مصاحبه با خبرگزاری نسیم - عزّت و کرامت اهل البیت (ع) در کربلا

آیا زنان خاندان پیامبر در طول ایام اسارت حجاب و پوششی نداشتند؟ / حماسه حسینی در "الغدیر"/۳- به اعتقاد شیعه، در فاجعه کربلا هرچند زیورها و پوشش‌های مجلل زنان و کودکان خاندان وحی ربوده شدند، ولی آنان پوشیده بودند و کمترین احساس خواری و ذلّت نداشتند

 
 
 

گروه فرهنگی «نسیم»- کامیار صداقت ثمرحسینی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی چند یادداشت که به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم در اختیار «نسیم» قرار داده است به بررسی حماسه حسینی در کتاب ارزشمند الغدیر اثر علامه عبدالحسین امینی پرداخته است. وی در شماره سوم این یادداشت‌ها به طور مشخص به مسئله "مبارزه با انتساب نسبت‌های ناروا و بی مأخذ به شیعه" می پردازد.

مبارزه با انتساب نسبت‌های ناروا و بی مأخذ به شیعه
اشاره شد که علّامه امینی درباره حماسه حسینی به موضوعات متنوعی توجه کرده است که یکی از آن‌ها «مبارزه با تحریفات و دست‌های ناپاک در متون اسلامی» و دیگری «خطر خلافت یزید برای اسلام» است.
یکی دیگر از موارد مورد توجه علّامه عبدالحسین امینی، «مبارزه با رواجِ خرافات و انتسابِ نسبت‌های ناروا و بی مأخذ به شیعه امامیّه» است که بخش‌های مختلفی از کتاب الغدیر (به‌ویژه مجلد سوم) آن را در برمی‌گیرد. نمونه‌ای از آن نسبت‌ها را می‌توان در کتاب تاریخ ابن کثیر (2/ 196) مشاهده کرد که در آن اتهامات دروغین حیرت‌انگیزی را به شیعیان نسبت داده است؛ از جمله آنکه برخی از شیعیان امامیه می‌پندارند «کوهان شتر خراسانى از روزى پیدا شد، که زنان و کودکان خاندان وحى در کربلا اسیر شدند و این کوهان‌ها پوششی برای آنان بانوان محترمه بوده است.»!!!

علّامه امینی در این خصوص به نکته‌ای ظریف توجه کرده است و آن اینکه مخالفان شیعه می‌کوشند تا با انتساب چنین دروغ‌هایی به شیعیان، عقاید و باورهایی خرافی در آنها به وجود آورند و از این رو علاوه بر تهمت‌های دروغین به‌دنبالِ «منحرف کردن پیام نهضت حسینی» از طریق رواج آن خرافات هستند و علّامه امینی رسالت خود را در مبارزه با چنان اهداف پلیدی دیده و مردانه به میدان آمده است.

علّامه امینی می‌نویسد که هیچ شیعه‌ای پدید آمدن کوهان شتر (اعم از خراسانی و یا عربی آن) را به واقعه کربلا و یا حجابِ بانوان کاروان اسیران کربلا نسبت نداده و نمی‌دهد. به اعتقاد شیعه، در فاجعه کربلا هرچند زیورها و پوشش‌های مجلل زنان و کودکان خاندان وحی ربوده شدند، ولی آنان پوشیده بودند و کمترین احساس خواری و ذلّت در آن‌ها دیده نشد؛ چراکه در آن سخت‌ترین لحظات زندگی، مشمول عنایاتِ ویژه خداوند بودند و خداوند متعال هرگز خواری را براى آن‌ها نخواست.

شاید چنین اتهاماتی برای شیعیان عجیب به نظر آید، امّا آنها در محیط‌های بسته‌ای که تحت تربیت دشمنانِ تنگ‌نظر وهابی است، سخت مورد اقبال و توجه‌اند؛ زیرا بنام عقاید مذهبی با شیر اندرون رفته‌اند، و با جان بدر آیند. مرحوم استاد سید جعفر شهیدی (ره) (در خاطرات خود در کتاب از دیروز تا امروز) می‌نویسد: «.... یادم آمد یکی از دوستان می‌گفت: پانزده سال پیش در قاهره در محفلی بودم. از من پرسیدند کجایی هستی؟ گفتم: ایرانی و شیعه، جوانی فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق آنجا بود، در تمام مدت به سر من نگاه می‌کرد. وقتی بیرون آمدیم دوست مصری من گفت: می‌دانی چرا این جوان به سر تو نگاه می‌کرد؟ گفتم نه. گفت به این‌ها از کودکی یاد داده‌اند که شیعه‌ها شاخ دارند. تو که گفتی شیعه هستی می‌خواست ببیند شاخت کجاست! ...»

مرحوم علّامه امینی (ره) می‌نویسد که زنان و مردان خاندان وحی در مسیر جهاد مصائب شدیدی را تحمل کردند و آن مصائب چون در راه خدا بوده است، افتخاری است برایشان. آنان توانستند پرده از رسوایی‌ و نیت سوء بنی‌امیه بردارند و نقشه بنی‌امیه را برای بازگشت مسلمانان به جاهلیت نخستین برملا کنند و از این رهگذر معلوم شد «یزید ناپاک» که بر جایگاه خلافت اسلامى واژگون، تکیه زده است نه پیوندى با پیامبر خدا (صلی الله‌علیه وآله) دارد و نه بهره‏اى از خلافت پیامبر خدا (صلی الله‌علیه وآله). از همین روست که به‌درستی گفته‌اند: «دین اسلام حدوثش محمدى و بقائش حسینى است.»

