گفتاری از مرحوم آیت‌الله حاج میرزا علی مشکینی ره

حديثى را از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كنند مبنى بر اين كه سيادت و بزرگى خاص اعراب است. آيا چنين مطلبى درست است؟

* خير، چنين نيست. خداوند تبارك و تعالى در قرآن مجيد فرموده است:  «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»؛ كرامت و سيادت و بزرگى از آنِ متقين است.

چند سال پيش، در ايام حج، در نقطه‏اى از مدينه ايستاده بودم و منتظر بودم كوزه‏اى كه در دست داشتم، پر از آب كنم. در اين هنگام شنيدم كه يكى به رفيقش مى‏گفت: «هذا السيد يأخذ الماء؛ يعنى اين آقا مى‏خواهد آب بردارد». شخص ديگر در پاسخ او گفت: «هذا هو السيد؟ هذا ايرانى؛ اين ايرانى است، چگونه تو او را آقا مى‏نامى؟». من كه اين گفت و گو را مى‏شنيدم، به آنان گفتم: «كل من اعتقد باللَّه و آمن بربه و رسوله و بالمعاد و عملوا الصالحات فهو السيد، فأنا السيد؛ سيادت از آنِ كسى است كه با خدا باشد ...». اما علاوه بر اين، خداوند نوع خاصى از سيادت را به انبيا و ائمه عليهم السلام عنايت فرموده كه انحصارى است و به عده‏اى تعلق گرفته كه به زبان عربى تكلم مى‏نموده‏اند، اما اين دال بر فضيلت عرب‏ها بر ساير اقوام نيست.

منبع

على‏مشكينى اردبيلى، (1392 ه.ش) گفتارها و نوشتارها در نشريات و مقدمه كتاب ها، قم، دار الحديث، ج1/ 343.

 

انتشار یادداشت در خبرگزاری فارس - تاریخ تفرقه‌افکنی آل‌سعود میان مسلمانان

 

از دید آل سعود، فرزندان امّت اسلامی باید کفش و دمپایی و عینک عبدالعزیز آل سعود را به خاطر سپارند ولی یادی از خانه‌ها و قبورِ بزرگان اسلام همچون حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) و صحابه والامقام رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله) نکنند.

در این نوشتار کوتاه مروری بر چند نکته از تاریخ معاصر آل سعود می‌شود که در درک سیاست‌های تفرقه‌افکنانه آل سعود در جهان اسلام مفید است و نوشتار زیر مکمل یادداشت پیشین اینجانب با عنوان: «12 تصویر تاریخی از آشنایی ایرانیان با آل‌سعود» است که پیشتر در خبرگزاری فارس منتشر شد.

این نکات هرچند جدا از هم شده‌اند، امّا همگی در یک واقعه‌اند؛ و باید با هم دیده شوند تا ماهیت واقعی آل سعود بیشتر و بهتر آشکار شود.


 

به لحاظ تاریخی، تجزیه خلافت عثمانی، بر اساس برنامه‌ای مشخص، برپایه معاهدات استعماری میان قدرت‌های اروپایی؛ به‌ویژه میان استعمار بریتانیا و فرانسه صورت گرفت در سال 1336 ه.ق بخش جنوبی سوریه و در سال 1337 قمری بخش شمالی سوریه از عثمانی جدا شد و در اختیار استعمار فرانسه قرار گرفت. دولت بریتانیا در تجزیه خلافت عثمانی، علاوه بر عراق، به دو منطقه حساس توجه ویژه‌ای نشان داد: 1. سرزمین فلسطین و 2. سرزمین حجاز؛ و سیاستی را پیاده کرد که نهایتاً در فلسطین به اشغالگری صهیونیست‌ها و تأسیس دولت جعلی و نامشروعِ اسرائیل منجر شد و حجاز را نیز که تا سال 1335 ه.ق یکی از ولایات عثمانی محسوب می‌شد، ابتدا با تحریکِ شریف حسین، از عثمانی جدا کرد و سپس سیاستِ اصلی خود را در سرکار آوردن وهابیان محقق کرد. سرانجام شریف حسین توسط دولت بریتانیا به قبرس تبعید شد و حتی اجازه نیافت به دیدار فرزندش در اردن برود.

مدّت اندکی پس از اشغال شهرهای مکّه و مدینه توسط عبدالعزیز آل سعود، - که برای تصرف مدینة‌النبی آن (در اوایل صفر 1343 ق / سپتامبر 1924م) را به توپ بست - ملک عبدالعزیز آل سعود زیر فشار افکار عمومی جهان اسلام، ناچار به تشکیل مؤتمر اسلامی در حجاز شد و در آنجا مدعی شد که مردم حجاز خواهان سلطنت او هستند! و متعهد شد تا کشورهای اسلامی را در اداره امور حج سهیم کند، امّا خیلی زود مشخص شد که چنین سخنی تنها برای خریدن زمان بوده است.

