گلشن حکمت /  استاد دکتر مهدی محقق به مناسبت بزرگداشت استاد دکتر مهدی گلشنی

 

 

روز دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 مراسم تجلیل از استاد دکتر مهدی گلشنی عضو پیوسته فرهنگستان علوم، استاد فیزیک و مدیر گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، و چهره ماندگار کشور، به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار می شود.  

این مراسم از ساعت 17:30 تا 19:30 در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تشکیل می شود.

نشانی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی: تهران، خيابان وليعصر (عج)، پل امير بهادر، خيابان سرلشکر علی‌اکبر بشيري، شماره 71


 منبع: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی:

 http://www.cgie.org.ir/fa/news/127823

 

روزنامه اطلاعات:  

http://www.ettelaat.com/etiran/?p=203334 

 

اشاره: استاد دکتر مهدی گلشنی، فیزیکدان و نظریه‌پرداز، پژوهشگر فلسفه علم، نویسنده و مترجم، استاد دانشگاه صنعتی شریف، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. او از برگزیدگان همایش «چهره‌های ماندگار» در عرصه فیزیک و برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.

وی تحصیلات مقدماتی را در اصفهان گذراند و در سال ۱۳۳۹ موفق به اخذ دانشنامه لیسانس از دانشگاه تهران در رشته فیزیک شد. در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه برکلی آمریکا در رشته فیزیک به درجه دکتری نایل آمد. پس از بازگشت به کشور، در دانشگاه صنعتی شریف به تدریس پرداخت. وی به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی تسلط دارد و به هر سه زبان دارای تألیفات متعدد است.

گذشته از دانش فیزیک که رشته تخصصی اوست، در عرصه الهیات و پژوهش‌های دینی و نیز در زمینه‌ مطالعات تطبیقی میان دو حوزه‌ «علم و دین» صاحب‌نظر است و بنیانگذار گروه فلسفه علم دانشگاه شریف شناخته می‌شود. وی برگزیده‌ همایش چهره‌های ماندگار در عرصه‌ فیزیک و برنده‌ دو جایزه‌ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است. در سال ۱۳۹۰ کتاب «جشن‌نامه‌ دکتر مهدی گلشنی» به مناسبت بزرگداشت مقام علمی وی از سوی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران به چاپ رسید.

از سمت‌های علمی و فرهنگی این استاد نامور می‌شود به موارد زیر اشاره کرد:

رئیس دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ و از ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸)

رئیس و بنیانگذار گروه «فلسفه علم» دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۷۴ تا کنون)

رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (از ۱۳۷۲ تا کنون)

عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۴۹)

استاد دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۶۴ تا کنون)

عضو پیوسته فرهنگستان علوم (از ابتدای تأسیس)

رئیس گروه علوم پایه فرهنگستان علوم (از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹)

سرپرست گروه علوم پایه شورای عالی برنامه‌ریزی (از ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۰)

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی (از ۱۳۷۵ تا کنون)

عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران

عضو وابسته ارشد مرکز بین‌المللی فیزیک نظری در ایتالیا (از ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴)

عضو آکادمی علوم جهان اسلام (از ۱۳۸۱تا کنون)

عضو انجمن اروپایی علم و الهیات

عضو انجمن استادان فیزیک آمریکا

عضو مرکز الهیات و علوم طبیعی (برکلی، آمریکا)

عضو مؤسس انجمن بین‌المللی علم و دین (کمبریج، بریتانیا)

داور جایزه‌ تمپلتن

عضو انجمن اروپائی علم و الهیات

عضو انجمن استادان فیزیک آمریکا

عضو مرکز الهیات و علوم طبیعی (برکلی، آمریکا)

عضو مؤسس انجمن بین‌المللی علم و دین (کمبریج، انگلیس)

عضو انجمن فیزیک ایران

عضو انجمن فیزیک آمریکا

عضو انجمن فلسفه علم (میشیگان، آمریکا)

عضو انجمن مطالعه علمیِ دین (نیویورک، آمریکا)

عضو مرکز اسلام و علم (کانادا)

عضو مؤسسه تعامل الهیات با علم و تکنولوژی (میسوری، آمریکا)

عضو مؤسسه علم و دین مِتانِکسوس (فیلادلفیا، آمریکا)، و…

آثار علمی

از استاد این کتابها به زبان فارسی منتشر شده است:

