گروه سیاسی برهان

کامیار صداقت ثمرحسینی                    اینجا را کلیک کنید 

نوشتن درباره‌ی واقعه‌ای که در حال انجام است و در بستر تحولات و حوادث بزرگ و سریعی قرار دارد، زمان چندانی از شعله‌ور شدن آن نمی‌گذرد و منابع کافی هم درباره‌ی آن موجود نیست، دشوار است. به ویژه آن‌که بی‌تردید برای تحلیل وقایع امروز باید متکی به پژوهش‌های گسترده‌ای شد که در دهه‌های قبل در راستای پاسخ دادن به دغدغه‌های ایرانیان، انجام شده‌اند.

مقصود هر اثر توجه دادن مخاطبانش به نکات و اموری است که آن‌ها را در اولویت‌های مطالعاتی زمانه‌اش فرض کرده است. در هر اثر تعریفی از اولویت‌های پژوهشی کشور قابل مشاهده است. نوشته‌ی حاضر جدا از این امور نیست و می‌کوشد به یکی از درس‌های این قیام‌ها توجه کند.


برنامه‌ی منظم غرب درک مسایل جهان اسلام به جهت ایجاد تغییر در آن است

انجام مطالعات سازمان ‌یافته جهت شناخت حال و روز دیگر کشورها همواره مورد توجه قدرت‌های جهانی بوده است. برای مثال پروژه‌ی «مرکز اینترنت و جامعه‌ی برکمن[1]» در دانشگاه «هاروارد» با ترسیم نقشه‌ی اینترنت جوامع عربی می‌کوشد تا مطابق با نیازهای جوامع غربی، تصویری واضح از جریان‌ها و گرایش‌های سیاسی و فرهنگی جهان عرب ارایه کند و با مطالعه‌ی ارتباطات وسیع افراد و جریان‌ها در وبلاگستان عربی، قطب‌های مخالف و رقیب هم در کشورهای اسلامی را شناسایی ‌کند و بر فضای رقابت و تضاد آن‌ها سیطره یابد تا مدیران غربی بتوانند به اقتضای منافع‌شان هر زمان که خواستند و بی‌آن‌که دیده شوند به اختلافات در جوامع اسلامی دامن بزنند. این گونه شناخت بهترین زمینه را برای اتخاذ سیاست مهار طرفین به دست خویش و به سود طرف ثالث (استعمارگران غربی) ایجاد می‌کند. سیاستی که در قبال قیام‌های جهان عرب مشهود است. نمونه‌ی این پروژه درباره‌ی اینترنت ایران نیز انجام شده است.[2] 
 
 
نقشه‌ی فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی اینترنت جهان عرب در گزارش مرکز اینترنت و جامعه برکمن

برای مثال هم زمان با بحران بحرین در برخی از پایگاه‌های اینترنتی، شاهدیم که کوشش می‌شود تا با طرح پرسش (خلیج فارس یا خلیج عربی؟) کاربران اینترنت منطقه را علیه یک‌دیگر بسیج نمایند. با این ادعا که به طور مثال در صورت کاهش درصد رأی دهندگان به خلیج فارس گوگل مجبور می‌شود تا از عنوان جعلی «خلیج عربی» استفاده کند. این گونه اقدام‌ها در راستای تشدید درگیری ایرانی - عربی و شیعه - سنی است. سرانجام یکی از طرفین گمان خواهد کرد که پیروز میدان است اما در حقیقت برنده‌ی چنین بازی‌هایی ایالات متحده است و نه هیچ یک از آن دو. مگر مشروعیت نام خلیج فارس به خاطر انتخاب آن از سوی کاربران یک پایگاه آمریکایی بوده تا بخواهیم وارد چنین میادینی از تضاد و درگیری با یک‌دیگر شویم؟ در پشت پرده‌ی این بازی‌ها مطالعات منظم و سازمان‌ یافته موجود است و اموری اتفاقی و بدون محاسبه نیستند.

 


هم‌چنین در طی دهه‌های اخیر برنامه‌های فرهنگی بسیاری از سوی دولت‌های غرب برای کودکان جهان عرب به اجرا درآمده است و ما نیازمند آن هستیم که سازوکارهای چنین حرکتی را به درستی شناسایی کنیم. 