علّامه امینی تأکید دارد که بررسی جامع این‌گونه نسبت‌های ناروا، نیازمند نگارش کتابی قطور است و باید امت اسلامی را نسبت به چنین اتهاماتی و اغراض و تبعات آن آگاه کرد تا به این‌گونه کتب و نوشته‏ هاى آلوده اعتماد نکنند که حاصل آن تفرق کلمه میان مسلمانان، و پریشانى جامعه اسلامى است که موجب می‌شود تا در دل‌ها بذر کینه افشانده و باب دشمنی و بدزبانی به یکدیگر گشوده شود.

منابع
-امینی، عبدالحسین، 1416ه.ق. الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب. قم مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة. ج3
-سید جعفر شهیدی (1372 ه.ش) از دیروز تا امروز، تهران (چاپ اول) نشر قطره.

منبع: خبرگزاری نسیم: ۱۳۹۴/۷/۲۹

http://www.nasimonline.ir/detail/News/1033266/162

بازنشر در باشگاه خبرنگاران جوان به نشانی:

http://www.yjc.ir/fa/print/5366336

 

انتشار یادداشت در خبرگزاری نسیم - حماسه حسینی در الغدیر علّامه امینی

به گزارش گروه فرهنگی «نسیم»؛ کامیار صداقت ثمرحسینی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی طی چند یادداشت که به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم در اختیار «نسیم» قرار داده است به بررسی حماسه حسینی در کتاب ارزشمند الغدیر اثر علامه عبدالحسین امینی پرداخته است.

وی در شماره اول این یادداشت ها ضمن بیان مقدمه ای به طور مشخص به مسئله " مبارزه با تحریفات و دست‌های ناپاک" می پردازد.

مبارزه با تحریفات و دست‌های ناپاک

یکی از آثار معاصر مهمی که در آن به‌تفصیل از واقعة کربلا و شهادت حضرت امام حسین علیه‌السلام سخن به میان آمده است، کتاب ارزشمند "الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب" اثر آیت‌الله علّامه عبدالحسین امینی (1390-1320 ه.ق) از علمای بزرگ معاصر شیعه است.

موضوعاتی که امینی درباره امام حسین علیه‌السلام در الغدیر مطرح کرده است، بسیار متنوع هستند؛ بخشی از آن‌ها ارتباط مستقیم با حدیث غدیر دارند؛ چنانکه او در جایی به مناشده امام حسین علیه‌السلام سبط پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) به حدیث غدیر در سال 58-59 قمری اشاره دارد که مردم را در موسم حج قسم داد که اقرار کنند که پیامبر اکرم در خطبه غدیر چه فرمود و «مناشده» یعنی قسم دادن مخاطب به خدا، جهت بیان همة حقیقتی است که می‌داند و اینکه چیزی از آن را پنهان نکند.

امینی پاسدار حفظ میراث حسینی است
اما موارد متنوع دیگری نیز در الغدیر مطرح است که مستقیماً به قیام عظیم حسینی و شهادت سبط گرامی پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) و یارانش می‌پردازد. در این خصوص، یکی از دغدغه‌های علّامه امینی، نقد و افشای دست‌های ناپاکی است که در انتشار آثار و اخبار تاریخی مرتکب خیانت شده و به‌دلخواه خود متن اصلی را کم‌ و زیاد می‌کنند؛ چنانکه قسمت مهمى از مراثى حضرت سید الشهداء امام حسین علیه‌السلام را از دیوان کمیت و دیوان ابى فراس و نیز دیوان کشاجم، حذف کرده‌اند و امینی پاسدار حفظ میراث حسینی است و بر این شیوه ناپسند شوریده و نمونه‌های متعددی از احساسات پاک شاعران را در وصف قیام حسینی ثبت کرده است؛ برای مثال، او از «ابوالفرج» در مجلد دوم «اغانى» (ص 126) نقل می‌کند که او به اسناد خود از «ابى بکر خضرمى» روایت کرده که: در ایّام تشریق (11 تا 13 ذی‌حجه)در «منى» از «ابى جعفر محمّد بن على (ع)» براى کمیت اسدى‏ اجازه شرفیابى خواست و حضرت اجازه فرمود؛ وقتی کمیت به نزد امام علیه‌السلام رسید

- عرض کرد: قربانت شوم، در ستایش شما شعرى سروده‏ام که دوست دارم برایتان بخوانم.
- حضرت علیه‌السلام فرمود: در این روزهاى مشخّص شده و شماره شده، به یاد خدا باش.
- کمیت بار دیگر خواهش کرد
- و امام اجازه فرمود: بخوان
- و کمیت خواند و با خواندن قصیده‌اش غوغا کرد؛ چنانکه وقتی به بیت زیر رسید، امام اشک‌ریزان دستان مبارک را به آسمان بردند و به خدا عرضه داشتند: خداوندا! کمیت را بیامرز!

و آن بیت چنین بود:

یصیب به الرّامون عن قوس غیرهم               فیا آخر اسدى له الغىّ اوّل‏

تیراندازان با کمان دیگری (یزید) به او (امام حسین علیه‌السلام) تیر پرتاب می‌کردند.

وای بر آنکه زمینه‌ساز چنان جنایت و تبه‌کاری شد.

و علّامه امینی از «بغدادى» در «خزانة الادب» (ج 15 / 70) نقل می‌کند که با اشعار کمیت اشک و آه و صدای شیون از هر سو برخاست و چون به بیت زیر رسید:

فلم أرَ مخذولًا لأجلِ مصیبةٍ         و أوجب منه نصرةً حین یخذل‏
‏من جز حسین، بی‌یار و یاوری را که سزاوارتر به یارى در هنگام تنهایى باشد، نمى‏شناسم.

