يك تمدن با بي توجهي به سنت هاي فكري خود، همواره در معرض فنا و نابودي است و وظيفه ي علم سياست تفكر مداوم و خلاق در قبال انديشه هاي پيش از خود است . آثار ابن سينا، غزالي، ابن تيميه، ابن خلدون ـ هر چند موافق با نظريات آنها نباشيم ـ در حكم ميراث انديشه ي سياسي ما مي باشند .

ميراث پيش از آنكه متعلق به گذشتگان باشد، از آن آيندگان است . حضور محافل دانشگاهي ما از طريق همين توجه حاصل مي گردد . پس دانشجوي علم سياست همواره خود را درگير مسائلي عميق و در خور توجه مي بيند . توصيه اكيد به دانشجويان علم سياست « آغاز هر روزاز زندگي با يك سئوال و درگير ساختن فكر خويش با مشكلات نظري اصيل است » و در اين معنا بايد توجه خود را به ايجاد يا قرار گرفتن در وضعيت « مشكل نظري » THEORETICAL DILEMMA يعني مسئله ي اساسي و اصيلي كه منشاء مباحث دامنه دار و طولاني مي گردد، معطوف نموده تا زندگي دروني خود را پر معنا كنيم حضور تمدني ما در گرو انديشه در سنت ها و شيوه ي پرسشگري ماست