شهادت حضرت امام حسین علیه السلام - مصاحبه با خبرگزاری نسیم ۱۳۹۲/۸/۲۳ كد خبر : 673583
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیه السلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، به بازخوانی نحوه شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا پرداخت.
وی در این زمینه به خبرنگار ما گفت: پس از شهادت اصحاب، نوبت ذرّیّه رسول خدا (ص) شد تا عازم میدان نبرد شوند. امام بارها هدف مقدسشان از قیام و نسب شریفشان را بازگو کردند و حجت را بر همگان تمام ساختند. یکی از این موارد زمانی بود که حضرت، در جریان عزیمت علی اکبر (ع) به میدان جنگ، با اندوه فرزند را نگریست و بر شباهت فرزندش از حیث صورت و سیرت به رسول خدا گفت و اینکه هر زمان بیتاب تماشای روی رسول الله (ص) میشد، به صورت علی اکبر مینگریست: «خدایا گواه باش که جوانی که در خلقت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبرت بود، به میدان جنگ رفت، ما هرگاه به دیدن پیامبرت مشتاق می شدیم، به این جوان نگاه می کردیم»
صداقت ثمرحسینی در ادامه افزود: نکته دیگر، تاکید دایمی حضرت بر هدفشان بود که شامل حق و حق خواهی و مبارزه با ظلم و احیای سنت نبوی (ص) بود. حضرت علی اکبر (ع) از پدرشان پرسیدند که «آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت امام حسین (ع) فرمودند: بلی و حضرت علی اکبر فرمودند: «حال که چنین است از مرگ باکی نیست!»
این استاد تاریخ اسلام حفظ دین را مقدم بر حفظ جان دانست و گفت: زمانی که اصل دین در خطر باشد، باید برای دفاع از آن قیام کرد و در صورتی که امر دایر بر حفظ دین یا حفظ جان باشد، حفظ دین مقدم بر حفظ جان است.
وی در ادامه افزود: یکی دیگر از صحنه های سوزناک کربلا، واقعه شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع) است. ایشان برادر امام حسین (ع) و از مادر فرزند ام البنین (س) بودند. فردی شجاع و با قامتی رشید که بارها در رکاب حضرت علی (ع) در جنگهای صفین و نهروان حضور داشتند و به دلیل روی نیکو به قمر بنی هاشم و شجاعت به علمدار سپاه (علمداری سپاه امام علی ع) و جوانمردی و کرامت به سقاء (سقایت حاجیان) معروف بودند. ام البنین (س) جز عباس، سه فرزند دیگر به نام های جعفر، عبدالله و عثمان داشتند که همگی آنان در روز عاشورا پیش از شهادت حضرت عباس به شهادت رسیدند. سپاهیان عمر سعد کوشش بسیار کردند تا حضرت عباس و برادرانش را از کاروان حسینی جدا سازند ولی هرگز موفق بدین کار نشدند. عباس خطاب به شمر فرمود: خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان میدهی، حال آنکه پسر رسول خدا (ص) امان ندارد؟
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به نحوه شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) بیان داشت: حضرت عباس کوشش بسیاری برای رساندن آب به کاروان حسینی کردند و به شهادت رسید در حالی که دستان حضرت قطع شده و تشنه لب مشکی بر لب گرفته بود. در زمان شهادت فریاد زد ای برادر برادرت را دریاب! امام حسین (ع) در کنار پیکر شریف عباس حاضر شدند و با چشمانی اشکبار فرمودند: اکنون کمرم شکست و نیز فرمودند: یا اباالفضل ! چقدر فقدانت بر ما سنگین است !
صداقت ثمر حسینی در ادامه بیان داشت: اثر تبعیت از ولایت امام (ع) معیت با ایشان است. در آیه 69 سوره نساء آمده است: «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـئِکَ رَفِیقًا» یاران و اهل بیت وفادار امام مصداق این آیه شریفه هستند. اما کربلا تنها در کربلا و عاشورا تنها در عاشورا نماند. هر کس در هر عصری و در هر مکانی از ولایت امام معصوم (ع) تبعیت کند، با ایشان است. هر کس که اطاعت خدا و رسول کند در قیامت با پیامبران و صِدّیقان و شهداء و صالحان خواهد بود و اثر آن تبعیت چنان همنشینانی خواهد بود.