در این هنگام امام جعفر صادق علیه‌السلام دست‌ها را بلند کرد و گفت: خداوندا! گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را بیامرز و آن‌قدر به وى ارزانى دار تا راضى شود! سپس هزار دینار و جامه ‏اى به کمیت داد.
و امینی همچون سایر موضوعات با تتبع بسیار این حماسه حسینی را در روایت‌ها و نقل‌قول‌هایی که در منابع برادران اهل سنت موجود است، دنبال کرده و سخت از دستان ناپاکی که می‌کوشند تا حماسه حسینی را از آن منابع پاک کنند، انتقاد کرده است که بیان تمامی آن‌ها در این مجال اندک میسور نیست. (به الغدیر مراجعه فرمایید)

و دعای امام حسین  (علیه‌السلام) برای کمیت، [اللهمَّ اغفر للکمیت ما قدّم و أخّر، و ما أسرَّ و أعلن ...‏‏] در شأن هر نویسنده و شاعری است که چونان «کمیت بن زین اسدى» زبان و قلم و فکرش را در مسیری بکار اندازد که مرضی حق‌تعالی باشدو

خبرگزاری نسیم: 25 / 7 / 1394

http://nasimonline.ir/detail/News/1032420/162

عکسی از نماز مرحوم آیت‌الله آقای حاج سید جواد فقیه سبزواری (ره)

جهت نماز ظهر به مسجد حاج حکیم رفته بودم. وقتی رسیدم نماز شروع شده بود. نمازگزاران به رکوع می‌رفتند دوربینی در دستم بود. نمی‌دانم چه شد که به سرعت عکسی گرفتم (بیادگار بماند) و به صفوف نمازگزاران پیوستم.

هرچند به دلیل تعجیل کیفیت عکس خوب نیست؛ امّا حس و حال معنویت نماز استاد عظیم‌الشأن مرحوم آیت‌الله آقای حاج سید جواد فقیه سبزواری (ره) را نمایان می‌کند و برای نمازگزاران آن مسجد عکسی خاطره‌انگیز است

(روحش شاد و قرین رحمت الهی باد!)

در مجلد اول کتاب حوزه علمیه مشهد که اکنون زیرچاپ است و نیز در مجلد دوم، درباره آن عالم بزرگوار مطالبی آورده‌ام. 

نیز ببینید: به یاد مرحوم آیت‌الله سید جواد فقیه سبزواری ره

کامیار صداقت ثمرحسینی

انتشار یادداشت در خبرگزاری فارس -  12 تصویر تاریخی از آشنایی ایرانیان با آل سعود

جنایتی که در منا رخ داد، حلقة آشنایی ایرانیان و جهان اسلام را با آل سعود تکمیل کرد و شناختی بی‌پرده و مستقیم از آل سعود را به حافظة تاریخی ایرانیان و مسلمانان جهان سپرد.

 برخی رخدادها و وقایع مهم از این امتیاز برخوردارند که معیاری برای قضاوت آیندگان می‌شوند و به حافظة تاریخی ملت‌ها سپرده می‌شوند. برای مثال، کشتار مردم یمن به دست سربازان سعودی، هرچند بسیار تلخ و غمبار است، امّا موجب شده است تا در یمن هویتی شکل گیرد که چهرة آل سعود را بی‌واسطه و بی‌پرده‌ ‌ببیند و بعدها نتایج جنایات سعودی‌ها را می‌توان در هویت‌یابی مردم یمن مشاهده کرد.

قیام مردم مصر هرچند سرکوب شد و در این سرکوبی اشتباهات فاحش رهبران اخوان ازجمله اعتمادشان به آل سعود نقش برجسته‌ای داشت، اما مردم مسلمان مصر (جز گروه‌های سلفی تابع سعودی) و پیروان اخوان که از سوی آل سعود لقب «تروریست» گرفتند، بی‌واسطه نقش آل سعود را در تغییر سرنوشت کشورشان دیدند و این بیداری آتش زیر خاکستر است.

در عراق و سوریه (از دوست و دشمن) کسی نیست که نداند شورشیان مسلح سلفی با پشتیبانی مستقیم و یا غیرمستقیم آل سعود به میدان آمده‌اند و چنان جنایات دهشتناکی را مرتکب شده‌اند.

در پاکستان، در پس گریة مادران و همسران و یتیمان عزادار در عزای کشتار عزیزانشان در ترورهای کور این بیداری به وجود آمده که دستان آل سعود آغشته به خون آن‌هاست و در افغانستان کار به آنجا رسید که سعودی حکومت طالبان (هم‌پیمان القاعده) را به رسمیت شناخت که یک سند آشکار بین‌المللی در همکاری با آن گروه‌های تروریست است.

به تعبیر یکی از دوستان فاضل، امروزه آل سعود مبتلابه حج شده است؛ یعنی حج مسلمانان چه شیعه و یا سنی، برایش گرفتاری بزرگی شده است و می‌کوشد تا با ناامن کردن حج آن را خلوت کند؛ زیرا از سویی آتشی در تمام جهان اسلام برافروخته است، و همه را درگیر جنگ کرده و از سوی دیگر، باید همه‌ساله میزبان کسانی باشد که دل‌هایشان سراسر کینه از آل سعود است و آل سعود نماینده ملک عبدالعزیز است و نه نماینده اسلام؛ و ناگفته نماند و پوشیده هم نیست که پشت سر تفرقه و تضاد در جهان اسلام استعمار و اسرائیل حاضرند.

در این نوشتار کوتاه، مروری سریع به چند واقعه‌ می‌شود که در تکوین حافظه تاریخی ایرانیان از آل سعود مؤثر بوده است و همین کار را می‌توان درباره تجربیات دیگر مسلمانان نیز انجام داد، آنان که دستی در تاریخ دارند می‌دانند که نظایر همین وقایع مانند کشتارها و شبیخون به قافله‌های حاجیانِ یمنی و مصری، در خاندان آل سعود بارها و بارها رخ‌داده است. فاجعه شهادت حاجیان در منا که طبق آمارها تنها حدود 10 درصدشان شهدای ایرانی هستند و مابقی از سایر کشورهای اسلامی، دلیلی شد تا بار دیگر با این پرسش مواجه شویم ما ایرانیان با چه وقایعی با آل سعود آشنا شده‌ایم و یکبار دیگر حافظة تاریخی خود را مرور کنیم.