تا آن تاریخ، وهابیان عموم مسلمانان را تکفیر می‌کردند و همین انگیزه جنگ‌های آنان در سرزمین مقدس حجاز با نام «جهاد» بود؛ البته مسلمانان نیز معمولاً «وهابیان» را از شمارِ «خوارج» یا «غُلات» می‌دانستند.‌ مرحوم علّامه سیّد محسن امین در کتاب «کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب» وجوه شباهت آنان با خوارج را شمارش کرده است و رسایل علمای اهل سنت در این باره بسیار است. جالب‌توجه است که شیخ ظواهری از علمای الأزهر (او جدّ همین أیمن الظواهری سرکرده تروریست القاعده است و البته عمل او ارتباطی با جدّش ندارد) رساله‌ای را با عنوان «یهود لا حنابلة» نوشت و مرادش از یهود «آل سعود» بود. امروزه نیز همچنان تمجید از نگاه تکفیری آل سعود در دوران جنگ‌های ملک عبدالعزیز، در تألیفاتِ شاهزادگان سعودی همچون «فیصل بن مشعل بن سعود بن عبدالعزیز آل سعود» مانند کتاب «رسائل أئمة – دعوة التوحید» بازنشر می‌شود. از دید فیصل بن مشعل، جزیرة‌العرب پیش از پیمانِ اتحادِ «محمد بن عبدالوهاب» و «محمد بن سعود»، جزو بلاد کفر و الحاد بود و می‌نویسد: «پیش از ظهور این دو بزرگ‌مردان مصلح، اهل نجد در جهالت و ضلالت، کفر و الحاد و حلولیت زندگی می‌کردند و جهل و کفر خود را شاخه‌های ایمان و طریقة محمدیه می‌دانستند، تا آنکه بالاخره در نجد، پروردگار عالم شیخ‌الاسلام محمد بن عبدالوهاب را به میان آورد ...» (آل سعود، 1422: 28) و ذهنیت خودبینی او تا آنجا جلو می‌رود که به نقل از نویسنده‌ای دیگر که او از خاندان آل الشیخ است، (دکتر عبدالرحمن آل الشیخ) تنها سلفیه نجد را مسلمان می‌داند و مدعی است: «اگر محمد بن عبدالله [مجدداً] ظهور کند، او را جز از نجد (قلب جزیرة‌العرب) پیروانی نخواهد یافت.» (همان: 33)

حال که بد قولی و بدعهدی آل سعود بیان شد، یادی ‌کنیم از معلم اخلاق و فقیه وارسته، مرحوم آیت‌الله حاج میرزاعلی مشکینی (ره) (1300 – 1386 ه.ش) که اندیشه‌های بسیار جالب‌توجهی درباره وحدت اسلامی دارد. او بیش از سی سال پیش پیشنهاد جالب‌توجهی درباره اداره اماکن مقدس حجاز را مطرح کرد که در کتاب «کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت - وحدت مسلمین» منتشر شده است. نص سخن او چنین است: «پیشنهاد من این است که طبق نص آیات و حکم صریح الهی قبلة مسلمین یعنی کعبه و آنچه بدان تعلق دارد؛ یعنی مشاعر عظام عرفات و مشعر و منی و بالأخره حرم شریف و مواقیت احرام و بالطبع حرم مطهر رسول اکرم صلی‌الله علیه و علی آله الأطهار و صحبه الأخیار همه و همه مالِ جمیع مسلمین است از روز اوّل حدوث این امکنه شریفه چنین بوده و تا دامنة قیامت نیز چنین خواهد بود. .... پیشنهاد این است ... باید ادارة حرمین شریفین در تمام اوقات سال به وسیلة دو گروه متشکل از همه کشورهای اسلامی انجام یابد. گروه اوّل هیئت‌رئیسه و مقننه و گروه دوّم هیئت مجریه و طرز تشکیل هیئت‌رئیسه باید به دین منوال باشد که از هر یک از پنجاه کشور اسلامی یک یا دو نفر شخصیت لایق و عالم و آشنا به علوم و معارف اسلامی اجتماع کنند و هیئت تقنینیه، اداره حرمین شریفین را تشکیل دهند و اساسنامه و شرح الوظایفی مفصّل و منضبط و دقیق طبق دستورات اسلامی و استفاده از کتاب کریم و سنت نبی اکرم (صلی‌الله علیه و آله) تنظیم کنند و بنام مجلس اعلای اداره امور حرمین مشغول کار شوند. و سپس گروه دوم بنام گروه اجرایی از هر کشوری پنجاه نفر و یا صد نفر افراد مجهز به همه تجهیزات مادی و معنوی و امنیتی در محلی از حرمین شریفین اجتماع کنند و زیر نظر مجلس اعلای حج در شهور اقامه مناسک حج و اوقات عمره‌های مفرده متصدی تمام شئون حجاج محترم باشند. ... و حتی خود اهالی جزیرة‌العرب اگر بخواهند در مراسم حج و عمره شرکت کنند باید زیر نظر و چتر هدایت و راهنمایی گروه اجرایی بین‌المللی قرار گیرند. ...»