 
  
سمت راست تصویری از مجموعه‌ی 99 - سرمایه‌گذاری برای تأثیرگذاری فرهنگی بر کودکان مسلمان
سمت چپ – کودکی در حال خواندن یکی از شماره‌های مجله

 برای مثال مجموعه‌ی داستان‌های گرافیکی [3]The ninety- nine (در قالب مجله، کتاب، پویانمایی و بازی رایانه‌ای به زبان‌های انگلیسی و عربی) که توسط «نایف المطوع» روان‌شناس کویتی، در سال 2006م منتشر شده است، به دنبال تغییر وضعیت فرهنگی کودکان عرب است. هدف اصلی نایف مطوع از عرضه‌ی این مجموعه، تغییر دیدگاه‌های مردم خاورمیانه درباره‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا به عنوان بیگانگان است. این مجموعه با حمایت دولت آمریکا و شخص «باراک اوباما»[4](رییس جمهور آمریکا) همراه شده است. اوباما در یکی از سخنرانی‌های خود در وصف کار نایف المطوع می‌گوید:

... کتاب‌های مصور او (نایف المطوع) ذهن بسیاری از جوانان را با ابر قهرمانانی که تجسمی از تعالیم و بردباری اسلام هستند، تسخیر کرده است. به دنبال سخنرانی من در قاهره، به او نیز فکر مشابهی دست داد. چنین بود که در کتاب‌های مصور او سوپر‌من‌ و بتمن، با همتایان مسلمان خود ارتباط بر‌قرار کردند.(خنده) و بر اساس آن‌چه که من می‌شنوم مشغول پیشرفت نیز هستند. (خنده) به طور قطع همین‌طور است. (کف زدن حضار) ما از راه گوش دادن به یک‌دیگر موفق به مشارکت با یک‌دیگر شده‌ایم. ما مبادلات آموزشی را گسترش داده‌ایم، زیرا دانش سکه‌ی رایج قرن بیست و یکم است. فرستادگان برجسته‌ی دانش ما از چندین کشور شما دیدن کرده و به کاوش در راه‌های افزایش همکاری در زمینه‌ی دانش و فن‌آوری پرداخته‌اند. ... (اوباما (سخنرانی[5]) 27 آوریل 2010)

المطوع، در آثارش در قالب کتاب‌های مصور با ترکیب قهرمانان اسلامی و غربی درصدد عادی نشان دادن حضور اسراییل در خاورمیانه است تا شخصیت کودکان خاورمیانه با چنین دیدی ساخته شود. پیش از آن‌که موارد فوق را به عنوان اخباری جالب دنبال کرد، باید به اندیشه‌، برنامه و کوششی توجه کرد که در ورای آن پنهان شده است.
 
مطالعه‌ی جهان اسلام؛ مطالعه‌ی آینده‌ی ایران است

پژوهشگران اروپایی و آمریکایی به دلایل گوناگونی مانند هم‌جواری اروپا با جهان اسلام، فرهنگ غنی اسلامی، وابستگی اقتصادهای غربی به منابع نفتی و بازار مصرف جهان اسلام، مطالعه درباره‌ی کشورهای اسلامی را در محور کار خود قرار داده‌اند و البته «ادوارد سعید» (1935 – 2003م) به درستی معتقد بود که غرب در جهان اسلام و منطقه‌ی خاورمیانه به دنبال تحقق دو امر است: (سعید می‌گفت که سومی هم ندارد.)

1. تضمین صادرات نفت به غرب؛

2. تضمین امنیت رژیم اشغال‌گر اسراییل.