قرآن و علوم طبیعت، ۱۳۶۴؛ فیزیک (ترجمه از هالیدی ـ رزنیک). با همکاری مهندس مقبلی، ۱۳۶۴ (برنده کتاب سال ۱۳۷۴)؛ تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر، ۱۳۶۹ (برنده کتاب سال)؛ از علم سکولار تا علمی دینی، ۱۳۷۷؛ فیزیک امروز (ترجمه از کتاب اوهانیان). با همکاری مهندس مقبلی، ۱۳۷۸؛ علم و دین و معنویت در آستانه قرن بیست ویکم، ۱۳۷۹؛ گزارش پژوهش ملی ایران و جهانی شدن، با همکاری حجت‌الاسلام والمسلمین رضا غلامی. برخی از همین کتابها به عربی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

از نشان‌ها و افتخارات استاد، موارد زیر حائز اهمیت است:

«استاد ممتاز» و «استاد نمونه» دانشگاه صنعتی شریف

برنده جایزه درس علم و دین از بنیاد تمپلتون آمریکا

داور بین‌المللی جایزه علم و دین تمپلتون (بزرگترین جایزه مالی در جهان در زمینه علم و دین)

برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران (دو بار)

نشان درجه یک دانش از مجمع عمومی فرهنگستان علوم به عنوان استاد برگزیده مراسم بزرگداشت مشترک فرهنگستان‌ها

چهره‌ ماندگار عرصه‌ فیزیک (۱۳۸۱)

دریافت جایزه علامه طباطبائی، ۱۳۹۱

مسئول برگزاری کنفرانسهای:

سمینار فلسفه و روش‌شناسی علوم تجربی (۱۳۶۹)

کنگره بین‌المللی امام علی(ع) و عدالت، وحدت و امنیت (۱۳۷۹)

کنفرانس توسعه دانش و فناوری (۱۳۸۳)

کنگره ملی علوم انسانی: وضعیت امروز، چالشهای فردا ( ۱۳۸۵)

به مناسبت بزرگداشت این شخصیت علمی و فرهنگی در انجمن مفاخر، آقای دکترمهدی محقق نوشتار زیر را در اختیارمان نهاده‌اند:

***

در اوایل انقلاب، وزیر علوم وقت، دکترعلی شریعتمداری برگزیده‌ای از استادان دانشگاه‌های کشور را دعوت کرد که به قم مشرف شوند، و به حضور مرحوم امام خمینی(رضوان‌الله تعالی علیه) برسند. برای رفت و برگشت، چند اتوبوس پیش‌بینی شده بود که من وقتی وارد یکی از آنها شدم، استادی که پشت سر راننده نشسته بود، برخاست و مرا برای نشستن کنار خود دعوت و خود را معرفی کرد که دکتر «مهدی گلشنی»، استاد دانشگاه صنعتی شریف است.

ایشان مرا از پیش با کتاب فیلسوف ری [محمدبن زکریای رازی] که کتاب درجه اول سال شناخته شده بود، می‌شناخته است. من نیز او را به نام می‌شناختم ـ در آن زمانی که برای تصحیح کتاب الاسوله و الاجوبه (پرسش‌ها و پاسخ‌ها میان ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا) به دانشگاه شریف می‌رفتم تا به مشارکت دکتر سیدحسین نصر آن را مقابله و تصحیح نمایم، که چاپ اول و دوم این کتاب در تهران و چاپ سوم در کوالالامپور مالزی و چاپ چهارم به وسیله انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چاپ و منتشر شده است.

در دانشگاه شریف، از دکتر گلشنی به عنوان «استاد جامع‌الاطراف» و«ذوفنون» یاد می‌شد. من در نخستین دیدار او را برتر از آنچه شنیده بودم، یافتم. به قول متنبّی:

وَأستکبِرُ الأخبارَ قبل لِقائه فَلَمّا التَقینا صَغّرالخَبَر الخُبرُ

او هرچند تحصیلات عالیه خود را در رشته فیزیک (با گرایش ذرات بنیادی) در دانشگاه برکلی(در آمریکا) گذرانده بود و در همین زمینه به عنوان «استاد» سالیان دراز در دانشگاه صنعتی شریف تدریس کرده بود، ولی تحصیلات حوزوی و خواندن شرح تجرید علامه و شرح منظومه سبزواری او را توانا ساخته بود که به مطالعات اسلامی بپردازد؛ به‌ویژه در برخورد اسلام با دنیای جدید صاحب‌نظر باشد و در این زمینه او را با نقیب‌العطّاس از مالزی و هشام جعط از شمال افریقا و سیدحسین نصر از ایران و حسن حنفی از مصر مقایسه می‌کنند و جنبه‌های علوم محض که در اوست، او را برتر از دیگران ساخته است. از این روی، وجود او که دارای جنبه‌های مختلف است، او را در دانشگاه شریف «متفرّد» ساخته است.

دکتر رضا داوری اردکانی (رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی)، چند سال پیش، از من و ایشان دعوت کرد تا در آن نهاد درباره علم و دین به بحث بپردازیم. در آنجا من به وسعت علم و اطلاعات ذی‌قیمت او پی بردم. او در سالهای اخیر که ریاست مرکز پژوهشهای علمی را به عهده داشت، موجب نشر آثار گرانبهایی اعم از تألیفات و ترجمه و تصحیح شده که همۀ آن آثار برای نسل جوان و به ویژه دانشجویان سودمند و مفید است.

در پایان یادآور می‌شود که استاد گلشنی یکی از کتابهای خود را تحت عنوان از علم سکولار تا علم دینی موسوم ساخته است. لازم است که اضافه شود: و از علم دینِ ناب تا علم دینیِ غوغازده یا عوام‌زده، که متجاوز از یک‌هزار و صد سال پیش «حکیم ناصرخسرو» به آن اشاره کرده است:

غرّه مشو بدان که همی‌گوید بهمان فقیه بلخ و بخارا شد

زیرا که علم دین پنهان شد چون کار علم و دین به غوغا شد

اردیبهشت‌ماه۱۳۹۵

منبع: روزنامه اطلاعات

انتشار یادداشت در خبرگزاری فارس - تشکیل دولت دست نشانده توسط بریتانیا 18 / 2 / 95

برای درکِ سیاست استعمارِ بریتانیا در قبالِ خلافت عثمانی، باید در بهترین چشم‌انداز ایستاد و دورنمای اقدامات آن را به‌تمامی دید و باهم دید؛ چراکه سیاستِ بریتانیا در هر یک از مناطقِ عراق و حجاز و فلسطین و مصر و سایر نواحی جهان اسلام، بخشی از یک برنامه کلان دراز مدّت بوده است که با وعده بالفور در 2 نوامبر 1917 میلادی آشکار شد و کلید فهم اقدامات بریتانیا، کنارِ هم دیدن و باهم دیدن آن وقایعِ ظاهراً نامربوط است.

 پس از جنگ جهانی اوّل، سرزمین‌های خلافتِ عثمانی (فروپاشی در 1922 میلادی) میان دولت‌های بریتانیا و فرانسه تقسیم شدند؛ البته کارزار فرهنگی بزرگی از مدت‌ها قبل از آن در تبلیغ مذمت خلافت (واحدِ سرزمینی بزرگی) و باوراندن اینکه قوم‌گرایی عامل ترقی و پیشرفت است، در جوامع اسلامی تدارک دیده‌ شده بود. بریتانیا در حجاز ملیت‌گرایی را با تحریک شریف حسین آغاز کرد و یکی از افرادی که عهده‌دار این مسئولیت شد، کلنل سر آرتور هنری مک ماهون بود که ایرانیان با او که مُجری سیاستِ نابودی سیستان بود، به‌خوبی آشنایند. او در نامه‌ای که به شریف حسین، حاکم وقت حجاز نگاشت، می‌نویسد: «ما آشکارا اعلام می‌کنیم که پادشاهی بریتانیا از انتقال خلافت به یک عرب حقیقی منسوب به خاندان پیامبر، استقبال می‌کند.» بریتانیا کلنل لاورنس را در جناح شریف حسین؛ و جان فیلبی (یا با نام مسلمانی‌اش: حاج عبدالله) را که معدن شناس و نقشه‌کش ماهری بود، در جناح ابن سعود قرار داد و از طریق این دو، شبکه اطلاعاتی را به وجود آورد و به اطلاعات ذی‌قیمتی درباره سرزمین‌های اسلامی و مسلمانان آن دیار دست‌یافت.