زمانی که علمای بزرگ اسلام از شیعه امامیّه و اهل سنت، بر تعلیم و تربیت آزادانه همه فرق اسلامی در مکّه و مدینه تأکید کردند، آل سعود تعلیم و تربیت حجاز را منحصر به تربیت سلفی – سعودی کردند و تعالیم سایر فرق و مذاهب اسلامی را بدعت و حتی شرک نامیدند و از آموزش آن‌ها ممانعت به عمل آوردند. بسیاری از علمای امامیّه و اهل سنت همچون مرحوم شهید شیخ رمضان البوطی از این رویّه انحصارطلبانه سعودی‌ها شدیداً انتقاد کرده‌اند. اگر خواسته باشیم این انتقادها را فهرست کنیم خود مقاله‌ای مفصل خواهد شد. پس از چندی آل سعود به تأسیس شبکة آموزشی وسیعی دست زدند تا مرجعیت فقهی و حدیثی نه‌تنها حجاز بلکه سراسر جهان اسلام را در اختیار خود بگیرند.

زمانی که علمای بزرگ اسلام از شیعه امامیّه و اهل سنت، با ابتکار مرحوم حضرت امام خمینی (ره) میلاد حضرت رسول‌الله (صلی‌الله علیه وآله) را به‌عنوان تاریخی برای وحدت اسلامی انتخاب کردند، و آن را هفته وحدت نامیدند که شامل دوازدهم تا هفدهم ربیع‌الاول است که جمعِ روایاتِ میلاد پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) است، بلافاصله این پیشنهاد با تعریض عربستان سعودی و مواجه شد و آل سعود و مفتیان سلطنتی آنان اعلام کردند که بزرگداشت میلاد حضرت رسول‌الله (صلی‌الله علیه وآله) بدعت و شرک است.

بیش از یک هزار و سیصد سال مسلمانان میراث اسلامی مکّه مکرّمه و مدینه منوّره را محفوظ هر نسل برای نسل دیگر نگاه داشتند و در مقابل آل سعود همه را تخریب کرد. از دید آل سعود، فرزندان امّت اسلامی باید کفش و دمپایی و عینک عبدالعزیز آل سعود را به خاطر سپارند (تصویر شماره 1) ؛ ولی یادی از خانه‌ها و قبورِ بزرگان اسلام همچون حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) و صحابه والامقام رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله) نکنند. (تصویر شماره 2) و عینک و قلم شیخ وهابی ابن عثیمین را زیارت کنند ولی زیارت اولیای الهی را انجام ندهند. (تصویر شماره 6)

تصویر 1 – کفش ملک عبدالعزیز در موزه سعودی

تصویر 2 – روزنامه کویتی الکون: تخریب مزار اولیاء و صحابه آن‌قدر در نزد مسلمانان زشت و زننده بود که در آن اوایل، مُجرم اصلی (ملک عبدالعزیز) نیز مسئولیت آن را به گردن نگرفت.

تصویر 3 –آنچه مسلمانان (از دید آل سعود) باید ببینند: قصر خزام در جدّه – ازآنجاکه زمانی اقامتگاه ملک عبدالعزیز آل سعود (مؤسس دولت سعودی) بوده است، به موزه تبدیل شد.

تصویر 4 – آنچه مسلمانان (از دید آل سعود) نباید ببینند: بقیع پیش از تخریب

 

تصویر 5 – سرانجام به کجا خواهند رسید؟ - دورنمایی از مرحله آتی تغییر هویت شهر مدینه النبی

تصویر 6 - اهالی حجاز می‌پرسند: چگونه زیارت خودکار و عینک و ... شیخ وهابی ابن عثیمین مجاز است، ولی زیارت قبر مطهر حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) بدعت است؟

قصرهای آل سعود مرمت می‌شوند ولی خانه‌ها و میراث خاندان وحی و اصحاب رسول‌الله تخریب شدند. اول کاری که عبدالعزیز بن سعود در زمان تصرف مکه انجام داد تخریب مقبره و منزل حضرت خدیجه (س) بود. اهل سنت نیز دلی پرخون از تخریب نشانه‌ها و مقدساتشان در حجاز دارند. مقابر بسیاری از صحابه رسول خدا صلی‌الله علیه واله را تخریب کردند؛ چنانکه با تخریب خانه ابوبکر خلیفه اوّل، و پاره‌ای بناهای دیگر، بعدها «هتل هیلتون» را بنا کردند. شرح مفصلی از تخریب‌ اماکن مقدس اسلامی را مرحوم علّامه سیّد محسن امین در کتاب «کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب» آورده است و اکنون باید ابعاد این تخریب‌ها را از نو نگاشت. علمای اسلامی در تمام اعصار با هوشمندی تمام میراث صدر اسلام را برای آیندگان محفوظ داشته بودند تا آیندگان بتوانند بی‌واسطه تاریخ اسلام را ببینند. اما در منطق آل سعود تاریخ خانوادگی آنان بر تاریخ صدر اسلام ارجحیت دارد. (تصاویر 3 و 4 باهم مقایسه شوند.)