موضع غرب در قبال قیام‌های جوامع اسلامی را باید در سیاق این دو عامل مورد توجه قرار داد. محققان غربی خود نیز تأکید دارند که یکی از دلایل‌شان برای مطالعه‌ی وضعیت کشورهای اسلامی آن است که غربی‌ها چه به واسطه‌ی هم‌جواری و یا مهاجرت‌پذیری، ناگزیر از تعامل با کشورهای اسلامی هستند است. پس باید با مسلمانان از نزدیک آشنا شوند. حکایت مواجه‌ی «لویی ماسینیون» (1883- 1963م) با مرحوم علامه شیخ «محمد تقی قمی» (1298-1369ه.ش) حاوی نکات جالب‌ توجهی است. ماسینیون مانند دیگر شرق‌شناسان اروپایی که به هر نقطه‌ای در کشورهای اسلامی سرک می‌کشند، کنجکاو از دلایل تأسیس «دارالتقریب» قاهره به آن‌جا رفت. او برای خوشایند مرحوم قمی از پژوهش خود درباره‌ی حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) و حق وی در وراثت سخن گفت، هر چند در کمال ناباوری با پاسخ محکم علامه قمی مواجه شد که شما این موضوع را به خودمان واگذارید و در زمین پاک مسلمانان بذر تفرقه و نفاق نکارید و به جای آن از دولت فرانسه بخواهید به آزار و شکنجه‌ی مسلمانان الجزایری پایان بخشد.[6]

هرچند غربی‌ها در پیش‌بینی قیام‌های مردمی جهان عرب در سال 2011م ناتوان بودند و هر چند مرتکب اشتباهات بسیاری در تحلیل‌های خود شدند، اما از راه مؤسسه‌های عظیم پژوهشی خود، دارای اطلاعات کافی جهت اختلال یا انحراف مسیر آن قیام‌ها هستند. به نحوی که در صورت ضعف رهبری در قیام‌های مردمی که معضل و یا اشتباه محاسبه از سوی انقلابیون، شکست قیام‌ها در کوتاه مدت دور از انتظار نیست.
باید توجه کرد که این قیام‌ها به لحاظ ابعاد، رهبری و اصالت در محتوا در حد و اندازه‌ی انقلاب اسلامی ایران نیستند اما اگر به گذشته برگردیم و قیام‌های اخیر را با تحولات قبلی مورد سنجش قرار دهیم، به طور قطع با انقلاب‌هایی مردمی مواجه می‌شویم که از سوی مردمی مسلمان و برای اعاده‌ی کرامت انسانی‌شان و برداشتن ظلم برپا شده است. برای مثال مقایسه‌ی قیام سال 2011م مردم مصر با آن‌چه انقلاب سال 1952م (بر ضد نظام پادشاهی مصر) خوانده می‌شود، نشان می‌دهد که واقعه‌ی سال 1952م در واقع کودتایی نظامی بود که ملت مصر به طور مستقیم درآن نقشی نداشت. اما در قیام سال 2011م،‌ تمامی طبقات اجتماعی، زن و مرد، پیر و جوان، با درجات مختلف فرهنگی و قومی و .. حضور داشتند و هر چند که ارتش به عنوان ابزار کنترل قیام مورد توجه واقع شد، اما بر خلاف قبل در این رخداد موضعی منفعلانه داشت. در عین حال به فاصله‌ی کوتاهی از برکناری «حسنی مبارک» از قدرت ایجاد شکاف‌‌ بر سر نظام سیاسی مصر دیده شد که به تعبیر «فهمی هویدی» مشکل مصری‌ها پیش از آن‌که اختلاف داخلی باشد مدیریت اختلاف‌ها در میان‌شان است. موضوعی که دشمنان جهان اسلام همواره درصدد تصرف آن هستند.
مسأله‌ی اصلی ما در قبال وقایع جهان عرب، تدوین برنامه‌ای برای شناخت مستمر و نظام‌مند شناخت جهان اسلام است و متأسفانه بر خلاف جهت انقلاب اسلامی ایران، جهان اسلام در اولویت مطالعاتی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشور نیست. امری که تبعات سخت و ناگوار امنیتی خواهد داشت.

