخص ساختن تاریخ جشن و سرور برای همفکرانشان است و اینکه در لبنان منتشر شد، نشان از توطئهای علیه حزبالله لبنان داشت که به موقع با واکنش سید حسن نصرالله ناکام ماند.
اینگونه اقدامات فتنهانگیزی در میان مسلمانان است و ادامة آن را میتوان در سخنرانی شب هفتم ذی الحجة 1431 ق یاسر الحبیب به مناسبت شهادت امام باقر (علیهالسلام) دید که در آن میخواهد تا در عراق نام خیابانها و بناهایی مانند خیابان رشید، خیابان منصور، دانشگاه مستنصریه و... تغییر کند؛ اما آیا مشکل عراق در حال حاضر نام خیابانهای آن است؟ اینجاست که تفاوت سطح بیداری و وسعت دید مراجع بزرگی چون آیتالله العظمی سیستانی با این جماعت قلیل به خوبی آشکار میشود. چنین دعوتی به ویژه در شرایط کنونی تنها به ایجاد تنفر مذهبی در عراق (و دیگر ممالک اسلامی) منجر میشود.
از سوی دیگر همین برنامه تفرقهافکنانه از سوی برخی از مخالفان وحدت اسلامی در بحرین دنبال میشود. سلفیهای وهابی کوشش میکنند تا اهل سنت بحرین را با این عنوان که اسامی خیابانها و شهرهایشان شیعی و صفوی شده است و یا در عراق نام شهر الثورة به الصدر تغییر یافته است، بر ضد شیعیان تهییج کنند که نشان میدهد که استعمارگران از هر فرصتی برای ایجاد دشمنی در میان مسلمانان استفاده میکنند و در واقع افرادی چون یاسر الحبیب خواسته یا ناخواسته بازیچه آنان شدهاند.
«خبرگزاری دانشجو»- خطر این جریان از چه جهت است؟
ثمر حسینی: خطر اصلی این گروه در کوششی است که جهت تخریب وحدت اسلامی به کار بستهاند. سمتوسوی اقدامات یاسر الحبیب در وهلة اول متوجه دشمنی با علمای تقریبی اهل سنت است که خود میتواند عزم آنان را بر تقریب مذاهب اسلامی و طرد چنین رویکردهای غلطی در جهان اسلام بیشتر کند.
همچنین نباید از نظر دور داشت که گروههای سلفی بیش از هر گروه دیگر، در فضای اینترنت به نام محکومیت این عمل به انتشار آن پرداختهاند و حتی بخشی از کتاب خوئینی را جهت دانلود در اینترنت گذاشتهاند. در این موضوع که یاسر الحبیب به دنبال ایجاد تضاد و فتنة قومی و مذهبی در میان مسلمانان است، شکی نیست. من در مجلد دوم کتاب شیعه شناسی معاصر اهل سنت که توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر خواهد شد، نشان دادهام که از سال 2010 میلادی، همزمان با فعالیت یاسر الحبیب، مرحلۀ جدید و متمایزی در تشدید ادبیات شیعه هراسی توسط مخالفان وحدت اسلامی آغاز شد و البته فصل کوتاهی از مجلد اول آن کتاب را درباره محکومیت اقدامات یاسر الحبیب نوشتهام.
این عمل دستاویزی برای حمله به شیعه (و نه به شخص یاسر الحبیب و مراکز جاسوسی بریتانیا) توسط شیوخ وهابی شد. در اینجا باید توجه داشت که در موارد اینچنینی، مضمون تمامی وبگاههای ضد تقریبی موجود، در اقدامی ظاهراً هماهنگ، بر اساس مضامین جدید شیعههراسی تغییر میکنند. ازاینرو دامنة تبلیغاتِ شیعههراسی به مرور زمان شیبی تندتر از قبل به خود میگیرد و عملاً تولیدات رسانهای این گروه در خدمت شبکههای ماهوارهای سلفی وهابی میشود. از سال 2010 میلادی، همین اقدامات در کنار اتهام قدیمی و ناروای «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن»، از مهمترین دلایل توجیهکننده عملیات تروریستی علیه شیعیان شد. برخی از شیوخ سلفی که در برنامههای شبکههای ماهوارهای غالباً منسوب به سعودی، عمل زشت یاسر الحبیب را به شیعه و نه جریان او نسبت دادهاند و با بهرهبرداری از اقدامات نمایشی این گروه، حکم به تکفیر شیعه میدهند، عبارتاند از: شیخ حسن مشهور، محمد الزغبی (در شبکه الخلیجیه)، محمد العریفی (در شبکه الحکمه)، محمد حسان (در شبکه الرحمه)، یوسف الاحمد (در شبکه صفا)، عدنان عرعور (در شبکه صفا)، ابوالاشبال الزهیری (در شبکه الناس)، مازن السرساوی (در شبکههای الحکمة و صفا)، سعد البریک (در شبکه صفا)، مصطفی العدوی (در شبکه صفا)، عبدالرحمن الدمشقیه (در شبکه صفا)، ولید الرشودی (در شبکه صفا)، حسن الحسینی (در شبکه صفا)، محمود المصری (در شبکه الناس) و ...