زمانی که علمای بزرگ اسلام از شیعه امامیّه و اهل سنت، برائت از مشرکان را جزئی از حج ابراهیمی شمردند، بلافاصله آل سعود اعلام کرد که اعلام برائت از مشرکان در حج مراسمی شرک‌آمیز است و ناگهان چرخش دیدگاه‌های وابستگان به دولت سعودی آشکار شد. مرحوم دکتر سیّد جعفر شهیدی در کتاب «از دیروز تا امروز (مجموعه مقالات)» (شهیدی، 1372: 121) می‌نویسد: «یکی از بهانه‌های حکومت عربستان سعودی برای توجیه رفتار غیرشرعی و بلکه غیرانسانی خود که هنوز هم روزنامه‌های آن دولت و نشریه‌هایی که از آن ارتزاق می‌کنند، پی آن را رها نکرده‌اند، این است که حج واجبی است عبادی و حاجیان در موسم، جز عبادت نباید به کاری دیگر بپردازند. دوازده سال پیش که چنین بحثی در کنفرانس سالیانة الجزایر در شهر تلمسان مطرح شد، آقای احمد محمد جمال، استاد دانشگاه ملک عبدالعزیز، در جده با من هماهنگ بود که حج کنفرانس اسلامی است، حالا چه شده است که ایشان و همفکران ایشان دراین‌باره سکوت کرده‌اند؟

زمانی که علمای بزرگ اسلام از شیعه امامیّه و اهل سنت، انتساب «نسبت‌های ناروا و تهمت‌های بی مأخذ» درباره پیروان فریقین را زیر سؤال بردند، آل سعود با انتشار کتاب‌ها و برنامه‌های ماهواره‌ای بر رواج تهمت‌های بی مأخذ میان فریقین تأکید کرد. باز این نوشتار کوتاه را با سخن مرحوم آیت‌الله میرزاعلی مشکینی مزیّن می‌کنم که نوشته است: «امّا پیشنهاد دوم جلوگیری از طبع و نشر کتاب‌هایی که از طرف نویسندگان فریقین تألیف و منتشر می‌شود که در آن‌ها مطالب اهانت‌آمیز به عقاید فریقین و عبارت‌های ناروا و غیرمؤدبانه نوشته‌شده و عواطف مذهبی طرفین را جریحه‌دار می‌کند. ... نوشتن و تألیف کتاب و مجله از هر یک از فرق مسلمین که اخلاق و آداب اسلامی در آن مراعات شود و استدلال و قبول و رد و سؤال و پاسخ راجع به هر مطلبی به نحو مؤدبانه انجام یابد و هر صنفی و هر گروهی از فرق مسلمین مسلک و مذهب خویش را با برهانی منطقی و استدلالی صحیح به مصداق (وجادلهم بالتی هی احسن) اثبات نماید و اشکالاتی را که در مطالب دیگران ببیند طبق روش عقلایی و بالأخره با حسن ظن و جستجوی حق و به‌منظور درک واقع و روشن شدن حقیقت با اعمال انصاف قبول و یا رد نماید باید آزاد باشد.»

زمانی که علمای بزرگ اسلام از شیعه امامیّه و اهل سنت بر حرمت جان و مال و ناموس مسلمانان تأکید کردند، آل سعود به دنبال انتشار گسترده آثاری بود تا چنین وانمود کند که آزار مخالفانش گناهِ بزرگی محسوب نمی‌شود. در سال 1407 ه.ق، زمانی که حاجیان حرم امن الهی در «جمعه خونین مسلمانان» (بعدازظهر جمعه ششم ‏ذی‌حجه سال1407 ه.ق) در مکّه توسط سربازان آل سعود کشته شدند. ناگهان سیلِ آثار و کتاب‌هایی تألیف و یا بازنشر شدند که می‌کوشیدند تا پیروان شیعه امامیه را نامسلمان یا منافقانی خطرناک برای امت اسلامی قلمداد کنند. باز برگردیم به سخنی از دکتر سید جعفر شهیدی از خاطره سفر حجش، که می‌نویسد اوّل بار کتاب «التقریب بین السنة والشیعة» اثر شیخ وهابی محمد القفاری را در مکه در نزد حجةالاسلام والمسلمین رسول جعفریان دیده که «چون کتاب‌فروشی در مکّه دانست ایشان شیعه و اهل علم هستند، این دو مجلد کتاب را هدیه کرد تا به گفتة او از گمراهی درآید!» شهیدی کتاب را یکی دو روز به امانت می‌گیرد و آن را مطالعه می‌کند و به نکات مهمی درباره آن توجه می‌دهد؛ و به‌درستی می‌نویسد: «به نظر می‌رسد این رساله و شاید رساله‌های دیگری که ما ندیده‌ایم تهیه‌شده است که شیعیان را بی‌اعتنا به مبانی اسلام بشناسانند تا آزار آنان گناهی بزرگ به‌حساب نیاید.»