■ اولین آشنایی ایرانیان با آل سعود از طریقِ حملاتِ آنان به شهرهای عراق و شام و به‌ویژه اماکن مقدس عراق بود که در چند دورة تاریخی تکرار شد؛ مانند حمله به بصره و شهر زبیر (سال 1208 ق) و کربلا (در سال 1216 ق) و یا شام (سال 1225 ق) و این‌گونه حملات به عراق در طول سال‌های 1345 و 1346 ق بارها تکرار شد و حملاتی نیز به شرق اردن (سال 1343 ق) روی داد که در همة موارد با قتل و عام وسیع مردمان بی‌گناه و نیز غارت مرقد مطهر حضرت امام حسین علیه‌السلام همراه بود. قبح آن کشتارها به حدی بود که حتی دوستانِ آل سعود مانند شیخ محمود شکری آلوسی در کتاب «تاریخ نجد» (الآلوسی، 1415: 98-99) در شرح‌حال سعود بن عبدالعزیز تأکید دارد که «او مردم را از زیارت خانه خدا بازداشت و بر سلطان زمان خروج کرد و در تکفیر مخالفان خود زیاده‌روی کرد و در اجرای برخی از فرمان‌هایش بسیار سختگیری کرد و آنان (یعنی نجدی‌ها) افرادی به‌غایت قشری و ظاهربین بودند و همین امر موجب شد تا مردم نیز در بدگویی از آن‌ها اغراق کنند. انصاف در میانه‌روی و اعتدال است؛ نه آن مسیری که علمای نجد و مردم عوامشان در قتل و غارت مسلمانان و مؤمنان، به‌ اسم جهاد فی سبیل الله می‌کنند و مانع مردمان از به‌جای آوردن حج می‌شوند » مرحوم علامه سید محسن امین اشاره دارد که آلوسی در این زمینه جانبِ انصاف را رعایت کرده است؛ هرچند در عقایدش درباره «حرام و نامشروع دانستن سوگند به غیر خدا» و نیز «ساختن بارگاه و گنبد بر قبور صالحان» به خطا رفته است.

■ بار دیگر واقعة دیگری رخ داد که ایرانیان را با آل سعود آشناتر کرد و آن تخریب اماکن مقدس حجاز، به‌ویژه «تخریب دوّم» بقیع در دوران سلطنت عبدالعزیز بن سعود (پدر ملک سلمان پادشاه کنونی عربستان) در 8 شوال 1344 قمری بود. [تخریب اول در پایان دوره اوّل از دوره‌های سه‌گانه حکومت آل سعود در سال 1220 ه.ق رخ‌داده بود.] لازم به ذکر است که پیش از تخریب دوم مراقد مطهر بقیع، در جریان جنگ بین ملک عبدالعزیز و خانواده خاندان شریف مکه در اوایل صفر 1343 ق (سپتامبر 1924م) شهر مقدس مدینه توسط وهابیان بمباران شد و دولت ایران ناشی از فشار افکار عمومی، 16 صفر 1343 ق را رسماً عزای عمومی و تعطیل رسمی اعلام کرد.

■ بار دیگر جنایتی دیگر رخ داد که در تکمیلِ حلقة آشنایی ایرانیان با آل سعود مؤثر بود و آن قتل حاجی ایرانی به نام ابوطالب بن حسین یزدی (در برخی منابع طالب یزدی) بود. او روستایی ساده‌ای از توابع یزد بود که براثر شدّت گرما در زمان طواف خانه خدا دچار حالت تهوع شد و همین امر دستاویزی شد تا مقامات سعودی، به اتهام ملوث کردن خانه کعبه، و بی‌آنکه اجازه دفاع به او بدهند، در میان «صفا و مروه» سر او را با شمشیر بریدند. روز 27 دی‌ماه 1322 شمسی دولت ایران رسماً طی اعلامیّه‌ای خبر واقعه را اعلام کرد و این جنایت هولناک موجب قطع روابط سیاسی ایران با عربستان به مدت چهار سال شد و طی آن مدّت حج زائران ایرانی متوقف شد.

■ متعاقب شهادت ابوطالب یزدی، علمای اسلامی به فکر چاره افتاده و مقدمات تشکیل دارالتقریب اسلامی را مهیّا کردند. از دوران تأسیس دارالتقریب قاهره، که به‌صورت غیررسمی بالغ‌بر هشتاد سال و به‌صورت رسمی بالغ‌بر هفتاد سال می‌گذرد، آل سعود برنامة سازمان‌یافته‌ای را در ترویج و تبلیغ شیعه هراسی به‌ویژه در موسم حج آغاز کرد که حاجیان شیعی و ایرانی کم‌و‌بیش با آن مواجه شده‌اند و تجربة دیگری از کردارِ ناپسند آل سعود در حافظة تاریخی آنان ثبت شد. یک نمونه از ده‌ها هزار نمونه آن در طی دهه‌های اخیر در سخن میرزا خلیل کمره‌ای مشهود است. او می‌نویسد: «... و کتاب دیگری که در سال گذشته موسم حج بین حاجیان پخش شد به نام الشیعة و السنة. از دانشجویی فارغ‌التحصیل پاکستانی از دانشگاه مدینة منّوره و الحاقی کتاب الخطوط العریضة است که مسلمین را دعوت می‌کند به تبرک به اسم یزید بن معاویه، همان‌که خون سبط پیغمبر (ص) را ریخت و عترت طاهره را کشت و شهر مدینه را برای جنود و سپاه خود مباح کرد تا ده هزار نفر را از خلایق و هزار و هفت‌صد نفر صحابی را کشت که هرکدام مصباح هدایت بودند و از هتک ناموس آن سخن نمی‌گوییم... و کتاب دیگرش که به اسم مجموع السنة نامیده شده و به اسم انصار سنت سلفیه تألیف شده، آتش‌افروز سختی است و این تحرکات است که جدیداً سوژه‌ای در نفوس شیعه امامیه برانگیخته و خشم مردم شیعه را بالاگرفته در منبرها و محفل‌ها سخن از بیزاری از این فرقه و سم‌پاشی آن‌ها است «و أن الحرب مبدءها الکلام.» و حج جای اختلاف‌افکنی نیست و دکتر فرامرز رفیع پور به‌درستی در کتابِ «دریغ است ایران که ویران شود» اشاره کرده است که «حل این مسئله [تبلیغات سوء و اختلاف‌افکنی دشمنان اسلام میان شیعه و سنی] بسیار بسیار مهم‌تر از جلساتی است که سیاستمداران ایرانی در ژنو و وین با کشورهای دیگر نظیر 5+1 می‌گذرانند.»