البته دیدگاه دیگر آنان همچون سید صادق شیرازی که معتقدند که «هیچچیز جای قمه زدن روز عاشورا را نمیتواند بگیرد» و دائماً میخواهند تا شیعیان با قمه زدن خون خود را در روز عاشورا به زمین بریزند، دستاویزی برای حملات روانی علیه شیعیان است که تصویری زننده از شیعیان را نمایش میدهد. این پافشاری بر قمه زنی بر سر و بدن شیعیان، بیانگر تقابل آنها با فتوای شجاعانه مقام معظم رهبری و بسیاری از علمای شیعه در این زمینه است.
«خبرگزاری دانشجو»- در مقابل این جریان چه اقداماتی صورت گرفته است و بهترین پیشنهاد برای کم کردن آسیب این جریان به جامعه شیعه و مسلمان چیست؟
ثمر حسینی: اولین موج واکنشها در اعتراض به اقدام فتنهانگیز آنان در توهین به مقدسات اهل سنت، همزمان با برادران اهل سنت، در میان علمای شیعه روی داد. از میان آنها میتوان به فتوای قاطع مقام معظم رهبری در حرمت توهین به مقدسات اهل سنت اشاره کرد؛ نیز باید به بیانیة مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران که در آن زمان حضرت آیتالله حاج شیخ محمدعلی تسخیری دبیر کل آن بودند. اعلامیه علمای شیعة منطقة احساء عربستان و نیز فتاوی برخی از علماء و مراجع بزرگ تشیع مانند آیتالله العظمی مکارم شیرازی از دیگر اقدامات مهم در این زمینه بوده است؛ ایشان یاسر الحبیب را یا مزدور و مأمور دانست و یا سفیه و دیوانه.
از علمای شیعه کویتی و عربستانی که در محکومیت اقدام یاسر الحبیب بیانیه صادر کردهاند میتوان به مرحوم شیخ عَمری، شیخ حسین معتوق، شیخ حسن صفار، شیخ علی آل محسن، شیخ عبدالجلیل السمین، شیخ نمر و سید هاشم السلمان اشاره کرد. حزبالله لبنان نیز واکنش تندی به این اهانتها داشت.
اینچنین بر خلاف خواستة یاسر الحبیب، بازتابهای اقدام زشت او موجب اهمیت یافتن ضرورت تقریب مذاهب اسلامی شد. بار دیگر فتاوی تقریبی علمای شیعه که پیش از این صادرشده بودند، مورد استناد قرار گرفتند؛ و نیز مجموعة جدیدی از فتاوی تقریبی تولید شد که باید برای نسلهای بعدی به تمامی بایگانی شود و چنانکه گفته شد، با اهانتهای آنان به علمای شیعه، مرز میان شیعه و گروههایی مانند هیأت خدام المهدی لندن به خوبی از یکدیگر جدا شد.
بنابراین باید با ایجاد بایگانی قابل رجوع از فتاوی علمای تقریبی شیعه و اهل سنت، ایجاد بایگانی مستند قابل رجوع از سوابق افراد، مشخص کردن خطوط و مرزهای افراد جهت روشن شدن مواضع افراد با یکدیگر جلوی بسیاری از پیامدهای این جریان را گرفت. در کنار همه اینها باید وصایای مرحوم امام خمینی را درباره روحانیت جدی گرفت و محقق ساخت.
منبع: خبرگزاری دانشجو: کد خبر 287523 - ۲۸ / ۱۰ / ۱۳۹۲
http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=6&Id=287523&Sgr=1006
مصاحبه با خبرگزاری دانشجو - بهائیت دین نیست یک حزب است.
گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ بهائیت از جمله مذاهب ساختگی است که با کمک و یاری استعمار سعی در ضربه زدن به اسلام و مذهب تشیع دارد، اما از آنجا که کمک های مالی و رسانه ای بسیاری از سوی صهیونیسم و آمریکا برای حیات و رواج این مذهب باطله صورت گرفته است برای برخی حق پوشیده مانده و سوالات متعددی پدید آمده است.
اما اگر به تاریخ شکل گیری این مذاهب ساختگی بیشتر دقت کنیم به راحتی متوجه باطل بودن آن خواهیم شد، بنابراین در گفت و گویی با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی شکل گیری این مذهب ساختگی و حواشی آن پرداختیم.
«خبرگزاری دانشجو» - در ابتدا بفرمایید که فرقه بهائیت چگونه شکل گرفت؟
ثمرحسینی: داستان بهائیت ازفردی بهنام علی محمدشیرازی که بنیانگذار فرقه ضاله بابیه بود آغاز میشود که در سال 1260 قمری دعوت خود را به عنوان باب علنی ساخت. این مبدأ زمانی بعدها به عنوان مبدأ مهمی در تقویم تاریخی بهائی ها ثبت شد. شکل گیری بابیه در بستر شیخیه بودکه توسط فردی به نام شیخ احمد احسایی ایجاد شد و به دست شاگردش سیدکاظم رشتی بسط یافت. این علی محمد شیرازی مدتی را شاگرد سید کاظم رشتی بود و پس از او ادعای جانشینی اش را داشت. سیر انحرافی علی محمد شیرازی تدریجی بود و از آنجا که کارش در میان جمعی بالا میگرفت، بر ادعاهای خود میافزود.
از ادعای تفسیر قرآن تا ادعای ربوبیت و الوهیت
برای مثال ابتدا ادعای تفسیر قرآن داشت، سپس مدعی ارتباط با حضرت امام زمان(عج)شد. آنگاه مدعی شدکه خودش امام زمان است و سرانجام ادعای ربوبیت والوهیت کرد. این را هم در حاشیه مطلب اضافه کنم که حجت الاسلام رسول جعفریان کتابی را با عنوان «مهدیان دروغین» نوشته و منتشر کرده است، که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
غائله بابیه به همت امیرکبیرسرکوب شد. به لحاظ سیاسی دوران شیخیه در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار و دوران بابیه در زمان حکومت محمد شاه و اوایل دوران حکومت ناصرالدین شاه بود. سرانجام غائله بابیه به همت امیرکبیرسرکوب شد. پس ازقتل باب،دو برادر به نام های میرزا یحیی(صبح ازل) و میرزا حسین علی ملقب به بهاء الله راه او را دنبال کردند که بعدها رقیب هم شدندکه نهایتاً دو شاخه فکری بهنام های ازلیه (اقلیت) و بهائیه(اکثریت) شکل گرفت.
پس از بهاء الله، پسر ارشدش به نام عباس افندی که ملقب به عبدالبهاء بود و از سوی انگلیسیها نیز ملقب به لقب «سِرْ» شده بود و پس از او نوه دختریاش به نام شوقی افندی (ملقب به امر الله) رهبر این فرقه ضاله شدند.
«خبرگزاری دانشجو» - بیت العدل در چه مرحلهای شکل گرفت؟
ثمرحسینی: عباس افندی سفری را به اروپا و آمریکا کرد و در آنجا کوشید تا تعالیم اصلی بهائیان را مدون کند. در دوران شوقی افندی مقر اصلی بهاییان به حیفا در فلسطین اشغالی منتقل شد. پس ازشوقی افندی، از آنجا که او فرزندی نداشت، ابتدا رقابتی بین همسر کانادایی او به نام «روحیه ماسول» و فردی آمریکایی به نام «چارلز میسن ریمی»که روابط نزدیکی با شوقی داشت، رخ داد که هیچ یک از آنها در قبضه قدرت و جلبنظر دولتهای بریتانیا و آمریکا موفق نبودند؛ بنابراین انشعابی موقت صورت پذیرفت.
نهایتاً رهبری بهاییان به هیئت نه نفرهای موسوم به «بیت العدل» سپرده شد که در اصل توسط عباس افندی پیشنهاد شده بود و شش سال پیش از مرگ شوقی افندی رسماً اجرایی شد. این هیئت هر پنج سال یکبار تغییر میکند و مقر اصلی آن در فلسطین اشغالی است و البته در مناطق مختلف جهان شعبات و رهبران محلی نیز دارد.