 در آن زمان، حکومت در منطقه غربی (مکه، جده، مدینه، طائف) در دستِ شریف حسین و در منطقه مرکزی (نجد و اطراف آن) در دست خاندان آل رشید بود که تابع دولت عثمانی بودند. منطقه شرقی (احساء و قطیف) نیز در کنترل ترک‌ها بود. این را هم در نظر بگیریم که در آن زمان مناطقی از جنوبِ شبه جزیره، به دلیلِ اهمیت راهبردی تنگه باب المندب (یمن) و نیز سرزمین‌هایی از جنوب عراق، کویت و بحرین شاهد جولان سربازان ارتش بریتانیاست. در بررسی پیدایش حکومتِ وهابی علاوه بر سطح تحلیل عقاید؛ باید سطح تحلیل سیاست‌ها و راهبردهای بازیگران منطقه‌ای و جهانی را دید و بی‌اعتنا از کنارِ آن‌ها نگذشت. از این زمان به بعد، رد پای بریتانیا در تمامی تحرکاتِ نظامی آل سعود، به اشکال مختلف (کمک‌های مالی، کمک‌های تسلیحاتی، کمک‌های اطلاعاتی و صدور اجازه حملات و یا رها کردن متحدان سابق و ...) دیده می‌شود؛ تا جایی که می‌توان تاریخ شکل‌گیری دولت آل سعود (دوره سوّم) به دست عبدالعزیز آل سعود را در ذیل تاریخ استعمار بریتانیا در منطقه تعریف کرد.

 سیاست بریتانیایی‌ها موجب شد تا زدوخوردهایی خونینی میان سپاه شریف حسین و سپاهیان عثمانی به رهبری فخری پاشا رخ دهد که تنها بریتانیا و آل سعود از آن سود می‌بردند. بریتانیا در نجد و پیرامون آن در جذب حاکمان آل رشید ناکام ماند، سیاست حمایت تسلیحاتی از آل سعود را در ذیل برنامه‌ فروپاشی کامل خلافت عثمانی دنبال کرد. آنان در سال 1913 م، از طریق کاپیتان ویلیام شکسپیر نماینده‌شان در کویت، موفق به استخدام عبدالعزیز آل سعود (پدر ملک سلمان پادشاه کنونی سعودی) شدند. شکسپیر به تربیت سربازان وهابی و تنظیم سپاه معروف اخوان وهابی همّت گمارد و جالب توجه است که او در جنگ جراب به تاریخ 25 ژانویه 1915 در زمانی که سپاه وهابی عبدالعزیز آل سعود را علیه آل رشید (همپیمان عثمانی‌ها) رهبری می‌کرد، به همراه منشی‌اش کشته شد. کمی پیش از آن جنگ، به موجب معاهده‌ای موسوم به معاهدة «دارین» یا «قطیف» که میان عبدالعزیز آل سعود و سر پرسی کاکس امضا شد، بریتانیا متعهد به حمایت از آل سعود با پرداخت سالانه پنجاه هزار لیره، در کنار تجهیز سپاه وهابی شده بود که با توجه به نتیجه جنگ جراب، به سرعت به تعهدات خود عمل کرد و به بازسازی سپاه وهابی پرداخت. بر اساس آن معاهده، روابط خارجی حکومت سعودی باید با نظر دولت بریتانیا تنظیم می‌شد و عبدالعزیز آل سعود متعهد شد که به هیچیک از سرزمین‌های تحت سیطره بریتانیا تعدی نکند، که تاییدی بر سلطة کفار بر سرزمین‌های اسلامی بود و شامل سرزمین فلسطین نیز می‌‌شد. شرح کامل کمک‌های بریتانیا و بیان نقش جان فیلبی در شکل‌گیری دولت سعودی خارج از حوصله این نوشتار است و ان شاء الله جزئیات و تفصیل وقایع مذکور در کتاب نویسنده با عنوان «قبله واحد مسلمانان» (مرکز اسناد فرهنگی آسیا وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) خواهد آمد.