و در مجموعه تألیفات رسمی دولت سعودی که درباره گرامیداشت یکصدمین سالگرد تأسیس عربستان سعودی نوشته شده است؛ نام ده‌ها چاپخانه موردحمایت مالی آل سعود (حقوق‌بگیران دولت سعودی) در هند و پاکستان و مصر و لبنان و ... بیان شده است. [مانند کتاب الملک عبدالعزیز و العمل الخیری السعودیه تألیف عمر بن صالح العُمری] «المکتبة السلفیة ومطبعتها» متعلق به محب الدین الخطیب که مرکز فعالیت‌های ضد دارالتقریب قاهره بود، و یا «ادارة ترجمان السنة» در لاهور پاکستان و ده‌ها مرکز انتشاراتی مشابه، مراکزی کاملاً وابسته در خدمت منافع آل سعود بوده‌اند و سیاست بومی کردن سلفیه وهابی – سعودی و ترویج نسبت‌های ناروا و بی مأخذ به مسلمانان (و نه‌تنها شیعیان امامیّه) را در جهان اسلام دنبال کرده‌اند. متأسفانه تاکنون تحقیق جامعی درباره «ادارة ترجمان السنة» صورت نگرفته است که بسیاری از حقایق را درباره سیاست‌های سعودی در پاکستان آشکار خواهد کرد. یا اگر می‌خواهیم سیاست‌های عربستان سعودی در یمن را موردبررسی قرار دهیم، باید شبکه انتشاراتی آن‌ها را از قبیل (صاحبان آثار، تولیدات، سیاست‌ها و راهبردهای کلان جاری و ...) در «دار الآثار الیمنیة» «مرکز الحقیقة للدراسات و البحوث» و «دار الحدیث» و نظایر آنها رصد کنیم. حلقه‌های دوستان و دشمنان در چنین مراکزی است که خود را نمایان می‌سازند و می‌توان به این پرسش راهبردی پاسخ داد که در جهان اسلام، چه کسی با چه کسی دوست و چه کسی با چه کسی دشمن است؟ اینکه صدها میلیون دلار صرف انتشار میلیون‌ها نسخه کتاب از آثار شیخ وهابی پاکستانی، احسان الهی ظهیر و محب الدین الخطیب و مانند او برای توزیع سالانه در موسم حج و غیر آن در جهان اسلام می‌شود، تنها یک‌نمونه از فعالیت‌های آل سعود علیه وحدت اسلامی است.

در خاتمه بیان نکته‌ای خالی از فایده نیست و آن اینکه اختلاف میان فرق اسلامی امری طبیعی است، امّا تبدیل اختلاف به تضاد و درگیری همواره امری سیاسی بوده است. از گذشته‌های دور، منافع شخصی برخی سلاطین اقتضا می‌کرد که به اشاعة باورهای نادرست علیه رقیبان هم بپردازند تا بدین‌وسیله قدرت خود را تحکیم کنند. نتیجة چنان سیاستی تهییج احساسات کور برخی مسلمانانِ ناآگاه و ساده‌لوح بود. مثلاً در سفرنامه حج میرزا عبدالحسین خان افشار ارومی می‌خوانیم: «در بین راه به کوچه خلوتی رسیدم ... به شیخ عربی رسیدم. [به] محض دیدن بنده بنای مهملات گذاشت و می‌خواست که بنده را کتک مضبوطی بزند. ... اهل مدینه مبغض‌ترین جمیع اعراب هستند. عداوت غیر نهایت با عجم دارند. کشتن و اگر نتوانند فحش گفتن و کتک زدن را صواب می‌دانند. اگر در کوچه‌های خلوت عجم را گیر بیاورند، قطعاً خواهند کشت. در کوچه‌های خلوت مدینه گردیدن خیلی خطرناک است، در نظر اهل مدینه اهل ایران بدتر از یهودی هستند.» (افشار ارومی، 1386: 170-171) شاهزاده «فرهاد میرزا» نیز در سفرنامه حج خود خاطره‌ای جالب از مسجدالنبی (ص) را نقل کرده است که باید آن را در ذیل مدارک مربوط به اعتقاد شیعه امامیه به عدم تحریف قرآن ثبت شود. او متوجه شد که در کتابت نسخه‌ای از قرآن موجود در آن مسجد اشتباهی رخ‌داده است و تأکید دارد این‌گونه اشکالات را باید بلافاصله برطرف کرد. در نسخه‌ای که در دستش بود، در آیة 17 سوره مزمّل، کلمه «شِیبًا» (به کسر شین) (... یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا) به اشتباه «شَیباً» (به فتح) نوشته شده بود. وقتی پیشنهاد اصلاح آن ایراد (به قول ما برطرف کردن اشکالِ چاپی) را داد، شیخی که در آنجا بود پرخاش کرد. فرهاد میرزا می‌نویسد: «... چنان عربده می‌کرد و وا می‌نمود که العیاذ بالله عجم‌ها می‌گویند قرآن غلط است، نه این‌که [آن نسخه] قرآن، غلط [اشتباه چاپی] دارد. اگر مصطفی قواس همراه نبود، فضیحت می‌کرد. ... (فرهاد میرزا، 1366، 159) و نویسنده این سطور از این مثال‌ها بسیار جمع کرده است و مجال بیان آن‌ها میسور نیست.