«خبرگزاری دانشجو» - آیا بهائیت نسبت به افرادی که از این آیین خارج میشوند، رفتاری سختگیرانه دارد؟
ثمرحسینی: آن گونه که برخی از نویسندگان همانند فضل الله مهتدی (صبحی) در کتاب نقل کردهاند، بهاییها نسبت به هرکس که از آیینشان روی برتابد، تا آنجا که بتوانند او را زیر فشار قرار میدهند و درباره او لوحی به عنوان «لوح قهریه» صادر میکنند که مشتمل بر تکفیر اوست. خود مهتدی آنگونه که بیان کرده است به دلیل برگشت از عقاید بهائیت، تا مدتها زیر فشار بوده است و حتی از خانه پدری خود طرد شده بود.
«خبرگزاری دانشجو» - شکل گیری بهائیت تا چه اندازه متأثر از جریانات سیاسی و استعماری بود؟
ثمرحسینی: به لحاظ تاریخی، شیخیه خاستگاه بابیه و بابیه خاستگاه بهائیت است و شکل گیری این فرقهها مثال و نمونة خوبی است که تحصیل علم بدون رعایت اصول و تهذیب نفس تا چه اندازه برای خود فرد و بلکه برای جامعه و مسلمانان خطرناک است.
ازسوی دیگر باید توجه داشت که استعمارگران میکوشند تا با شناخت زمینهها یا انحرافات درونی جوامع اسلامی،بر روی آن سرمایه گذاری کنند. در زمینة بهائیت نیز چنین شد. مرحوم حضرت امام خمینی(ره) یکی از راه های اجانب در مبارزه با اسلام و مذهب مقدس جعفری را در کنار حمایت از دولت های وابسته، ایجاد مذاهب باطله و ترویج بهائیت و یا وهابیت میدانند.
مطامع استعمارگران صرفاً اموری داخلی در قبال شیعه نیست، در موارد متعددی آنان از این فرقه کافر و پلید، به عنوان حربهای جهت تشتت مسلمانان نیز استفاده میکنند. برای مثال، مخالفان تقریب مذاهب اسلامی همچون محب الدین خطیب که از مخالفان سرسخت وحدت اسلامی و دارالتقریب قاهره بود، کوشیدهاند تا بهائیت را امتداد تشیع معرفی کنند؛ در حالی که بهائیت عناد و دشمنی محض با تشیع است و اینگونه اتهامات محصول القائات دشمنان اسلام جهت بدبین کردن مسلمانان نسبت به یکدیگر است.
«خبرگزاری دانشجو» - عمده ترین انحرافات بهائیت چیست؟
ثمرحسینی: بستر اصلی شکل گیری بهائیت، انحراف کامل ازاصول بنیادین اعتقاد اسلامی یعنی قرآن و سنت است. احکام دین جز از خداوند متعال، رسولالله صلیالله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام گرفته نمیشود. امری که مورد تاکید بسیاری از روایات همچون حدیث ثقلین است.
بر این اساس، هرگونه تشریعی در برابر تشریع الهی مردود و نامشروع است. سنت رسولالله صلیالله علیه و آله مشروعیت دهنده به رفتار و گفتار افراد است و نه آنکه رفتار و گفتار افراد بدان مشروعیت بخشد. اجتهاد در «مقابل نص مروی از رسولالله» صلیاللهعلیهوآلهوسلم باطل است و مخالفت با چنین عملی، از سوی هر کس که رخ دهد، واجب است.
معیار و میزان همه چیز قول و سنت رسولالله صلیالله علیه و آله و سلم است که از طُرُق صحیح به ما رسیده باشد. ادعاهایی چون مهدویت، نبوت، ربوبیت و مانند آن تا وضع خودسرانه احکامی در کشف حجاب و یا پاکی و نجاست و ... همه و همه در سیاق نفسپرستی و تأویلات باطل کفرآمیز شکل گرفته است. زمانی که فردی نوشته بیمحتوای خود را وحی بنامد، مستعد انجام هرکاری خواهد شد.