■ با وقوع انقلاب اسلامی، آل سعود به‌عنوان یکی از دشمنان جمهوری اسلامی ایران، از حملة رژیم بعث عراق به ایران حمایت کرد و در تمام سال‌های جنگ، حتی در حملات جنایت‌بار شیمیایی عراق به شهر سنی نشین حلبچه هیچ‌گاه دست از حمایت رژیم صدام نکشید؛ مگر پس از جنگ که سیاست آمریکا و اسرائیل درباره عراق دچار چرخش شد. این آشنایی نیز قطعه‌ای دیگر از جورچین چهرة آل سعود را برای ایرانیان تکمیل کرد.

کشتار حجاج در مکه 9 مرداد 1366 شمسی برابر با 4 ذی‌حجه سال 1407 ق که به‌نام «جمعه خونین مسلمانان» نامیده شد از دیگر جنایاتی بود که چهره آل سعود و وهابیّت را بیشتر نمایان کرد. و جالب است که در منابع سعودی و تألیفاتِ مفتیان وهابی «راهپیمایی» و «شعار دادن» جهت «اعلان برائت از مشرکین» را تشبه به کفّار نامیدند و آن را تقبیح کردند!

■ امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه الهی - سیاسی‌شان به‌طور خاص از آل سعود یاد کرد و صراحتاً درباره آنان چنین فرمود: «و لازم است در نوحه‌ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق ـ علیهم سلام‌الله ـ‌ به‌طور کوبنده فجایع و ستمگری‌های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن ‌جمله آل سعود، این خائنین به ‌حرم بزرگ الهی - لعنه‌الله و ملائکته و رسله علیهم - است به‌طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملّیت مسلمین، به‌ویژه شیعیان ائمه اثنی‌عشر ـ علیهم صلوات الله وسلم ـ [است]. » نکته جالب‌توجه آنکه امام خمینی هیچ‌گاه از واژه جعلی «عربستانِ سعودی» که با بی‌ادبی، سرزمین وحی را منسوب به خاندان آل سعود می‌کرد، استفاده نکرد و آن را به رسمیّت نشناخت و همواره از واژه حجاز استفاده می‌کرد.

■ کمی بعدتر باز اتفاق دیگری رخ داد که تصویر آل سعود را در نزد مسلمانان ازجمله ایرانیان آشکارتر کرد و آن غربی کردن معماری سنتی اسلامی در شهرهای مدینه منوره و مکه معظمه بود. همان افرادی که زمانی به تخریب سرویس‌های بهداشتی منا (1397 ه.ق) فتوا داده بودند و تخریب را جامه عمل پوشاندند، [که اتفاقاً برخی پیمانکاران طرح عمرانی آن ایرانی بودند،] اینک رؤیای غربی کردن شهرهای اسلامی را در سر می‌پروراندند. در این خصوص، سه دورة عمدة تاریخی در دوران آل سعود قابل‌مشاهده است: الف- تخریب اماکن مقدس ب- مبارزه با ورود مظاهر متعارف زندگی ج – غربی کردن شهرهای مقدس مکه و مدینه. که سه مورد مذکور، تغییر رویکرد نیستند، بلکه در ذیل برنامه نهایی آنهایند.

■ کمی بعدتر با حمایت علنی آل سعود از طالبان و حتی به رسمیّت شناختن حکومتشان، توجه‌ ایرانیان باز به سیاست‌های عربستان در اشاعه وهابیّت و ناامنی مرزهای شرقی ایران معطوف شد و زمینه‌ای شد تا متوجه تحرکات آل سعود در مرزهای شرقی ایران شوند.

■ کمی بعدتر تلاش‌های سازمان‌یافته سعودی‌ها برای کنترل ملت‌های اسلامی آغاز شد. حمایت از کودتای نظامیان در مصر و سرنگونی دولت محمد مرسی؛ حمله به یمن؛ مشارکت در سرکوب شیعیان بحرین؛ حمایت از گروه‌های تروریست فعال در عراق و سوریه و لبنان نمونه‌هایی از آن است. اینجا نیز ایرانیان بار دیگر با چهرة واقعی و بی‌پرده آل سعود آشنا شدند؛ چهر‌ه‌ای که دیگر خود نمی‌خواهد در پسِ پرده بماند و آشکارا وارد جنگ در جهان اسلام شده بود. این بار ایرانیان علاوه بر ناامنی برخی از مسیرهای زیارتی اولیای الهی، خطر تروریسم را در مرزهای خود احساس کردند.

■ در طی سالیان پس از انقلاب اسلامی ایران، به ویژه در دو سال اخیر، پدیدة دیگری نیز توجه ایرانیان را به آل سعود جلب کرد و آن جنگ نفتی علیه ایران بود تا محور مقاومت علیه اسرائیل تضعیف شود. آنان با استفاده از تحریم‌های آمریکا، علناً قیمت نفت را به پایین‌ترین سطح خود رساندند تا به‌زعمشان اقتصاد ایران را فلج کنند.

