دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، بیان داشت:

حر بن یرید ریاحی از فرماندهان سپاه اموی بود که با ماموریت اسارت امام حسین (ع) و اهل بیت آن حضرت، با سپاهی هزار نفری که بخشی از سپاه حصین بن نمیر تمیمی بود، از سوی عبیدالله بن زیاد به راه افتاد و در مکانی به نام ذی حَسَم به کاروان امام برخورد کرد. امام برخوردی نیک با آنان داشت و دستور داد تا آن را سیراب کنند، آنان با امام نماز جماعت به جای آوردند و امام پس از نماز از قصد خویش در اجابت دعوت کوفیان سخن گفت و چون با انکار لشکریان مواجه شد، دستور داد تا نامه های کوفیان را پیش پایشان ریختند. آنگاه امام خواستند به مدینه باز گردند ولی حر مانع شد در اینجا گفت و گوی امام با حر در منابع تاریخی ثبت شده است که نشان می دهد حر بن یزید قلباً به خاندان پیامبر احترام میگذاشت. امام با عتاب به حر گفت: از ما چه می خواهی مادرت به عزایت بنشیند! حر در پاسخ عذر آورد و از حرمت و احترام حضرت فاطمه (س) سخن گفت. برخی معتقدند که همین ادب حر بن یزید نسبت به اهل بیت پیامبر اکرم (ص)، سبب شد تا بتواند با درک حقیقتِ قیام امام حسین (ع) ، توفیق توبه را بیابد و نامش در شمار شهیدان کربلا ثبت شود.
از این رو مسیر قافله تا رسیدن دستور عبیدالله به حر، چنان تغییر کرد که نه به سوی مدینه بود و نه کوفه.
مسلم است که حر بن یزید قابلیت تحول و توبه را داشت؛ حتی یکبار نیز با عمر بن سعد ابی وقاص محاجه کرد که اکنون که نواده رسول خدا (ص) قصد بازگشت دارد به او اجازه بازگشت دهید؛ اما عمر پیشنهاد حر را نپذیرفت و با گستاخی بر دو گزینه اجبار حضرت به بیعت با یزید و یا قتل او و یارانش تاکید کرد.
حر که سرانجام متوجه حقانیت امام حسین شده بود، در صبح روز دهم محرم سال 61 به بهانه آنکه اسب خود را آب دهد، از سپاه اموی جدا شد و شرمگین به قصد عذر و توبه به نزد امام حسین (ع) رسید. امام او را گرامی داشت و آزاده اش نامید آن سان که مادرش او را نامیده بود.
حضرت امام حسین (ع) در ذی حَسَم خطبهای معروف ایراد کردند و مسلمانان را به ضرورت قیام برای عمل به حق و ممانعت از باطل فراخواند و در پایان آن این عبارت مشهور را فرمودند: «فإنی لا أرَی المَوْتَ إلا سَعادة ولا الحیوة مَعَ الظالمین ألا بَرَماً» یعنی من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملامت و درماندگی نمیبینم. در همان زمان، حر بن یزید به امام گفت که اگر حضرت وارد جنگ با سپاه بنی امیه شود کشته خواهد شد و امام با قاطعیت پاسخ داد: مَوتٌ فی عِزٍ خَیرٌ منْ حیاةٍ فی ذُلٍّ مرگ با عزت به از زندگی ذلّت بار است و بار دیگر بر احیای حق تاکید کردند. مضمون احیای حق و مبارزه با باطل در تمامی خطبههای حضرت در آن دوران دیده می شود.
در اینجا ذکر کلامی از مرحوم علامه عبدالحسین امینی در کتاب ارزشمند الغدیر خالی از لطف نیست. علامه امینی (ره) با انتقاد شدید از روایات ساختگی امویان در وجوب تبعیت از حاکم ظالم و جائر و اثرات مخرب آن بر مسلمانان، مثال های متعددی از نتایج چنان تحریفاتی میآورد و از آن جمله مینویسد که بر اساس همین روایات بود که شمر بن ذی الجوشن زمانی که سبط پیامبر را به شهادت رسانید، چنین عذر آورد که آن امر والی (عبیدالله و یزید) بود و امر والی، واجب الاطاعت است و از این رو نه تنها خود را در کشتن حضرت امام حسین (ع) گناهکار نمیدانست، بلکه بر اساس ادعای وجوب اطاعت امر والی ظالم، مدعی استحقاق ثواب و پاداش هم بود! این مطلب در گفتوگوی شمر بن ذی الجوشن با ابواسحاق در تاریخ ابن عساکر و میزان الاعتدال ذهبی نقل شده است. بنابراین چنانکه مشاهده میشود، امویان در پی آن بودند که حکم حاکم ظالم را به منزلة حکم اسلام قلمداد کنند و اصولاً بیعت با یزید نیز بر پایة همین روایات جعلی مشروع جلوه داده میشد و این یعنی تحریف کامل اسلام.

منبع خبرگزاری نسیم