غالب موارد فوق ناشی از جهل عوام و سیاست‌های مغرضانه حکومت‌هاست که نسبت‌های بی مأخذ را به پاره‌ای از مسلمانان نسبت می‌دادند و به تعبیر آیة‌الله عبدالله جوادی آملی اینگونه اختلاف‌ها، اختلافات زمینی (سیاسی) هستند که قابل حل هستند؛ هرچند ظاهراً با رنگ و ظاهر آسمانی تلقین شود.

با به حکومت رسیدن آل سعود تأسیس کشور «عربستان سعودی» اتفاقات دیگری رخ داد که صورت‌مسئله را به‌تمامی دگرگون کرده است. حیاتِ عقیده وهابیت درگرو وجود اختلاف میان مسلمانان است. در سایة وحدت و برادری مسلمانان، وهابیّت قادر به ادامه حیات خود نیست. ازاین‌رو آل سعود را همواره در رویکردهای تضاد و اختلاف‌افکنی می‌شناسیم. آل سعود کوشیدند تا اختلاف میان امت اسلامی را در چارچوب شبکه‌ مطبوعاتی - رسانه‌ای - آموزشی وسیعی در سراسر جهان اسلام «سازمان» دهند. در این خصوص به کتاب شیعه‌شناسی معاصر اهل سنت مجلدات اول و دوم و نیز مجلد سوم (که در رابطه با نظام آموزش مخالفان وحدت اسلامی در عربستان سعودی است) و ان شاء الله به زودی منتشر خواهد شد، مراجعه فرمایید.

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


 

منبع:

خبرگزاری فارس - 94/08/18 شماره خبر: 13940815000617 گروه دیدگاه حوزه سیاست و امنیت

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940815000617

بازنشر در سایت معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

http://farhangi.taghrib.com

به یاد عالم ربانی حضرت آیة‌الله محمدحسین سیبویه حائری ره

إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ

 ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ ءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ

امام علی علیه‌السلام

هرگاه نام فقید سعید حضرت آیة‌الله محمدحسین سیبویه حائری ره (متولد 1306 – 1394 ش) را می‌شنوم بلافاصله به یاد دفاع از حریم ولایت و شئونات دینی در جامعه می‌افتم. یکی از دلایل آن اهتمام ویژه آن مرحوم نسبت به تعظیم شعائر دینی، به‌ویژه اهتمام به ایام شهادت و ولادت حضرات معصومین (علیه السلام) بود. او در کنار کوشش عملی، که نمونه بارز آن مقتل خوانی معروف روز عاشورای ایشان در حسینیه نجفی‌ها بود، با توزیع اطلاعیه‌هایی در سطح شهر می‌کوشید تا عموم مردم را متوجه وظیفة اسلامی‌شان در این خصوص  کند. اگر اعلامیه‌های ایشان و نیز سایر علمای مشهد جمع‌آوری شوند، (و امید که بتوان چنین کرد) با مجموعه تاریخی و فرهنگی مهمی درباره امر به معروف و نهی از منکر در از تاریخ سروکار خواهیم داشت که نکات و پیام‌های آموزنده بسیاری را در خود نهفته دارند.

او متولد کربلا بود و از اساتید او می‌توان به آیاتِ عظام و حُجَجِ‌ اسلام شیخ محمدعلی سیبویه (والد)؛ شیخ حسن یزدی؛ شیخ مجتبی لنکرانی؛ سیّد ابوالقاسم خویی و امام خمینی اشاره کرد. آیة‌الله سیبویه در سال 1360 ه.ش مدرسه علمیّه حضرت امام حسین (علیه‌السلام) را تأسیس کرد و در آن به تدریس تفسیر و خارج فقه و اصول اشتغال داشت.