جنایتی که در منا رخ داد، حلقة آشنایی ایرانیان و جهان اسلام را با آل سعود تکمیل کرد و شناختی بی‌پرده و مستقیم از آل سعود را به حافظة تاریخی ایرانیان و مسلمانان جهان سپرد. آن هزاران حاجی مسلمان که در ظرف چند ساعت در کنار هم و به عبارت بهتر انباشته بر روی‌هم جان دادند، و به فیض شهادت رسیدند، همه مسلمان بودند، هم شیعه و هم اهل سنت، هم آسیایی و هم آفریقایی، هم شهری و هم روستایی، نکته مهم آن است که در آن لحظات هیچ‌یک کینه‌ای از دیگری نداشتند، روایت شاهدان نشان می‌دهد که آن‌ها سخت مایل به یاری یکدیگر بودند، ولی بر اثر محبوس شدن توسط نیروهای امنیتی سعودی، ازدحام جمعیت و گرما و تشنگی مفرط توان یاری به یکدیگر را نداشتند و باز شاهدان ماجرا روایت کرده‌اند که آنان در دقایق پایانی عمرشان که شهادتین را بر لبانشان جاری می‌کردند و به دیدار خدای خود می‌شتافتند، چنان نزدیک به هم بوده‌اند که گویی شهادتین را در گوش یکدیگر زمزمه می‌کردند. چه سندی بالاتر از این که مسلمانان همه برادرند، چه سندی بالاتر از این که اختلاف شیعه و سنی اختلافی تصنعی است برای حفظ موجودیت اسرائیل. و چه سندی بالاتر از این که آل سعود دغدغه عزّت و سلامت و سعادت مسلمانان را ندارد؟ نویسنده در مصاحبه‌ای به اهمیت خطبه‌های پیامبر اعظم (ص) در حجة‌الوداع و ضرورت امنیت مسلمانان در حج اشاره داشته است که آل سعود هرگز عمل به دستورات مؤکد آن حضرت (ص) نکردند. بدان مراجعه شود (1)

پانوشت:

(1) مصاحبه با عنوان: استادیار پژوهشگاه علوم انسانی: حکام آل سعود از خطبه‌های "حجة الوداع" فاصله گرفته‌اند. خبرگزاری نسیم 10/7/1394 شمسی به نشانی:

http://nasimonline.ir/detail/News/1029486/162

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

انتهای متن


 

منبع: خبرگزاری فارس بخش دیدگاه - سیاست و امنیت شماره : 13940715001294    94/07/16 

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940715001294

انتشار مصاحبه در خبرگزاری نسیم : حکام آل سعود از خطبه‌های "حجة الوداع" فاصله گرفته‌اند. 10 مهر 94

غدیر اگرچه بزرگترین عید شیعیان به حساب می آید اما برخی گمان می کنند این واقعه مهم در تاریخ اسلام که در حضور پیامبر و تحت تدابیر خاص آن حضرت به وقوع پبوست، خاستگاه افتراق مسلمانان به دو مذهب شیعه و سنی است. در سالروز عید غدیر و با موضوع اثرات وحدت بخش عید غدیر به گفتگو با کامیار صداقت ثمرحسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی پرداختیم که مشروح آن را از نظر می گذرانید.

نسیم: آیا واقعه غدیر که به‌طور مشخص از اعیاد بزرگ شیعیان به‌حساب می‌آید از وجوه اختلاف شیعه و اهل سنت است؟
صداقت: در اینجا دو بحث مطرح است اول آنکه در وقوع واقعه غدیر و ایراد خطبة معروف رسول اکرم (ص) که متضمن حدیث ثقلین نیز هست، و در عبارت معروف «مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏» هیچ تردیدی میان مسلمانان وجود ندارد؛ هرچند در برخی از عبارات و یا معانی آن‌ها به‌ویژه معنای «مولی» (از ریشه ولی) اختلاف‌نظراتی مطرح است و علامه عبدالحسین امینی در کتاب الغدیر آن‌ها را مورد بررسی دقیق قرار داده است.

حدیث غدیر بی‌تردید معتبرترین حدیث در جهان اسلام است

حدیث غدیر بی‌تردید معتبرترین حدیث در جهان اسلام است و علامه امینی در مجلد اول کتاب الغدیر، آن را از یکصد و بیست صحابه رسول الله (ص) نقل کرده و طبقات تابعین و طبقات مُحَدّثین بعدی را قرن به قرن، و سال ‏به سال تا دوران معاصر نام برده است و نشان می‌دهد که چنینی حدیثی با چنان راویان و اسناد محکمی نظیر ندارد.

تفکیک واژه مذهب از دین، ابتکار بسیار هوشمندانه‌ای بوده است

اما دومین بحث آن است که یکی از وجوه اختلاف نظر مذهب شیعه با مذاهب اهل سنت در موضوع خلافت و امامت بلافصل امام علی (ع) پس از رسول الله (ص) است. مذهب با دین فرق دارد. مذهب یعنی طریق و راه و آیت‌الله حاج شیخ محمد واعظ‌زاده خراسانی به درستی اشاره دارد که تفکیک واژه مذهب از دین که مشخص نیست که اوّل بار کار چه کسی بوده است، ابتکار بسیار هوشمندانه‌ای بوده است؛ اگر به جای کلمه مذهب کلمة دین را می‌گذاشتند، آن‌وقت دین اسلام عملاً به ادیان گوناگون تقسیم می‌شد ولی مسلمانان و پیشوایانشان هُشیار بودند و اصطلاح مذهب را به کار گرفتند و گفتند: ما گرچه با هم اختلاف داریم؛ اما اختلافمان درراه‌هایی است که به اسلام منتهی می‌شود.