 بر اساس طرح بریتانیایی‌‌ها بندر عقبه باید از حجاز جدا می‌شد؛ سرزمین‌های پیرامونی فلسطین به واحدهای کوچک و رقیب یکدیگر تقسیم می‌شدند؛ و سرزمین حجاز مهد تفرقه مذهبی می‌شد؛ زیرا حج ابراهیمی می‌توانست در پرتو بیداری اسلامی، به تزلزل پایه‌های استعمار در هندوستان و آسیای غربی بینجامد؛ چنانکه مسلمانان و به‌ویژه فلسطینی‌ها از حج ابراهیمی به مثابة موقعیّتی بی‌نظیر برای مبارزه با اعلامیه بالفور و ایجاد حلقه‌های مقاومت استفاده می‌کردند. از آنجا که حضور مستقیم بریتانیا در حجاز امکان‌پذیر نبود، برای اداره آن نیازمند تشکیل دولتی دست‌نشانده بودند.

 تا پیش از سیطره آل سعود بر شهر مقدس مکّه (1924 م) حاجیان با راه‌پیمایی و تظاهرات و سخنرانی‌های عمومی، از مشرکان برائت جسته و اعتراض خود را نسبت به سیاست‌های بریتانیا در فلسطین ابراز می‌داشتند. در (تصویر تاریخی شماره 1) شیخ عبدالقادر مظفر (1880 - 1949 م) امیر الحاج کاروان فلسطینی‌ها در حال ایراد خطبه برای حجاج در شهر مکه در سال 1920 میلادی است و در طی آن مسلمانان را از اوضاع‌واحوال فلسطین و توطئه‌های بریتانیا و صهیونیست‌های اشغالگر آگاه می‌سازد و (تصویر تاریخی شماره 2) گوشه‌ای از تظاهرات حاجیان بر ضد مشرکین و سیاست‌های استعماری بریتانیا را نشان می‌دهد. یادمان باشد که سال‌ها بعد شیوخ وهابی با صدور فتاوی تکفیری، تظاهرات مسلمانان حتی برای برائت از کفار را تشبه به کفّار! دانستند و زمانی هم آمد که حاجیان را در مراسم برائت از مشرکان به رگبار گلوله بستند و به شهادت رساندند.

  

  تصویر 1 - سخنرانی شیخ عبدالقادر مظفر در جمع حاجیان (برائت از مشرکین)  

 1920 میلادی / عکّاس محمد علی عبده

  

  تصویر 2 - راهپیمایی حاجیان در مکه مکرمه  

 1920 م / عکّاس محمد علی عبده

 در تاریخ وهابیّت معمولاً گفته می‌شود که وهابیان حملات متعددی به عراق (1926 و 1927 م) و اردن (1924 م) داشته‌اند؛ اما کمتر به این موضوع توجه می‌شود که کارکرد مطلوبِ آن حملات هدفمند برای بریتانیا، دامن زدن به فرقه‌گرایی و ناامن کردن سرزمین‌های اسلامی بود که در طرفی با خطر صهیونیسم و در طرف دیگر با تهدید آل سعود مواجه بودند. حمله‌های سپاهیان آل سعود متوجه قبایل مسلمان عرب بود و نه ارتش بریتانیا؛ و این بریتانیا بود که هر بار سر می‌رسید و با معاهده‌ای همان مشکلی را که خودش آفریده بود. مدیریت می‌کرد. در حقیقت اعلامیه بالفور تنها با درگیری درونی مسلمانان با یکدیگر امکان تحقق می‌یافت و پیشتر اشاره شد که سربازان بریتانیایی در مناطقی از عراق و کویت و یمن حضور نظامی داشتند ولی درون حجاز در آتش جنگ مسلمانان با یکدیگر (و نه استعمار) می‌سوخت. این شیوه دخالت استعمارگران در جهان اسلام همچنان ادامه دارد