به خاطر بیاوریم که پیش از ظهور طالبان در افغانستان، مراکز مطالعاتی ما به مطالعه‌ی بافت اجتماعی و مذهبی جامعه‌ی پاکستان به ویژه مدارس مذهبی آن کشور نمی‌پرداختند. (و اکنون نیز تغییر محسوسی در آن به چشم نمی‌خورد.) آیا پاکستان همسایه‌ی ما نیست و آیا امنیت ما در منطقه در گرو توجه به مسایل همسایگان‌مان نمی‌باشد؟ این تنها پس از به قدرت رسیدن طالبان بود که ناگهان و با شگفتی زیاد طالبان وهابی بر صفحات تلویزیون کشور مشاهده شدند و بسیاری از اساتید دانشگاه‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل کشور را متعجب کردند. آیا آن‌ها ناگهانی و بی‌خبر آمدند و یا بی‌خبران این ما بودیم؟ و بعد از آن بود که تازه متوجه دلارهای نفتی عربستان در طی یک برنامه‌ریزی طولانی با حمایت سرویس جاسوسی پاکستان و آمریکا شدیم و تبعات عملی آن را به ویژه با سقوط هرات و مزار شریف احساس کردیم. اما با این وجود هیچ‌گاه شاهد مطالعات نظام‌یافته‌ای درباره‌ی مدارس دینی در پاکستان، تحلیل محتوای نشریات و مجلات‌شان، آشنایی با شخصیت‌های محبوب آنان، پیوندهای موجود میان قبایل پاکستان و افغانستان، نحله‌های مختلف فکری در میان طالبان، اتاق‌های فکر و برنامه‌ریزی‌شان و .. نشدیم. برای ما مهم نبوده که از زوایای نزدیک‌تری جامعه‌ی پاکستان را بشناسیم و تصویری دقیق از گروه‌های مرجع و نوآوران فرهنگی و اجتماعی آن به دست آوریم.

بد نیست همین جا اشاره شود که در دانشکده‌ی علوم سیاسی یکی از دانشگاه‌های تهران پایان‌نامه‌ای در مقطع کارشناسی ارشد در خصوص نهضت اسلامی تاجیکستان موجود است که با نمره‌ی عالی (20) از سوی هیأت اساتید و داوران (یعنی حداقل 4 استاد دانشگاه) پذیرفته شده است. محتوای رساله کپی واژه به واژه‌ای است از دو کتاب «اسلام و نهضت اسلامی در تاجیکستان» معاصر اثر «شمسالحق نور» و «کتاب سبز تاجیکستان» از انتشارات وزارت امور خارجه به همراه چند وصله و پینه‌ی دیگر! با این شیوه‌ها و نظایر آن که تحلیل جامعی از آن را در کتاب «موانع رشد علمی در ایران» اثر فرامرز رفیع‌پور می‌توان دید، نمی‌توان مسلمانان مظلوم بحرین، لیبی، یمن و دیگر سرزمین‌های اسلامی را یاری کرد.
قیام‌های جهان عرب بانگ بیدار باشی برای ماست. درد فقر اطلاعات و نبود منابع کافی را محققانی که درصدد انجام پژوهش‌ درباره‌ی لیبی، عمان و حتی بحرین بر می‌آیند، به خوبی درک می‌کنند. عمان کشوری اسلامی، عرب و همسایه‌ی ماست که با ایران در موقعیت استراتژیک تنگه‌ی هرمز سهیم است و اکنون نیز درباره‌ی قیام‌های مردمی از آن سامان مطالبی به گوش می‌رسد. اما درباره‌ی دانشگاه‌های آن کشور، مناسبات قدرت در آن، مطبوعات آن، نویسندگان و تأثیرگذاران سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بر آن منابع اندکی در اختیار ماست.
این نوشتار مُدعی نبود مراکز مطالعاتی تخصصی در کشور و یا اساتیدی توانا در این حوزه نیست، که هستند محققان مطلعی که بر اثر مطالعات و زندگی در کشورهای مذکور و یا به خاطر استعداد و مشاغل حرفه‌ای خود در حوزه‌های مطالعاتی جهان عرب و خاورمیانه صاحب‌نظراند. اما باید شناخت در سطح ملی را از تلاش‌های غالباً انفرادی و شخصی جدا کرد و باید به اولویت‌های پژوهشی و حجم و اندازه‌ی آن‌ها هم نظر داشت.
آن قدر که پس از انقلاب اسلامی در ایران درباره‌ی «کانت» و «هایدگر» مقاله و کتاب منتشر شده است، (که به تعبیر اهل فن بسیاری از آن‌ها حاوی شناختی سطحی از آن دو متفکر غربی‌اند.[7]) درباره‌ی بحرین، یمن و عمان تحقیق نشده است. این بدان معناست که ما از اولویت‌های پژوهشی خود در علوم انسانی بی‌خبریم. حتی اگر دغدغه‌ی جهان اسلام را هم نداشتیم، صرفاً هم‌جواری این کشورها با ما کافی بود تا به صورت جدی‌تری به آن‌ها به ویژه از بُعد مطالعات فرهنگی بپردازیم. در واقع بررسی وضعیت این کشورها بررسی آینده‌ی ایران است.
ما نیازمند اطلاعاتی کلیدی درباره‌ی گرایش‌های متفکران عرب هستیم تا در یک نقشه‌ی کلی دوستان و دشمنان‌مان را چه بالفعل و چه بالقوه ببینیم.
ما باید بدانیم اکنون در دانشگاه‌های مصر، لبنان، عربستان، کویت، بحرین و دیگر کشورهای اسلامی چه خبر است؟ در آن‌ها چه کتاب‌ها و سرفصل‌هایی تدریس می‌شود، چه موضوعات پژوهشی در اولویت مطالعاتی آن‌ها قرار دارد؟ و به چه موضوعاتی نمی‌پردازند؟ 
دوستان ما و دشمنان ما کیستند؟
چه پیوندهایی (مانند ارتباطات خانوادگی) میان حاکمان عرب و حاکمان غرب موجود است؟
 