بر این اساس، علمای بزرگ اهل سنت و شیعه متفق‌اند معیار اسلام شهادتین است و پیامبر اکرم (ص) شهادتین را از هر کس می‌پذیرفت و جان و مال و عرض قائل آن محترم بود. و از اصول ثابت اسلام است: «مَن شهد الشهادَتَین ... فَقَد حرّم دمه» و از احادیث شریفه نبوی (ص) است: «مَنْ صَلّی إلی قِبْلَتِنا وَ قَبلَ مِلّتَنا وَ أکَلَ ذَبِیحَتَنا فَقَد اسْتَوجَبَ حُقُوق الإسلام و حُدُوده» و باز از دستورات اکیده اسلامی است: «مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» که همگی دلالت بر حرمت جان و مال و عرض و ناموس همه مسلمانان (صرف‌نظر ازمذاهبشان) دارد و نظایر چنین تأکیداتی بسیار است.

نسیم: چگونه می‌توان از پتانسیل‌های موجود در واقعه غدیر در وحدت بخشی بین مسلمانان استفاده کرد به‌گونه‌ای که خللی به ولایت‌پذیری شیعیان وارد نشود؟

صداقت: خطبة غدیر خم را باید در چارچوب مجموعه‌ای از خطبه‌های حجة الوداع پیامبر اکرم (ص) تبیین کرد که آن حضرت (ص) در آن سال، در فاصله زمانی کمی با یکدیگر، به صورت مکرر آن‌ها را به مسلمانان ابلاغ فرمود. پیامبر اکرم (ص) پیش از خطبة غدیر، در پنج مرتبه خطبه‌های مهمی را ایراد فرمودند که مورد اتفاق همه مسلمانان هستند و نباید آن‌ها را از خطبة غدیر تفکیک کرد:
- یک مورد آن در مسجدالحرام روز قبل از هشتم،
- دو مورد در عرفات روز نهم ذی‌حجّه،
- و دو مورد آن در مِنا روز دهم و یازدهم (یا) یازدهم و دوازدهم، هرروز یک‌بار.

نباید در تبیین غدیر محتوای خطبة غدیر از محتوای سایر خطبه‌های پیامبر در حجة‌الوداع جدا شود

در حقیقت ابتدا پیامبر اکرم (ص) جهان و «عالَمی جدید» را برای مسلمانان تبیین فرمود و آنگاه در این «عالَم جدید» است که خطبه‌ غدیر را ابلاغ کرد و فرمود: «مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏» و این تقدم و تأخر خطبه‌های نبوی مفهومی بس لطیف در خود دارد و چون پیامبر اکرم (ص) به این تقدم و تأخر توجه فرموده‌اند، باید در تبیین غدیر نیز آن را رعایت کرد و محتوای خطبة غدیر از محتوای سایر خطبه‌های رسول‌الله (ص) در حجة‌الوداع جدا نشود.

دعای دل نشین پیامبر برای کسی که خطبه غدیر را به گوش جهانیان برساند

و پیامبر اکرم (ص) در رساندن پیام خود به همه مسلمانان در تمام اعصار اهتمامی ویژه داشت و دعایی بس دل‌نشین برای هر مسلمانی کرده است که حنجره‌اش را و قلمش را به رسول خدا (ص) می‌سپارد تا آن خطبه‌ها را به گوش جهانیان برساند: «نضّرَ الله عبداً سمِع مقالتی (مقالاً منّی) فوعاها و بلّغها من لم تبلغه» خدا چهرة آن بنده‌ای را که سخنم را بشنود و فراگیرد و به آنان که آگاه نیستند برساند، آبرو و عزّت دهد.

بنابراین، پیامبر اکرم (ص) برای ایراد خطبة غدیر، ابتدا عالمی را سراسر رحمت الهی و امن و پاک و پر از مهربانی و عطوفت تأسیس کرد و پی‌درپی از تک‌تک موارد ابلاغیه‌هایش اقرار گرفت. و مرحوم آیت‌الله علّامه میرزا خلیل کمره‌ای به‌تفصیل در کتاب ارزشمند «کلید امنیت در پرتو پیام رسول خدا صلی‌الله علیه و آله» شرحی کامل درباره آن دارد.

پیامبر اکرم (ص) ابتدا از احترام به جان و مال و عرض و نوامیس مسلمین و برادری میان مسلمانان سخن‌ها فرمود. و تأکید کرد نه عرب بر عجم فضلی دارد و نه عجم بر عرب، مگر به تقوی الهی. و از مردمان خواست تا از تفاخر به‌حسب و نسب خود پرهیز کنند. از انتقام‌جویی از خون‌های گذشته (جاهلیت) و رباخواری منع فرمود. بر حرمت ماه‌های حرام تأکید کرد تا فرصتی باشد که مسلمانان مشکلات مابین خود را حل‌وفصل کنند و سفارش درباره زنان کرد که مبادا حقوقشان پایمال شود و از رعایت حقوق غلامان و بردگان گفت و تأکید فرمود آنچه را ارباب می‌خورد و می‌نوشد، به غلامش نیز بخوراند و بپوشاند. باز برادری مسلمانان را یادآور شد که هر مسلمان برادر مسلمان دیگر است، نباید مسلمانی را فریب داد و به او خیانت کرد و غیبت او را کرد. خون مسلمان را به‌ناحق نمی‌توان ریخت و اموال او را جز با رضایتش نمی‌توان استفاده کرد.

