به لوازم اين لباس بايد التزام پيدا بكنيم - سخنی از مرحوم حضرت امام خمینی ره
الآن اين لباسى- كه الآن شعار است، لباس اسلام است، شعار است، لباس روحانيت است- كه ما اين لباس را پوشيديم، به لوازم اين لباس بايد التزام پيدا بكنيم. دنبال اين باشيم كه شئون اين لباس- كه ما مى گوييم لباس اسلام است- شئون اين را بايد حفظ بكنيم. اگر خداى نخواسته ما شئون اين را حفظ نكنيم، لباس، يك لباس غصبى است.
صحيفه امام، ج8، ص: 523 - 523
از نقشههاى شيطانىِ قدرتهاى بزرگ استعمار و استثمارگر كه سالهاى طولانى در دست اجرا است و در كشور ايران از زمان رضاخان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاى مختلف دنباله گيرى شد، به انزواكشاندن روحانيت است؛ كه در زمان رضاخان با فشار و سركوبى و خلع لباس و حبس و تبعيد و هتك حرمات و اعدام و امثال آن، و در زمان محمدرضا با نقشه و روشهاى ديگر كه يكى از آنها ايجاد عداوت بين دانشگاهيان و روحانيان بود، كه تبليغات وسيعى در اين زمينه شد؛ و مع الأسف به واسطه بيخبرى هر دو قشر از توطئه شيطانى ابرقدرتها نتيجه چشمگيرى گرفته شد.
صحيفه امام ج21 413 وصيتنامه سياسى - الهى
اين را بسيارى البته يادشان است كه شروع كرد؛ مخالفت با روحانيون با اسم اينكه مىخواهيم اصلاح بكنيم، چه بكنيم. مجلسى در شايد جاهاى ديگر و در مدرسه فيضيه، كه ما شاهدش بوديم، مجلس امتحان درست كردند و اشخاصى كه مال خودشان بود، مىآمد آنجا براى امتحان و اينها به خيال اينكه، تبليغاتشان اين بود كه ما مىخواهيم اين اشخاصى كه صحيحند و اهل علم صحيح هستند، از آنهايى كه نه، لياقت اين لباس را ندارند، مىخواهيم تميز بدهيم. حتى بعضى از آقايان محترم قم هم اين معنا را باور كرده بودند. خدا رحمت كند مرحوم آقاى فيض را، به من فرمودند كه- در مدرسه فيضيه، كه- خوب، اينكه بدكارى نيست كه اينها بيايند خوبها را از بدها جدا كنند. من به ايشان عرض كردم كه بله، اينها مىخواهند خوبها را از بدها جدا كنند كه خوبها را از بين ببرند، نه بدها را. و همينطور هم شد. ابتدا براى اين معنا آمدند و چه تلخيها بر ماها گذشت از اين امتحان و از اين بساط. بعد هم با يك بهانه ديگر شروع كردند به اينكه بايد ملت لباس واحد داشته باشد و عمامهها را از سرها برداشتند و آنقدر خرابكارى كردند كه روى تاريخ را سياه كردند. البته اينها يك مسائل طولانى است كه شايد تاريخ، حالا كه مىتوانند، بنويسند اشخاصى كه اطلاع دارند بعد هم يا در همان وقتها هم، مجالس روضه را با كمال جدّيت منع كردند كه شايد در شهرها، يك مجالس علنى كه مثل مجالس متعارف، آن وقتها بپا نبود.
من در قم يادم است كه يكى از آقايان، بين الطلوعين- قبل از طلوع فجر- يك مجلس چند نفرى داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرّق مىشدند و گمانم اين است كه همين مجلس را هم آمدند جلويش را گرفتند. اين دو جناح- كه هر دوش از جناح روحانى است- جناح روحانيت و جناح خطبا- اين دو راه، دو جهت وجهه نظر آنها بود و به هر دو حمله كردند، عمامهها را از سر آنها برداشتند. يكى از كسانى كه در قم مشغول اين خرابكارى بود، يك روز گفت كه در تمام ايران، شش نفر بايد عمامهاى باشد، و حال آنكه آن هم دروغ مىگفت. اگر مىتوانستند، يك نفر هم نمىگذاشتند باشد. اين حملهاى كه اينها كردند به روحانيت و حملهاى كه كردند به مجالس تعزيه، ما از آن مىفهميم كه اين دو جناح در نظر آنها، مخالفتشان با ابرقدرتها و اين معنا كه اينها مانع از آن مقاصدى كه آنها دارند، بيشتر. اين دو جناح بيشتر بوده و لهذا، بيشتر مورد آزار واقع شدهاند .
صحيفه امام ج13 320 - ۳۱۹ تلاش رضاخان براى دين زدائى و نابودى روحانيت.