از همین روست که تمام مراجع بزرگ شیعه از قبیل آیات عظام بروجردی،خمینی،گلپایگانی،مرعشی نجفی و...، فرقه بهائیت رافرقهای ضاله دانستهاند و قاطعانه بر کفر و نجاست بهائیان حکم دادهاند. مرحوم حضرت امام خمینی(ره) چند تعبیر رسا درباره این فرقه ضاله دارند. یکی از آنها اصطلاح «یهودیهای بهایی» است؛ این بهائیت و صهیونیسم چنان به هم نزدیک شدهاند که نمیتوان آنها را از هم جدا کرد.
دوم تصریح به این موضوع است که بهائیت «یک دین» نیست؛ بلکه یک «حزب» است؛ تعبیر حزب بهائیت، بهترین تعبیر برای فهم آن است. بهاییها از همان ابتدای شکلگیری خود، درگیر فعالیت حزبی برای بسط عقاید کفر آمیزشان بودهاند. مرحوم حضرت امام(ره )درمصاحبه ای پیش ازپیروزی نهایی انقلاب اسلامی، تاکید کرده بودند که بهایی هیچ آزادی سیاسی، حزبی و مذهبی درایران نخواهد داشت و در ارزیابی رژیم پهلوی معتقد بودند که سیاستی که در ایران دنبال میشد آن بود که مقدرات مسلمانان را به دست غیر مسلمانان مانند «یهودیهای بهایی»بسپارند و سیاستهای رژیم پهلوی درباره زنان را بر پایه اصول عبدالبهاء میدانست و از این رو ایشان دین را در معرض خطرمیدانست؛ در چنین وضعیتی مسئولیت مسلمانان بسیار سنگین است زیرا به تعبیر مرحوم حضرت امام(ره)، زمانی که دین در خطر باشد،حتی تقیه هم حرام است؛ باید قیام کرد و حق را اقامه کرد؛ چنانکه خود ایشان چنین کردند.
«خبرگزاری دانشجو» - گستردگی بهائیت درجهان چگونه است؟
ثمرحسینی: برخلاف بابیهاکه گاه جهت دفاع از عقاید کفرآمیزشان ایستادند و کشته شدند و غائلههای آنها در تاریخ ثبت شده است، بهاییهاشدیداً اهل نفاق هستند و به واسطه همین نفاق کوشیدهاند تا حضور خود را ادامه دهند. برای دورهای طولانی، زمانیکه در فلسطین اشغالی حضورداشتند،مسلمانان فلسطینی تصور میکردندکه آنان مسلمان و سنی هستند! البته اکنون با حمایت رژیم اشغالگر قدس، فعالیتی آشکار دارند و مقر اصلی آنها و گورستان رهبرانشان در سرزمینهای اشغالی قرار دارد.
از مراکز دیگر بهاییان میتوان به ایالات متحده آمریکا و بریتانیا اشاره کرد. همچنین در برخی از کشورهای آفریقای شمالی فعالیتهایی دارند و تلاشهای ناکامی هم جهت قانونیکردن فعالیتهای خود در مصر کردهاند. آنان در ایران، با سقوط رژیم پهلوی، توان عملیاتی گذشته را در عرصه سیاست و فرهنگ جامعه ایران از دست دادهاند؛ هرچند همچنان به صورت پنهانی، به فعالیت جهت نابودی عقاید اسلامی مشغول هستند.
این را نیز عرض کنم که در گذشته و به ویژه منابع مرجع بهائیت، جهت تأثیرگذاری بر مخاطب، از نثر فارسی توأم با کلمات عربی و گاه آهنگین و خیالانگیزی استفاده میشد که به گوش خوش نواز جلوه کند و هر چند متن آنان معنای مشخصی به دست نمیداد و به تعبیری سر و تهی نداشت، برای فرد عامی چنین وانمود میشد که متضمن معانی عمیقی است. این شیوه را بسیاری از مدعیان دروغین مهدویت دنبال کردهاند.
امروز بستر تبلیغات ضد اسلامی، وارد حوزههای مختلفی همچون اینترنت و ماهواره و سینما و محصولاتی چون فیلم و موسیقی و ... شده است و فرقههایی چون بهائیت میکوشند تا از طریق این شبکهها حضوری جهانی داشته باشند. تعبیر مرحوم امام از «یهودیهای بهایی» که پیشتر به آن اشاره کردم، در اینجا اهمیت دارد؛ زیرا کنترل رسانههای بزرگ جهانی در دست صهیونیستهاست.