این کارشناس تاریخ اسلام در ادامه گفت: پس از شهادت اهل بیت امام (ع)، نوبت به خود آن حضرت رسید. عبدالله بن عمار بن یَغُوث توصیفی جالب توجه از روحیة امام حسین ع در هنگامه شهادت حضرتش دارد. او میگوید تاکنون هرگز ندیده است لشکریان دشمن فردی را از هر سو احاطه کنند و تمام اولاد و اهل بیت و اصحابش را بکشند؛ ولی هر لحظه قلبش محکمتر و دلش مطمئن تر و گامش استواتر از حسین بن علی (ع) شده باشد. در چنین وضعیتی امام حسین (ع) چنان به لشکر دشمن حمله میکرد که تمامی سپاهیان از برابرش میگریختند و یک نفر از میان آنها باقی نمیماند.
وی افزود: حضرت در حالی که تنها ماند، به نیزهاش تکیه زد و اصحاب خود را به نیکی صدا زد: «یا مُسلم بنَ عقیل! و یا هانی بنَ عُروه ! و یا حبیب بنَ مَظاهر تا میرسد به این جمله که یا أبطال الصفا و یا فُرسان الهَیجآءِ» یعنی ای شیرمردان بیشة صفا و ای یکه تازان و اسب سواران معرکه رزم و کارزار» این خطاب بیانگر ارج و قرب و سند افتخار کسانی است که به یاری دین خدا می شتابند. پیشتر زمانی که حبیب بن مظاهر که از اصحاب خاص حضرت علی (ع) و از زاهدان و قاریان قرآن بود به شهادت رسید، حضرت به خدا عرضه داشت: «خدایا جان مرا با این حامیان اصحاب من که مردهاند، بگیر. أّحتسبُ نّفسی وَ حُمَاةَ أصْحابِی»
صداقت در ادامه گفت: در چنین وضعیتی که امام در میدان تنها مانده است، عمر بن سعد فرمان داد تا از هر سو به حضرت حمله آورند که موجب شد تا میان حضرت و حرمش فاصله افتد. حضرت در اینحال آن عبارت معروف را بیان فرمودند «یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین، و کنتم لا تخافون المعاد؛ فکونوا احرارا فی دنیاکم! وارْجعوا الی احسابکم ان کنتم عُرْباً کما تَزْعُمُون» یعنی ای شیعیان آل ابی سفیان اگر دین ندارید و از معاد خود باکی ندارید، لااقل در دنیایتان آزادمنش باشید و به حَسَبهایتان برگردید اگر میپندارید عرب هستید. شمر گفت چه میگویی ای پسر فاطمه! حضرت فرمودند حرم مرا رها کنید و سراغ من بیایید که زمان شهادت من نزدیک است.
این استاد تاریخ اسلام با اشاره به شدت یافتن عطش ابی عبدالله(ع) گفت: جنگ شدت یافت و حضرت عطش شدید احساس کرد و روایت شده است که حضرت بسیار ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» را میگفت، تیری به پیشانی حضرت زده شد، حضرت با صدای بلند، از شوق خود به شهادت سخن گفت و امت بدکردار را نفرین کرد. آنگاه که تیر سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد، بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد و به خدا عرضه داشت: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله.» و سر به آسمان بلند کرد و گفت: «الهی إنک تعلم أنهم یقتلون رجلاً لیس علی وجه الارض ابن نبی غیرُهُ» یعنی الهی تو میدانی که این قوم در حال کشتن مردی هستند که در روی زمین پسر پیغمبری جز او نیست. و خون را به آسمان پاشید و گفت چون این خداوند ناظر بر این وقایع است، سختی آن بسیار سهل و ناچیز است.
وی افزود: در این زمان حضرت بر زمین افتاده بود و ضربات چندی بر حضرت وارد شد. دیگر رمق و قدرتی در تن مبارکشان باقی نمانده بود. در آن حال از آخرین دعاهای حضرت چنین بود: «صبراً علی قضائک یا رب، لا إله سواک، یا غیاث المستغیثین»
صداقت ثمرحسینی در ادامه اضافه کرد: علامه امینی (ره) در الغدیر دربارة درسی که از قیام امام حسین گرفته میشود مینویسد که قیام ایشان نشان داد که قیام در برابر هر باطلی و یاری هر حقی و قیام به جهت حفظ بدنة دین و نشر آموزههای آن و گسترش اخلاق دینی، امری واجب و لازم است.
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