سیر سرمایه‌گذاری‌های عربی در منطقه و کشورهای غربی چه سمت و سویی را نشانه رفته است و این امر چه تأثیراتی را بر جایگاه کشورمان دارد؟
چه جریان‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای در آن کشورها موجود است؟ این رسانه‌ها در چه شبکه‌های وسیع‌تری در منطقه و جهان قرار می‌گیرند؟ برای مثال ما پژوهش جدی درباره‌ی جریان‌های رسانه‌ای در بحرین از قبیل صحیفةالأیام، صحیفة اخبار الخلیج، صحیفة الوسط، صحیفة الوطن البحرینیة، مجلةالإصلاح البحرینیة، صحیفةالوقت البحرینیة و ... نداریم، در حالی که به هزار و یک دلیل این امر از اولویت‌های مطالعاتی ماست.

ما باید بدانیم شیعیانی که در مصاحبه با روزنامه‌های بحرین و دیگر روزنامه‌های عربی منطقه در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران سخن می‌گویند، کیستند و شجره‌نامه‌یفکری و سازمانی‌شان چیست؟

ما باید بدانیم به لحاظ اجتماعی چه گروه‌های مرجعی در منطقه و در میان همسایگان‌مان مورد توجه‌اند؟ یعنی چه گروه‌های سازنده‌ی افکار و رفتار در کشورهای اسلامی‌اند و مرجع قضاوت‌ها واقع می‌شوند؟

چه نویسندگان، هنرمندان، فیلم‌ها، کتاب‌ها، برنامه‌های خبری مورد توجه مردم آن کشورها قرار می‌گیرد؟

به کار‌گیری چه مضامین فرهنگی و اجتماعی در قالب‌های مختلف فیلم و اینترنت موجب توجه کاربران عرب می‌باشد؟ چه مؤلفه‌هایی در آن‌ها ایجاد انگیزه می‌کند؟ و ....