در اینجا باید توجه داشت که نفوذ یک عقیده صرفاً به تعداد پیروان آن نیست؛ بلکه حاکم بودن عقاید مطلوبشان در منابع و مراجع اصلی فهم اعتقاد و تاریخ و فرهنگ ملتهاست. در سالهای اخیر، از سوی محافل بهائیت به ویژه درآمریکا، سرمایهگذاری بسیاری شده است تا نقش بهائیت و خاستگاههای آن در تاریخ و فرهنگ ایران برجسته شود و منابعی خلق شود که فهم فرهنگ و تاریخ ایران را در ذیل فهم بهائیت قرار دهند؛ مثلاً در دایرة المعارف هایی مانند ایرانیکا (به سرپرستی احسان یارشاطر)، به صورتی هدفمند مدخل ها و یا موضوعاتی افزوده شدهاند تا غیر مستقیم این باور را به خواننده منتقل کنندکه بهاییها در وقایعی چون مشروطیت ایران، وزنهای غیر قابل انکارند.
همین موضوع به صورتی ملموستر در زمینه آزادی و حقوق زن(بامثال تاریخی قرةالعین)مشاهده میشود. اینگونه ادعاها مستقیماً به خواننده گفته نمیشود، بلکه خواننده را عملاً در سیاق چنین اندیشهای قرارمیدهند و به او القا میکنند؛ بی آنکه شاید خود او متوجه شود.
در این زمینه کسانی همچون دکتر رامین خانبگی که به «منبعشناسی» توجه وافری دارند، بهخوبی میتوانند مسیر بهائیت در تولید منابع را نمایان کنند و افسوس که در بسیاری از مراکز پژوهشی ما آنچنان که باید اهمیت و ارزش منبعشناسی درک نشده و حتی منبعشناسی در شمار «پژوهش» بهشمار نرفته است! در حالی که منبعشناسی اهمیتی راهبردی برای شناخت و رصد جریانهایی دارد که اکنون در مقابل شیعه و یا ایران مشغول فعالیت هستند.
کد خبر : ۲۸۳۷۳۳ تاریخ: ۸ / ۱۰ / ۱۳۹۲
جریانها فکری ضد تشیع در جهان اسلام منتشر شد.

جریانهای فکری ضدتشیع در جهان اسلام عنوان گزارشی است که توسط دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی نوشته شده و اخیراً توسط مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به عنوان گزارشی راهبردی منتشر شده است.
گزارش سخنرانی مذکور برگرفته از سخنرانی نویسندهدر چهارمین نشست علمی مرکز تحقیقات امام علی (علیهالسلام) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که همراه با پارهای اضافات و توضیحات تکمیلی تهیه و چاپ شده است .
http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/NewsDetail.aspx?id=7053
قیام حضرت سیدالشهداء (ع) أسوه و الگویی بینظیر در قیام به عدل و سخن حق است مصاحبه با خبرگزاری نسیم
شهادت حضرت امام حسین علیه السلام - مصاحبه با خبرگزاری نسیم ۱۳۹۲/۸/۲۳ كد خبر : 673583
شبهات مطرح در زمینه زیارت امام حسین (ع) - گفتگو با خبرگزاری شبستان
آنکه درد حسین و طفل ششماهاش را دارد ... مصاحبه با خبرگزاری نسیم
با قیام امام حسین(ع) نه تنها مشروعیت بنیامیه، بلکه امکان مشروع جلوه دادن ظلم از میان رفت
ادب حر بن یزید ریاحی در برابر امام حسین(ع)، زمینهساز رستگاری او شد - مصاحبه با خبرگزاری نسیم
مظلومیت کودکان اهل بیت(ع) از حجتهای الهی در امکان تمییز ائمه هدی از ائمه ضلالت بود - مصاحبه با خبرگز
قیام حسینی، نقشی موثر بر تدوین عقاید شیعی داشت - مصاحبه با خبرگزاری نسیم
مصاحبه با خبرگزاری نسیم در خصوص واقعه غدیر خم - کدخبر 650345 تاریخ مخابره خبر ۱۳۹۲/۸/۲
مصاحبه با خبرگزاری دانشجو در خصوص واقعه غدیر خم - کد خبر ۲۶۹۸۰۸ تاریخ مخابره ۱۳۹۲/۸/۲
ادامه مطلب را کلیک نمایید.
مصاحبه با خبرگزاری نسیم به مناسبت فرارسیدن هشتم شوال - كد خبر : 588414

ادامه مطلب را کلیک کنید ...