حکّام آل سعود که حرمت حج و حاجیان را نگاه نداشتند، از خطبه‌های «حجة الوداع» پیامبر فاصله گرفته‌اند

به مسلمانان تذکر داد که هرچند شیطان از طمع بت‌پرستی در خانه کعبه مأیوس شد ولی پیکار با او دائمی است پس در مقابل او آماده ‌باشید و مسلمانان را از تجاوز دفاعی بر حذر داشت. مبادا کسی به‌ناحق به دیگری سیلی بزند و به‌ناحق کسی را بکشد و ملعون است آنکه به کارگر خود ظلم کند و اجرت او را نپردازد و مسلمانی را که به یاری دشمنان دین خدا برود و حافظ پرچم اسلام نباشد، ملعون خواند. و باز ضرورت امنیت مسلمانان را یادآور شد که مبادا شمشیر به روی‌هم بکشند که کفر است و نوعی از ارتجاع. و اینجا بود که در خطبه‌های حجة الوداع، مکرر حدیث شریف ثقلین را ایراد فرمود: حل اختلافات درگرو آن دو چیزی است که پیامبر (ص) در میان مردم می‌گذارد تا به آن‌ها چنگ بزنند و گمراه نشوند: قرآن و عترت پیامبر که همان سنت پیامبرند. و همه مسلمانان را موظف به ابلاغ خطبه‌هایش فرمود: همان‌طور که شما از پیغمبر خود شنیده‌اید به غایبین برسانید. و این‌ها همه ابلاغ الهی است و پس از ترسیم این جهان پر از مهر و برادری اسلامی است که در بازگشت از موسم حج، در غدیر خم آن خطبه معروف را ایراد می‌کند و چقدر حکّام آل سعود که حرمت حج و قبله و کعبه و حاجیان حرم امن الهی را نگاه نداشتند، از فرمایشات و خطبه‌های «حجة الوداع» پیامبر رحمت (ص) دورند و فاصله گرفته‌اند.

و آن سال را «حجة الوداع» نامیده‌اند، زیرا پیامبر اکرم (ص) در آن سال با مردم وداع کرد و دیگر حج نگزارد؛ و «حجةالاسلام» نیز نامیده‌اند؛ زیرا پیامبر اکرم در آن سال حلال و حرام را برای مسلمانان تبیین کرد و «حجة البلاغ» نیز نامیده‌اند زیرا پیامبر اوامر الهی را در آن سال ابلاغ کرد و مورد به مورد آن را از مسلمانان اقرار گرفت: (أَلاَ هَلْ بَلَّغْتُ؟ قالوا: نعم)


نسیم: آیا با طرح مسئله وحدت یکی از اصول اساسی شیعیان که همان بحث ولایت است خدشه‌دار نمی‌شود؟

صداقت: پیشتر در پاسخ به پرسش اولتان به این موضوع اشاره شد و در پاسخ به پرسش دوم نیز بیان شد که شایسته است که خطبة غدیر را با سایر خطبه‌های حجة‌الوداع پیامبر (ص) دید و آنها را جدا از هم تلقی نکرد. که آن خطبه‌ها که حدیث ثقلین نیز مشترک میانشان است، از منابع مهم دیدگاهِ وحدت اسلامی است.
موارد وحدت اسلامی را مرحوم آیت‌الله علامه سید ابوالحسن رفیعی در رساله «حول عقائد الأمامیة» به خوبی تبیین کرده است که آیات عظام سید حسین بروجردی و عبدالکریم زنجانی و کاشف الغطاء و نیز شیوخ معظم اهل سنت - که رحمت خدا بر تمامی آنها باد! - بر آن متفق هستند.: دین واحد؛ خدای واحد؛ کتاب واحد (قرآن)؛ پیامبر واحد (ص)؛ قبلة واحد؛ حجّ واحد؛ نماز و روزه واحد؛ عقاید ضروری واحد درباره ملائکه و قیامت و ....


نسیم: چگونه جشن غدیر در میان شیعیان برگزار شود که از آن به‌عنوان حرکتی ضد و علیه وحدت برداشت نشود؟

امروز هر حنجره‌ای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجرة الهی است

صداقت: در اینگونه جلسات بهتر است عقیده شیعه را به شیوه‌ای صحیح و مستدل، به همان روشی که علّامه امینی و علمای شیعه وارد شده‌اند، تبیین کرد و با زبان مخاطبان به ویژه کودکان به آنان آموخت و از توهین به مقدسات سایر مسلمین اجتناب کرد و فرمایش ارزشمند مقام معظم رهبری را در نظر گرفت که «اتحاد آحاد امت اسلامی یک دستور قرآنی است... امروز هر حنجره‌ای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجرة الهی است و هر حنجره‌ و زبانی که ملت‌ها و مذاهب و طوایف اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند، ناطق شیطان است.»

اینگونه اعیاد اسلامی باید مکانی برای تذکر و یادآوری معارف دین برای بزرگسالان و انتقال آن معارف به کودکانمان باشد و نباید مبدل به مجالس آوازخوانی و جک و ... شود. نیز در عزاداری‌ها نیز باید به این موضوع توجه کرد که یک مبلغ یا یک روضه‌خوان خوب پیش از آنکه چشم‌ها را بگریاند، باید قلب‌ها را بلرزاند؛ که وقتی قلب‌ها از خوف خدا بترسند، چشمها خودشان هوای گریه می‌کنند. تبلیغ امری خطیر است. حضرت رسول الله (ص) در سال سیزدهم از بعثت قبل از هجرت خود هفتاد نفر مبلغ به مدینه فرستاد که غیر از معدودی، همه را به اسلام مشرف ساختند؛ و مسجد مدینه را دار التبلیغ قرار داد و به خطابه  اهمیت داد به درجه‌ای که در روز جمعه عوض دو رکعت از نماز ظهر، دو خطبه برای تبلیغ مقرر فرمود و در نماز عید و در سال پنجم از هجرت، «منبر» ایجاد کرد.

منبع: خبرگزاری نسیم : 10 / 7 / 1394 شمسی 

http://nasimonline.ir/detail/News/1029486/162