آیا بدون درک عمیق موارد مذکور و صدها مورد دیگر می‌توان تحلیل‌هایی چند ساعته از حوادث منطقه و راهبرد ایران در قبال آن ارایه داد؟
صدها پرسش از این دست درباره‌ی ایجاد ارتباطی مؤثر حایز توجه هستند. هر اندازه به موضوعی بیش‌تر پرداخته شود، موضوعات آن به شاخه‌های فرعی‌تر انشعاب می‌یابد و نیز دایره‌ی اصطلاحات علمی آن افزایش می‌یابد و سیر مباحث از مفاهیم کلی به مفاهیم جزیی توسعه پیدا می‌کنند. کاری که ما در مطالعه‌ی جهان عرب نکرده‌ایم و صدمات بسیاری را از این ناحیه متقبل شده‌ایم.
یاری مظلومان بحرینی، یمنی، مصری و دیگر برادران‌مان در جهان اسلام تنها زمانی میسور است که دشمنان‌شان را به درستی بشناسیم. ساختن پژوهشکده‌ها و سرفصل‌های تفننی در مؤسسه‌های آموزشی و پژوهشی کشور دردی از دردهای جهان اسلام را دوا نمی‌کند. مبارزه با استعمار، ظلم و فساد و مظاهر منفی تمدن غربی و مانند آن‌ها پیش از آن‌که در شعار آید باید مبتنی بر ساختارهای محکم آموزشی و پژوهشی باشد و امنیت جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کند که اهتمام بیش‌تری به این موضوعات کنیم.

اگر متفکران عرب شکست اعراب از رژیم اشغال‌گر اسراییل در سال 1967م را مایه‌ی ایستایی اندیشه‌ی عربی می‌دانستند که موجب شد تا اندیشه پایان و پذیرش شکست، احساس یأس و نومیدی بر اندیشه‌های آنان حاکم شود و به تعبییر «نزارقبانی» (1923-1998م): «مادریکحالتکومایِملیهستیموازروزپیروزی‌ها ...هیچنامه‌ایدریافتنداشتیم» با گذشت حدود 43 سال از آن دوران، قیام‌های عربی موجبات ظهور اندیشه‌ی شروع و آغاز جدیدی در حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی و اجتماعی را فراهم کرده‌اند. امری که نوید آن پیش از این قیام‌ها و با مقاومت حزب الله در جنوب لبنان و بعدها مقاومت مردم رنجدیده‌ی غزه آغاز شد و برای اولین بار آنان طعم پیروزی را در برابر اشغال‌گران صهیونیست چشیدند.

ما باید در خلق ادبیات نوین فرهنگی و اجتماعی جهان عرب سهیم باشیم. این امر با کلی گویی، و بسنده کردن به شعاردادن حاصل نمی‌شود. ما باید به جای اظهارنظرهای عجولانه و سطحی، برنامه‌ای جدی و مستمر را برای شناخت جهان اسلام آغاز کنیم.*
 
(*)دکترکامیار صداقت ثمرحسینی؛ کارشناس بین‌الملل/انتهای متن/ 
  
1. Berkman Center for Internet & Society
 2. جهت دریافت متن پژوهش درباره‌ی جهان عرب مذکور به نشانی زیر مراجعه کنید: (بخش اصلی این گونه از پژوهش‌ها به صورت عمومی منتشر نمی‌شود.)
جهت دریافت متن کامل پژوهش درباره‌ی اینترنت ایران مذکور به نشانی زیر مراجعه کنید:
  4.پایگاه اینترنتی دولت ایالات متحده‌ی آمریکا به نشانی: http://www.america.gov/
 5. مفهوم 99 بیان‌گر قهرمانانی از 99 کشور جهان است که نویسندگان آن می‌کوشند تا با ارایه‌ی دیدگاهی غربی از اسلام، هویت اسلامی کودکان عرب را تغییر دهند.  نیز پایگاه وب‌گاه The ninety nine به نشانی:http://www.the99.org/art-1-33-Articles-1-3-810,ckl
  6. به نقل از: محمد تقی قمی، 1389. سرگذشت تقریب: یک فرهنگ یک امت. (با مقدمه و ملحقات) سید هادی خسروشاهی، (ترجمه) محمد مقدس. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. 41 . به نقل از مصاحبه‌ی محمد تقی قمی با مجله‌ی روزالیوسف 12 ژانویه 1976م
 7.از سوی دیگر هرچند آشنایی با اندیشه و فلسفه‌ی غربی لازم است اما متأسفانه آموزش فلسفه‌ی غربی در دانشگاه‌های ما به جای انتقال اطلاعات مفیدی درباره‌ی غرب مبدل به انتقال اعتقادات می‌شود.