او آثار منتشرنشده‌ای در تفسیر و شرح منطق و تقریرات خارج فقه و اصول دارد.

آیة‌الله سیبویه در مدرسه امام حسین (علیه السلام) جلسه تفسیر قرآن داشت. گاهی به مجلس درسِ ایشان می‌رفتم. امیدوارم نوارهای دروس ایشان از سالهای قبل موجود و قابل دسترس باشد. یادم هست در تفسیر سورۀ شریفه والفجر، بحثی را در بابِ «لا اله الا الله» داشت و روایاتی را از کتاب «ثواب الأعمال و عقاب الأعمال» ابن بابویه تشریح کرد؛ آنکه ذکر لا اله الا الله عظیم‌ترین ذکر عالم است؛ و در همان کتاب به شرح روایتى صحیحی از حضرت امام رضا علیه السلام پرداخت که از پدران معصوم خویش علیهم‌السلام از رسول خدا صلی الله علیه واله نقل می‌کند:

«سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ حِصْنِي‏ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَى بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِها»

یک‌بار در ضمن بیان روایتی سخت گریست. مضمون کلی حدیث که متأسفانه اصل آن را بیاد ندارم آن بود که بت‌پرستان برای گرفتن حاجت از بت‌هایشان و اثبات حقانیتِ آن‌ها چه ناله‌ها و فریادهای در مقابل آنها کردند ... آیة‌الله سیبویه با اشک می‌فرمود آنها در امر باطلشان آنگونه راسخ بودند، ما که این فرهنگ عظیم اهل بیت علیهم‌السلام را داریم چه کرده‌ایم؟

می‌فرمود ایام البیض (روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه‌ قمری) را غنیمت شمارید که بسیار بزرگ است.

می‌فرمود ما مأمور به تسلیم در برابر حق هستیم، مسئله درکِ حضرت صاحب‌الامر نیست، مسئله آن است که با مرام و راه و رسم حضرت صلوات‌الله‌علیه زندگی کنیم. تسلیم در برابر حق باشیم و هرگاه حق معلوم شد یکسره از هرچه باطل است، روی برگردانیم و انسان در اینحال هرچه کند، به خدا نزدیک‌تر می‌شود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

انتشار یادداشت در خبرگزاری نسیم: نامه امام حسین(ع) و تحلیل آن در کتاب «یک روز و شب عاشورا»

نامه یک خطی امام حسین(ع) که به دختر خود "فاطمه" سپرد چه بود؟ / امام حسین علیه‌السلام نامه‌های موردنظرشان  را به "فاطمه" دختر والا تبارش سپرد و به همین دلیل نامه‌ها محفوظ ماند

 
 
 

گروه فرهنگی «نسیم»؛ کامیار صداقت ثمرحسینی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی یادداشتی که به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم در اختیار «نسیم» قرار داده است به بررسی کتاب ارزشمند "یک‌شب و روز عاشورا" اثر آیت‌الله میرزا خلیل کمره‌ای پرداخته است.

یکی از آثار مهم و ماندگاری که درباره قیام حضرت سید الشهداء علیه‌السلام نوشته شده است، کتاب «یک روز و شب عاشورا» اثر حکیم الهی حضرت آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای است و او همچنین صاحب تألیف ارزشمند دیگری با عنوان «عنصر شجاعت یا هفتادودو تن و یک‌تن» (در هفت جلد) است.

میرزا خلیل کمره‌ای (1317 - 1405 ه.ق) فقیه، مفسر قرآن، و مورخ و فیلسوف معاصر شیعی است. او در روستای فرنق کمره از توابع شهرستان خمین به دنیا آمد. تحصیلات حوزوی خود را ابتدا در خوانسار آغاز و سپس در حوزة علمیّة اراک دنبال کرد با تأسیس حوزة علمیه قم به دست استادش آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم هجرت کرد. علّامه کمره‌ای از شاگردان آیات عبدالکریم حائری یزدی، ملّا محمد بیدهندی، آقا سید احمد جاده‌ای، میرزاعلی اکبر یزدی است.

تألیفات آیت‌الله کمره‌ای بر مبنای نظم خاصی، متمرکز بر ارکان چهارگانه اسلام نوشته شده

تألیفات او بر مبنای نظم خاصی، متمرکز بر ارکان چهارگانه اسلام نوشته شده است. رکن اول آن مؤسس و منادی دعوت است و سه رکن دیگر رهبران دعوت؛ کتاب دعوت و خانه دعوت‌اند و این نگاه برگرفته از حدیث شریفی است که «خدا را سبحانه در روی زمین سه حرم است که بسان دژ محکم مستحکم‌اند و مثل آن‌ها چیزی نیست، یکی کتاب خدا که مشعل نور و حکمت است دیگری کعبه خانة بیت‌الحرام که توجه همه باید به آن و به شَطر آن باشد و از حدی توجه به غیر آن را خدا قبول نمی‌کند و سوم آن‌ها عترت پیغمبر (ص) است که بهترین و پاک‌ترین رهبران دعوت‌اند.»