حال برگردیم به کارزار فرهنگی‌ای که در آن روزگار به راه افتاده بود. بریتانیایی‌ها در تمام کشورهای اسلامی منطقه درگیر شده بودند و می‌کوشیدند تا با ملیت سازی تصنعی، «سرزمین فلسطین» را از جهان اسلام جدا کنند و جریان‌های جهادی‌ را که به‌منظور دفاع از قدس وارد فلسطین می‌شدند، به‌منزله «متجاوزان بیگانه» تلقی کنند. از همین رو، دولت‌های غرب‌گرایی مانند پادشاهی فاروق در مصر، مانع ورود مجاهدان اخوان المسلمین به رهبری حسن البنا به فلسطین می‌شدند و درست در همان زمانی که سلاح‌ها برای جنگ حجاز به دست آل سعود می‌رسید، مجاهدان دفاع از فلسطین تحت تعقیب بودند. نیز باید توجه داشت که مردم فلسطین در اعتراض به سیاست بریتانیا در جدایی آنان از سایر سرزمین‌های اسلامی، طی راهپیمایی‌های بسیاری، به‌ویژه در «قدس شریف»، خواهان وحدت در چارچوب کشور سوریه بزرگ بودند. (تصویر 3)

 

 تصویر 3 - تظاهرات سال 1921 م در قدس شریف به رهبری موسی کاظم پاشا حسینی 

 در اعتراض به جدایی فلسطین از سوریه بزرگ

 هم‌زمان با آنچه در حجاز در جریان بود، عملیات روانی پیچیده‌ای، در راستای عادی‌سازی حضور صهیونیسم در جهان اسلام در جریان بود که این‌گونه وانمود می‌کرد که حضور یهود در فلسطین، به سود اعراب و مسلمانان خواهد بود. نمونه‌ای از مواردِ بی‌شمار آن را می‌توان در کتاب «کلمة حق و سلام فی خوف العرب من الصهیونیة» تألیف دکتر «یوسف کلاوزنر» مشاهده کرد (تصویر شماره 4) که توسط «نسیم افندی ملول» (1892 - 1959 م) به عربی ترجمه شد و در سال 1924 میلادی در چاپخانه همان روزنامه در شهر قدس منتشر شد. نسیم ملول از رهبران جنبش صهیونیسم جهانی و رییس جمعیت «جنبش اسرائیل» و جمعیت «الإخوة الیهودیة» در قاهره و صاحب روزنامه صهیونیستی «السلام» بود که مأموریت اصلی او هدایت افکار عمومی اعراب جهت عادی‌سازی حضور صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اسلامی بود. کلاوزنر هم در آن اثر درصدد بیان این مطلب بود که فلسطینی‌ها نباید از جنبش صهیونیسم نگران باشند؛ بلکه باید هجرت یهود به فلسطین را به فال نیک بگیرند که برای اعراب موجد رفاه اقتصادی و اجتماعی خواهند شد. درواقع «نسیم ملول» و هم‌قطارانش در فلسطین و قاهره، یک جریان فرهنگی بزرگی را به راه انداخته بودند تا بزرگ‌ترین تهدید علیه جهان اسلام را به‌مثابه بزرگ‌ترین فرصت تاریخی برای مسلمانان جلوه دهند. آن‌ها این عمل را از طریق مطبوعات، ملاقات‌ با افراد ذی‌نفوذ عرب و اقناع افکار عمومی اعراب دنبال می‌کردند. در سال 1913 میلادی دکتر شمعون مویال روزنامه «صوت العثمانیة» را پایه‌گذاری کرد که با شعار ایجاد تعاون و همکاری بین یهودیان و مسلمانان، پوششی برای صهیونیسم ایجاد می‌کرد و مواردی از این دست بسیار زیاد است.

 

تصویر 4 -  جلد کتاب کلمه حق و سلام ترجمه نسیم ملول

 مسلمانان باید درباره حلقه‌های پیدا و پنهان گسترش‌دهنده نفاق در میانشان آگاه باشند. نیازی به سخن درباره «سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن» نیست، بسیاری از اختلافات مذهبی توسط دشمنان اسلام به مسلمانان القاء می‌شود. در مطلب بعدی به جنگ روانی فوق در بستر اقداماتِ آل سعود خواهیم پرداخت ... ادامه دارد ...  

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

منبع خبرگزاری فارس 18 / 2 / 1395 

 http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950216000582 

بازنشر در

وب‌گاه سازمان بسیج مستضعفین

http://basij.ir/news/80880-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%86.html?t=%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87

 بازنشر در وب‌گاه مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

 http://farhangi.taghrib.com/issues/g-p-3/%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%84-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%86

بازنشر در وب‌گاه وهابیت پژوهی متعلق به مؤسسه پژوهشی دارالاعلام قم                         

http://alwahabiyah.com/fa/News/View/162358/%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D9%84-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%88%D9%84