کتاب یک شب و روز عاشورا در همین سیاق در بخش مجموعه آثار مربوط به عترت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله قرار می‌گیرد و شامل دو بخش کلی است. عنوان بخش اول آن «یک شب و روز عاشورا» (همنام با عنوان اصلی کتاب) و عنوان بخش دوم «نبرد و خون» است.

یکی از ویژگی‌های آثار میرزا خلیل کمره‌ای - به‌ویژه‌ آثار تاریخی او - کوششی است که جهت تجسم وقایع بر اساس تعقل و چینش روایات و نقل‌قول‌های صحیح انجام می‌دهد. در اینجا به نمونه‌ای از مباحث او در آن کتاب اشاره می‌شود. برای مثال، یکی از نامه‌های مهم حضرت امام حسین علیه‌السلام تنها شامل یک سطر (امّا یک دنیا مطلب) است که به روایت کامل الزیارات از کربلا برای محمد بن علی نگاشته است و متن نامه چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم مِنْ حُسین بن علیّ إلی مُحمّد بن عَلیّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هاشِم: أمّا بَعْد: فکأنَّ الدُّنیا لَمْ تَکُن و کأنَّ الآخِرَةَ لَمْ تَزَل، وَالسَّلام.
به نام خداوند رحمان و رحیم از حسین بن علی به‌سوی محمد بن علی و سایر بنی‌هاشم که در نزد اویند. امّا بعد: گویی دنیا هرگز نبوده و گویی آخرت همیشه بوده، والسلام.

میرزا خلیل کمره‌ای در تحلیل نامه، به نکات متعددی اشاره دارد که اهتمامش را به بازسازی منطقی وقایع عاشورا نشان می‌دهد که می‌توان به‌طور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:

1) محتوا می‌رساند که در زمان نگارش حضرت (ع) خود را در عتبه و آستانه ابدیت می‌دیده

2) مضمون نامه حاکی از آن است که پس از تصمیم نوشته شده باشد.

3) نامه‌ برای انتشار پس از شهادت حضرت نوشته است.

4) چون روز عاشورا فرصت نبوده قطعاً نامه شب‌هنگام نوشته شده است.

5) به دلیل موقع تنگ و نبودن فرصت برای امام علیه‌السلام، امکان نگارش بیش از یک سطر نبوده است.

6) در آن شرایط اگر دلسوزیِ نامه‌نگار بیش‌ازحد طاقت بشر نبود، هیچ کلمه‌ای نمی‌نوشت، اما امام هدایت آن را نوشت.

7) علّامه کمره‌ای سپس به حکمت باقی ماندن آن نامه و نظایر دیگرش آن‌هم پس از جنایت‌های سپاه اموی اشاره دارد: امام علیه‌السلام نامه‌های موردنظرشان را ازجمله نامه فوق‌الذکر را به «فاطمه» دختر والا تبارش سپرد و به همین دلیل نامه‌ها محفوظ ماند؛ زیرا زوج آن بانو حضرت حسن مثنی (فرزند دوم امام حسن مجتبی علیه‌السلام) است که برخی از خویشاوندان مادری او در سپاه دشمن بودند و چون حضرت حسن مثنی در دفاع از حریم حسینی سخت مجروح شد، بستگانش او را برداشته و در کوفه مداوا کردند و به مدینه فرستادند؛ بدین‌سان امام می‌دانستند که از همین طریق نامه‌هایشان به مدینه می‌رسند.

این‌چنین علامه کمره‌ای قطعه‌قطعه تصاویر را به هم متصل می‌کند تا خواننده درعین‌حالی که از کلام امام حسین علیه‌السلام بهره‌مند می‌شود، بتواند تصویری از آن لحظه تاریخی را در خاطرش ثبت کند.

مشخصات کتاب:
خلیل کمره‌ای (1389) یک شب و روز عاشورا، (ویرایش و تحقیق) محسن فیض پور، قم دارالعرفان، 355 صفحه. کتاب مذکور پیش‌تر در سال 1362 توسط انتشارات امیرکبیر در 226 صفحه منتشر شده بود.
نشانی کتاب در وب‌گاه کتابخانه ملی ایران

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2207536


 

منبع

خبرگزاری نسیم بخش دین و اندیشه:  1 / 8 / 1394 به نشانی:

http://nasimonline.ir/detail/News/1033598/162